بیوگرافی کامل سیدمحمود رضوی (تهیه کننده سینمای ایران)
سیدمحمود رضوی به همراه اصغر فرهادی تهیه کنندگی درباره الی را نیز برعهده داشت . از دیگر فیلم هایی,
که توسط این تهیه کنند سرمایه گذاری شده است می توان لاتاری , دارکوب , ماجرای نیمروز , خانهای در خیابان چهل و یکم,
و معراجی ها را نام برد .بد نیست بدانید که رضوی در خانواده ای مذهبی بزرگ شده است و خانواده,
مادری اش از روحانیون مشهد هستند.
سیدمحمود رضوی
سید محمود رضوی مجد (متولد ۱۳۵۹ در مشهد) تهیه کننده سینما اهل ایران میباشد.
ورود به سینما را با سرمایهگذاری فیلم هفت و پنج دقیقه شروع کرد و پس از آن مشترکاً با اصغر فرهادی,
تهیهکنندگی فیلم دربارهٔ الی را در سال ۱۳۸۷ برعهده گرفت. همچنین فیلم خیابانهای آرام تولید,
سال ۱۳۸۹ نیز به تهیه کنندگی سید محمود رضوی میباشد.
در سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر با تهیه کنندگی اولین فیلم بلند سینمایی بهروز شعیبی با نام ,
«دهلیز» برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول جشنواره شد.
در سی و چهارمین دورهٔ جشنواره فیلم فجر با تهیهکنندگی فیلمهای «سیانور» و «خانهای در خیابان چهل و یکم» ,
حاضر بود. فیلم خانهای در خیابان چهل و یکم نامزد دریافت سیمرغ در بخش نگاه نو بود.
در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر، با تهیهکنندگی فیلم «ماجرای نیمروز»، سه سیمرغ بلورین,
بهترین فیلم، بهترین فیلم از نگاه ملی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را دریافت کرد.
همچنین بهزاد جعفری طادی برای فیلم ماجرای نیمروز برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس شده است.
بعد از کاندیدا شدن محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۹۶)، سید محمود رضوی ,
به عنوان سرپرست کل تبلیغات ستاد انتخاباتی قالیباف معرفی شد. مستندهای انتخاباتی قالیباف نیز در این دوره,
از انتخابات با سرپرستی و نظارت وی ساخته شد.
فیلم های سیدمحمود رضوی
فیلمشناسی
تهیهکننده
ماجرای نیمروز۲ -(۱۳۹۷)
لاتاری-۱۳۹۶
دارکوب – ۱۳۹۶
ماجرای نیمروز – ۱۳۹۵
خانهای در خیابان چهل و یکم – ۱۳۹۵
دلبری – ۱۳۹۴
سیانور – ۱۳۹۴
معراجیها – ۱۳۹۲
دهلیز – ۱۳۹۲
خیابانهای آرام – ۱۳۸۹
درباره الی – ۱۳۸۷ (مشترکا با اصغر فرهادی)
سرمایهگذار
هفت و پنج دقیقه – ۱۳۸۶
سریال
نفس گرم – ۱۳۹۴
پادری – ۱۳۹۴
پردهنشین – ۱۳۹۳
موج و صخره – ۱۳۸۹
روزهای زندگی – ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸
مستند
قطعهای از بهشت – ۱۳۸۴
گفتگویی کوتاه با سیدمحمود رضوی
ابتدا از عکس داخل اتاقتان بگوئید. این تصویر از رهبری را تاکنون جایی ندیدهایم. ماجرای خاصی دارد؟
ماجرا ازاینقرار است که سه سال قبل خدمت آقای خلجی مدیر روابط عمومی بیت رهبری رفته بودیم،
من این عکس را بالای سرشان دیدم و گفتم چه عکس زیبایی است. به من گفت از این عکس فقط ,
همین یکی هست.
گفتم منم میخواهم! راضی شدند یک نسخه از آن عکس به من بدهند ولی بهشرط عدم انتشار و عدم تکثیر.
من هم قبول کردم و از آن زمان تا حالا عکس اینجاست.
داستان خود عکس را هم میدانید؟ چون عکس خاصی است.
ماجرای عکی رهبر در اتاق سیدمحمود رضوی
بله خودم هم پرسیدم، چون عکس خاصی است و میدانم آقا عکسی با این موقعیت ندارند، از صندلی ,
و نحوه نشستن مشخص است که فضای دفتر ایشان نیست.
به من گفتند عکس در دیداری گرفتهشده که آقا برای دیدار به مشهد رفتهاند، اگر اشتباه نکنم سفر نوروزی بوده،
آقای اردوغان ایران بوده و برای دیدار با آقا آمده بوده است. در این تصویر آقا منتظر ورود آقای اردوغان است.
از ابتدا شروع کنیم، سید محمود رضوی در کجا به دنیا آمده، کجا مدرسه رفته و اصلاً چطور ,
وارد بازار کار شده است؟
من متولد ۵۹/۶/۳ در مشهد هستم. در خانوادهای کاملاً مذهبی متولد شد، خانواده مادریام واعظ شهیدی,
هستند و از روحانیون قدیمی مشهد محسوب میشوند.
خانواده پدری هم مذهبی هستند، اما اصالتاً آذری هستند و پدرم از ۵-۶ سالگی در مشهد بزرگشده ,
و این کوچ به دلیل کار پدربزرگم که تجارت بوده، اتفاق افتاده است. در ابتدا هم کارشان,
واردکردن کالا از آذربایجان بود.
چه سالی محصل بودید؟
سال ۶۴ کلاس اول دبستان را شروع کردم، یعنی ۵ سالگی.
چرا اینقدر زود؟
احتمالاً خیلی اذیت میکردم و میخواستند زودتر به مدرسه بروم. سر کلاس رفتم و از همه هم کوچکتر بودم ,
و تنها میتوانستم پشت میز اول بنشینم. تابستان سال بعد کلاس دوم را خواندم,
و سال ۶۵ کلاس سومی شده بودم.
ارتحال امام که سال ۶۸ بود، من کلاس پنجم بودم و امتحانات نهایی برگزار میشد. سال ۷۴ هم ,
دیپلم گرفتم. ولی ادامه تحصیل ندادم!
علت ادامه تحصیل ندادن سیدمحمود رضوی
چرا درس را رها کردید، اینقدر ناگهانی؟
من ریاضیام خیلی خوب بود و در حفظیات اصلاً خوب نبودم. در دوره دبیرستان با اصل درس مشکل داشتم؛
اینکه چرا باید درس بخوانم؟ چون همه تصورم این بود که من هم شغلی مانند پدرم خواهم داشت،
پس درس به چه کارم میآید!
درسهای دیگر را دوست نداشتم و میگفتم هرچه بخوانم، در نهایت باید در حجره پدر کار کنم.
البته این استدلال را پدرم اصلاً قبول نداشت.
یعنی میخواستید کاسبی کنید؟ کار میکردید؟
من از سال دوم دبیرستان کار میکردم. پدرم بُنکدار مواد غذایی بود، من را خیلی اطراف خودش راه نمیداد,
و میگفت باید درس بخوانی. عموی من هم همین کار را داشت و در آن زمان من فکر میکردم,
پدرم خبر ندارد، اما بعدها فهمیدم که بااطلاع خود پدرم بوده؛
من جنسها را از عمویم میگرفتم و میفروختم. سال دوم دبیرستان موتورگازی داشتم؛ مدرسه میرفتم،
اتحادیه انجمنهای اسلامی و بسیج را هم در برنامه کاری داشتم که گهگاهی پول لازم داشتم,
که سعی میکردم تا جایی که میتوانم از پدرم پول نگیرم، برای همین کار هم میکردم؛
دراینبین تنها کاری که انجام نمیدادم، درس خواندن بود. درراه من شرکتی به نام «پخش دوستان» بود,
که دو نفر شریک بودند که از قدیم هم باهم کار میکردند، مدرسه هم که میرفتم گاهی,
اتفاق میافتاد که پدرم مثلاً چکی را میداد که به آنها برسانم،
به همین دلیل آشنایی با آنها داشتم. در آن زمان آنها نمایندگی شرکت «شیرین عسل» را گرفته بودند.
خلقیات و نوع کار آنها را از همان زمان دوست داشتم، چون متفاوت از شکل سنتی بود.
اولین حقوق سیدمحمود رضوی
اولین حقوقی که گرفتید چقدر بود و چطور؟
کارم را سال ۷۰ شروع کردم و اولین حقوقم ۷۵ هزار تومان بود! در ابتدا کسی فکر نمیکرد من به ۱۰ میلیون تومان,
هم برسم. البته کمی که این شرایط ادامه داشت، بقیه معترض شده بودند.
من هفت ماه با آنها کارکردم و در آن زمان به حقوق ۴۵۰ هزار تومان رسیده بودم. در آن زمان موبایل,
تازه آمده بود و هرکسی نداشت، اما ماه دوم یا سوم کارم گوشی و سیمکارت خریدم ,
که حقوق سه ماهم را برایش دادم و تنها ویزیتوری بودم که گوشی موبایل داشت.
میخواستم زن بگیرم تا خرید سربازی نیمبها شود!
شما مانند دیگر پسرحاجیهای دهه ۷۰ سربازی نرفتید؟
سربازی در آن زمان نرفتم، اما بعداً رفتم.
چرا؟ نخریده بودید؟
نه نخریدم.
پس چطور؟ چون سال ۷۷، ۱۸ سالهتان شده بود و باید سربازی میرفتید.
درست است، اما در آن سنین خیلی به ازدواج فکر میکردم و با خودم گفتم اگر بخواهم سربازی را بخرم,
بهتر است اول ازدواج کنم که قیمت سربازی نیمبها شود.
البته درنهایت نه زن گرفتم و نه توانستم سربازی را بخرم چون دیگر خرید سربازی جمع شده بود.
سال ازدواج سیدمحمود رضوی
سربازی را که نخریده بودید، کی ازدواج کردید؟
سال ۸۴.
کی به تهران آمدید؟
سال ۸۲ آمدم.
چه شد به تهران آمدید؟
قبل از اینکه این را توضیح بدهم، باید به نکتهای که چند سال قبل اتفاق افتاده بود، اشارهکنم. آن سالها ,
وقتی برگشتم پیش پدرم کارکنم، به او گفتم شما دیگر نباشید و اجازه بدهید کار حجره را من بگردانم.
این حرف را بر اساس تجربههایی که از چند کار به دست آورده بودم، میزدم؛ البته پدر معتقد بود هنوز تجربه ,
من بهاندازهای که باید نشده و دُرُست هم میگفت. مسیری که من شروع کردم خوب بود,
و در دو سه سال نتیجه مثبتی داشت،
اما ناگهان یک سیل آمد و همهچیز را با خودش بُرد! سال ۸۰ چند تجارت انجام دادم که خوب پیش نرفت,
و درنتیجه همهچیز از بین رفت. از خانه پدری تا خیلی چیزهای دیگر را از دست دادم ,
و خانواده را ورشکسته کردم.
یعنی خانواده به صفر رسیده بودند؟
حتی میتوان گفت زیر صفر. بعدازاین اتفاق زندگی کردن در مشهد برایم سخت شده بود، چون خانواده را ,
شرمنده کرده بودم و اعتبار پدر را هم از بین برده بودم. دوران سختی بود، حتی خانهمان عوضشده بود.
من هم مجبور شدم به کمک دوستانم کار جدیدی را شروع کنم.
اولین کار تولید شده توسط سیدمحمود رضوی
اولین کاری که تولید کرده بودید، چه بود؟
در حوزه مستندهای صنعتی کار میکردیم؛ اما اولین کاری که برای من جدی شد، در حرم امام رضا اتفاق افتاد.
سال ۸۴ مستند «قطعهای از بهشت» که قطعه «ای حرمت» با آهنگسازی آریا عظیمی نژاد بود.
حاج محمد حسینی کارگردانی کار را بر عهده داشت. این اولین کاری بود که فضای سینما را برای من بهقدری ,
جدی کرد که بخواهم در آن کار داشته باشم.
اولین فیلم سینمایی که ساختید، چه بود؟
اولین فیلممان تازه اکران شده است. «هفت و پنج دقیقه» به کارگردانی آقای عسگر پور که بهتازگی در گروه ,
هنر و تجربه اکران شده است. سال ۸۵ کار را شروع کردیم که سال ۸۶ تولید فیلم را آغاز کردیم.
کارهای اولی که در سینما انجام دادید، کمی سینوسی نبودند؟ شما با کمال تبریزی فیلم ساختید,
که به دلیل حوادث ۸۸ اکران نشد بعد با ده نمکی فیلم ساختید و یا تهیهکننده ,
آثار اصغر فرهادی شدید.
نه قبول ندارم. تجربه میکردم. اگر بخواهید اینطور بگویید که کار با آقای فرهادی در اوج بوده، اما بعدازآن,
فیلمی با آقای تبریزی ساختهای که به قهقرا رفته است؛ اما من این را سینوسی نمیدانم.
شما به گفته خودتان خانوادهای مذهبی داشتند که سینما هم نمیرفتند، با کار شما مشکلی نداشتند؟
پدرم خیر، بیشتر خانواده مادریام مذهبی بودند. البته پدربزرگ مادریام را یکبار پشتصحنه یک فیلم بردم،
البته هیچوقت سینما نرفت. فیلمها را برای ایشان میبردم که ببینند.
شباهت پدر بزرگ سیدمحمود رضوی به روحانی پرده نشین
شخصیت حاجآقا شهیدی در سریال «پردهنشین» هم نام هم خلقیات پدربزرگم را داشت. در زمان پخش مجموعه,
ایشان آلزایمر گرفته بودند و بااینکه سریال را میدیدند اما خیلی در ذهنشان نمیماند.
یکبار به من میگفت که «تو مرا بیچاره کردی! هرکجا میروم، میگویند نوهات، شمارا سریال کرده است!
گفتم من جرت ندارم و فقط اسم شمارا دارد.»
دوست دارید با چه کسی کارکنید؟
دوست دارم با همه کارکنم، اما دو سه نفر هستند که فکر میکنم اگر کارکنم، قطعاً اتفاق ویژهای برای من ,
افتاده است؛ کار با آقای ابراهیم حاتمی کیا را از روز اول دوست داشت و هنوز هم علاقهمندم.
خیلی دوست دارم یک کار دینی با آقای داود میرباقری داشته باشم، آرزویم این است که یک کار در حوزه عاشورا ,
و امام حسین (ع) با ایشان داشته باشم.
ویکی پدیا , سینما تیکت