زندگی ستاره اسکندری بازیگر گیله وا ؛ از جنجال ترکیه تا ازدواج و شهرت (۲۸۷)
ستاره از خانواده هنرمند اسکندری ها می باشد که وی نیز با تجربه بوده و در طی سال ها حضور در عرصه سینما و تلویزیون توانسته به اوج شهرت برسد و کارهای خوبی از خود به نمایش بگذارد. لاله و ستاره اسکندری خواهران بازیگر و خواهرشان سارا گریمور می باشد. وی در سریال تاریخی عاشقانه گیله وا در کنار هنرمندان مشهور این سریال بازی می کند. در ادامه این مطلب درباره زندگی ستاره اسکندری و حاشیه های وی در پرشین وی بیشتر بدانید.
زندگی ستاره اسکندری بازیگر گیله وا
ستاره اسکندری بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد ۲۵ خرداد ۱۳۵۳ در تربت حیدریه می باشد. وی دانشجوی انصرافی رشته مترجمی زبان انگلیسی می باشد.
درباره زندگی ستاره اسکندری باید گفت وی فعالیت خود در بازیگری را از سال ۱۳۷۵ با حضور در فیلم سینمایی حریف دل شروع نمود. وی دو خواهر به نام های لاله و سارا اسکندری و دو برادر به اسم سیامک و روزبه دارد. خواهرانش سارا گریمور و لاله اسکندری بازیگر می باشند. اوج کار ستاره اسکندری زمانی بود که وی به جای پوپک گلدره در سریال نرگس ایفای نقش نمود و از همان زمان به خوبی شناخته شد.
ازدواج ستاره اسکندری
ستاره اسکندری چند سالی است که ازدواج کرده است .لاله برای اولین بار در حاشیه جشن خصوصی سریال دندون طلا از ازدواج خواهرش ستاره اسکندری را رسما اعلام و به او تبریک گفته بود.
اسکندری در همه این سالها حضور فعالی در سینما و تلویزیون داشته است و البته که آغازش
از تئاتر باعث شده همواره یکی از گزینههای قابل اتکای کارگردانان مطرح تئاتر برای ایفای نقش باشد.
تئاتر خانه اصلی اسکندری است و وی در این حیطه با بزرگانی مثل بهرام بیضایی،
محمد رحمانیان و داوود میرباقری همکاری کرده است.
در زندگی ستاره اسکندری این بازیگر در سال ۷۹ جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره تئاتر فجر را برای نمایش “سعادت لرزان مردمان تیرهروز” و دومین جایزهاش به عنوان بازیگر برتر جشنواره تئاتر را در سی و سومین دوره و برای بازی در نمایش “هم هوایی” به دست آورد. وی امسال در مینی سریال “دندون طلا”ی داوود میرباقری در نقش یک زن کولی اما معتقد به اصول اخلاقی بازی جانانهای ارائه داد.
در سینما هم اسکندری با کارگردان صاحب نامیمثل امید بنکدار، علی رفیعی و سعید ابراهیمیفر
همکاری کرده است. ستاره اسکندری در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر با یک درام عاشقانه
زیبا و رنگارنگ به نام “نیمه شب اتفاق افتاد” حضور داشت
در زندگی ستاره اسکندری بازی اسکندری در این فیلم در قالب زنی متعلق به طبقهای سنتی به شدت با توجه مخاطبان روبرو شد و شاید یکی از نقاط اتکای “نیمه شب…” همین بازی اسکندری بود که در تعامل با بازیگر روبرویش رویا نونهالی سکانسهای متفاوتی را خلق کرد.
بازی ستاره اسکندری در سریال گیله وا و ناگفته های آقای کارگردان درباره سریالش
ناگفته های کارگردان «گیله وا» از سختی های ساخت سریال
مینی سریال گیله وا با موضوعی عاشقانه در تلاش است با نگاهی عاطفی، به زندگی مردم
شمال ایران در بستر اتفاقات تاریخی سال ۱۲۹۷ بپردازد و روایتگر سبک زندگی و روابط اجتماعی
و عاطفی مردم ایران و نقش انگلستان در امور داخلی کشور در صد سال گذشته باشد.
از بازیگران اصلی این مینی سریال میتوان به حمیدرضا پگاه، ستاره اسکندری، امیرحسین صدیق، مهدی زمین پرداز، امیرحسین هاشمی، مهران رجبی و پریا مردانیان اشاره کرد. بهروز شعیبی نیز نقش میرزا کوچک خان جنگلی را ایفا کرده است.
اردلان عاشوری نویسنده و کارگردان در گفت و گویی پیرامون سریال «گیله وا» گفت:سال ۹۰ کتاب
«قحطی بزرگ» محمد قلی مجد را میخواندم که روایتگر بخشهای حساس و مهم از تاریخ
معاصر کشور است و قابلیت قصه دراماتیک را داشت از این رو شروع به تحقیق و پژوهش کردم
و در مدت سه سال حدود ۵۰ کتاب در این زمینه مطالعه کردم وفیلمنامه را نوشتم.
البته زمان شروع کار حسین تراب نژاد بازنویسی نهایی روی فیلمنامه داشت.
وی افزود:این سریال قرار است زندگی مردم و دلبستگی یک جوان را نمایش دهد که این عشق در بستر اتفاقاتی مثل جنبش جنگل و قیام میرزا کوچک خان جنگلی و قحطی رخ میدهد، اما قرار نیست بستر اصلی سریال این مسائل تاریخی باشد.
کارگردان این اثر توضیح داد: تولید کار تاریخی سختی خاص خود را دارد و بیشتر لوکیشنهای ما خارجی بود و درطبیعت تصویربرداری داشتیم، اما با داشتن گروه همدل و همراه ساخت سریال «گیله وا» به سرانجام رسید.
عاشوری عنوان کرد: تصویربرداری «گیلهوا» در۹۰ جلسه انجام شده،واقعیت این است
که «گیلهوا» از همان ابتدا در ۷ قسمت نوشته و ساخته شد البته در زمان ساخت صحبتهایی
شد که سریال را به ۱۳ تا ۲۶ قسمت برسانیم، اما قبول نکردم چراکه فیلمنامه را در ۷ قسمت
نوشته بودم وکیفیت کار پایین میآمد.
این کارگردان پیرامون انتخاب بازیگران عنوان کرد:از ابتدا میخواستیم از بازیگران صبور و با تجربه به دور از حاشیه استفاده کنیم که قبول کنند سه ماه از تهران دور باشند و خوشحال هستیم که بهترینها در این سریال حضور پیدا کردند تا بتوانیم برههای تاریخی از تاریخ کشورمان را همراه با عاشقانهای زیبا روایت کنیم.
عاشوری پیرامون انتخاب بازیگر برای نقش میرزا کوچک خان در «گیله وا» اظهار کرد:
بهروز شعیبی که نقش میرزا کوچک خان جنگلی را بازی میکند، اولین انتخاب ما برای نقش
بودند چراکه محبوب و با تجربه هستند، اما موضوع داستان این سریال تشریح زندگی این قهرمان
ملی نیست و فقط در هفت سکانس بازی دارد.
اما این سکانسها، سکانسهای مهمی است، چراکه عملا رهبریت این موضوع در شمال کشور با میرزا کوچک خان بوده و کاراکترهای سریال زیر پرچم میرزا مقابل انگلیسیها ایستاده و مقابله میکنند.
وی ادامه داد: در بیشتر کارها بیشتر اقتدار میرزا کوچک خان جنگلی به تصویر کشیده شده است
و ما در کتاب تاریخ انقلاب جنگل (به روایت شاهدان عینی) تألیف محمد علی گیلک و کتاب
سردار جنگل نوشته ابراهیم فخرایی میخوانیم که میرزا محجوب و خجالتی بودند
از این رو خواستیم در سریال «گیله وا» به این وجه از شخصیت میرزا کوچک خان جنگلی
بپردازیم و به واقعیت نزدیک شویم.
عاشوری پیرامون زمان پخش سریال خاطر نشان کرد: پخش سریال مدتی به تاخیر افتاد، اما این روزها در بهترین زمان در حال پخش است و بازخوردهای خوبی در این چندروز از مخاطبان و دوستان دریافت کردم. امیدوارم توانسته باشیم بخشی از تاریخ را برای علاقه مندان به تصویر بکشیم.
تیزر دیدنی سریال گیله وا با بازی ستاره اسکندری
زندگی ستاره اسکندری بازیگر گیله وا و صحبت های وی درباره این سریال
ستاره اسکندری: تلاش کردم به ارزشها، باورها و اعتقادهایم وفادار بمانم
ستاره اسکندری بازیگری است با سابقه تئاتری و در همه این سالها که بارها مقابل دوربین
سینما و تلویزیون رفته، پیوندش با تئاتر را کمرنگ نکرده است.
او که پارسال تهیهکننده نمایش «خانه برناردا آلبا» به کارگردانی علی رفیعی بود، با افتتاح موزه خیمه شب بازی، به حیطهای تازه ورود کرده است. اسکندری با بازی در مجموعه «گیلهوا» بعد از سالها به تلویزیون بازگشته و از این تجربه راضی است.
وضعیت سینما، تئاتر و تلویزیون در این سالها برای بعضی از بازیگرها که خاستگاه فرهنگی دارند دشوار شده. به این موضوع اعتقاد دارید؟
بسیاری از چیزها در جامعه ما تغییرهای ناخوشایند داشته، میشود گفت تئاتر هم متاثر از این رویدادها بوده.
شاخصترین پیامد این اتفاقها جابهجایی ارزشها، به معنای استیلای اقتصاد بر اندیشه و تسلط دنیای مجازی بر دنیای واقعی است و برآیند همه اینها و خروجی آن روزمرگی و ابتذال است.
شرایط کار در این اوضاع چطور است؟
من مثل هر همکار دیگری، تلاش کردم در کارهایی که انجام میدهم به ارزشهایم، به باورها
و اعتقادهایم که در گذشته وجود داشته و امروز کمرنگ شده، وفادار بمانم. اما در بازار امروز
و در موجی که ابتذال و اقتصاد در آن ترکیب شده، این آثار مهجور ماندند.
من از آن دسته بازیگرها نیستم که بخواهم در تبلیغ کار خودم بکوشم، کارهایی هم که انتخاب کردهام متعلق به فضایی بوده که ماهیت آن با تبلیغ و نمایشگری تفاوت داشته است.
شما از نسلی هستید که با تلویزیون به شهرت و محبوبیت رسیدند اما در یک دهه اخیر کمتر در تلویزیون حضور داشتهاند. چرا؟
من تلویزیون را دوست دارم و فراموش نمیکنم متولد تئاترم و فرزند تلویزیون. آنچه درباره جایگاه
و محبوبیت برای عموم جامعه گفته میشود در تلویزیون تجربه کردم. از هفت،
هشت سال پیش در گپ و گفتهایی که با دوستان رسانهای داشتیم همیشه میگفتم
که وضعیت تلویزیون به انحراف کشیده شده، آن زمان بیشتر انتقادها متوجه سریالها بود،
اما الان اتفاقهای غریبی در تلویزیون میافتد.
در سالهای آینده علاوه بر ریزش مخاطب، نوع فرهنگی که تلویزیون تبلیغ میکند، به انحطاط جامعه میانجامد. اصراری که به تاثیر و نقش شانس در برنده شدن و کسب درآمد در تلویزیون میشود، نتیجه خوبی ندارد.
این محصول همان جابهجایی ارزشهاست. این اتفاقی که در تلویزیون میافتد، تشویق به قمار است. این که پشت این برنامهها چه کسانی هستند، خدا میداند.
من به عنوان یک بازیگر، علاقهمند به تلویزیون و بزرگ شده این رسانه فکر میکنم پنج سال بعد،
جامعه ما مملو از جوانانی است که دوست دارند همه چیز را با قمار به دست بیاورند،
در این فضا خشونت، تقلب، بزهکاری رواج پیدا میکند و مباد که ایران زمین چنین شود.
شما مخالف حضور چهرههای سینمایی در تئاتر هستید؟
اصلا. بازیگری ملک پدری کسی نیست. همان طور که من در سینما و تئاتر مقابل دوربین رفتم بازیگران سینما هم میتوانند روی سن بروند. اما باید دید متر انتخاب ما چیست؟ مثل فرنگیها، به سراغ تئاتر میآییم تا تجربه کرده و بار فرهنگیمان را افزایش دهیم یا میآییم تا پول بیشتری در بیاوریم.
یا حتی روزمه تئاتری داشته باشیم.
داشتن رزومه تئاتری هم اشکالی ندارد، اما بازیگری که از تلویزیون به تئاتر میآید و متر دستمزد را عوض میکند، فقط به خودش فکر میکند و به راهی که برای تئاتریها خراب کرده، فکر نکرده است. این معیار عوض کردن با خودش فرهنگ غلطی را وارد تئاتر کرده است. متاسفم که نظارتی روی این موضوع نیست، تئاتر جای این نوع کارها نیست.
الان شبکه نمایش خانگی هم دستمزدها را بالا برده و سینما را دچار مشکل کرده است.
پشت همه این اتفاقها پولشویی و جریانهای نامبارکی است که امیدوارم به تئاتر کشیده نشود.
من بازیگر نمیدانم که پشت این اتفاقها چیست. دستمزد بزرگ هم مال من نیست،
اما از حاشیههای این ماجرا بینصیب نمیمانم.
چطور وارد پروژه «گیله وا» شدید؟
چند سال گذشته سعی کردم کمتر در تلویزیون فعالیت داشته باشم، کیفیت بیشتر فیلمنامهها و شرایط تولید مطابق معیارهای من نبود. «گیلهوا» از جنس کارهایی بود که آن را دوست داشتم. یک روایت تاریخی در بستر داستان عاشقانه.
میرزا کوچک خان از شخصیتهای تاریخی محبوب من است و در «گیلهوا» به او توجه شده. فیلمنامه را دوست داشتم، نقش من، در فیلمنامه مکمل است اما آن را با عشق پذیرفتم. «گیلهوا» فضایی متفاوت از نظر لوکیشن و تاریخ داشت که برایم جذاب بود.
شما نقشهای متفاوتی هم در تلویزیون بازی کردهاید.
بله، آن سالها فیلمنامههای متفاوتی نوشته میشد اما الان همه شمایلها تکراری است،
قصهها اغلب آپارتمانی است و تازگی و طراوت کمی در کارها دیده میشود.
چرا بعضی شخصیتها در «گیلهوا» گویش گیلکی دارند و بعضی ندارند؟
من گویش ندارم، لحن دارم که شخصیت سرور به عنوان زنی گیلانی برای بیننده باورپذیر شود. قرار بود که همه این لحن را داشته باشند، اما شاید چون زمان لازم برای تمرین و یک دست شدن لحن و گویش نداشتیم، کارگردان ترجیح داد بقیه بازیگران فارسی صحبت کنند.
قبلا با لهجه بازی کردهاید؟
لهجه شمالی نه. اما جنوبی، کرمانی، خراسانی و … بله.
همکاری با آقای عاشوری چطور بود؟
هر چه بیشتر کار کرده ام، به این نتیجه رسیدهام که همکاری با کارگردان های اولی بهتر است. با چند کار اولی در سینما کار کردهام که آن فیلمها از بهترین آثار کارنامه آنها است. این کارگردانها پر از وسواس، انگیزه و تلاش هستند.
آقای عاشوری متفاوتتر از دیگر کارگردانهای اولی بود که میشناختم، بسیار باسواد و عمیق.
ارزشهای او ارزشهای رایج امروز نیست، دور از فضای مجازی و پروپاگانداهای این روزها
مشغول کار خود است.
خوشحالم که این همکاری اتفاق افتاد و از او بسیار آموختم. امیدوارم این سریال را ببینند و آن را دوست داشته باشند. همان طور که من این قصه و فضای کار را دوست داشتم.
همیشه نقش زنانی را بازی کردهاید که منفعل نیستند. سرور هم با این که در بطن رخدادهای سیاسی و اجتماعی آن روزهای ایران نیست، اما تماشاگر صرف نبوده و موثر است.
سرور اگرچه نقش یک نیست، اما دور از رویدادها نیست. من عاشق بازی در نقش زنان عملگرا، مستقل و قدرتمند هستم.
به نظر میرسد به تاریخ معاصر هم علاقه دارید.
من مطالعه درباره تاریخ معاصر را دوست دارم، درباره تاریخ مشروطه به بعد هم مطالعاتی دارم.
خیلی دوست داشتم در یک کار مربوط به تاریخ معاصر حضور داشته باشم به شرطی که در آن
تحریف اتفاق نیفتد. مردم ما، حافظه تاریخی ندارند و گذشته را فراموش میکنند.
ساخت سریالی مثل «گیلهوا» ضروری است، برای جامعهای که کتاب نمیخواند و همه دغدغهاش گوشی همراه است، دانستن تاریخ از طریق یک قصه عاشقانه جذاب است. من تجربه جنگ هشت ساله را دارم، عواقب آن را دیدهام.
سرور در «گیلهوا» به این دلیل برایم جذاب بود، که تصویری از زنانی بود که در همه جنگها مغفول هستند، در همه آثار به مادران، زنان، خواهران و … کم توجهی شده.
من عاشق نقشم در «سرو زیر آب» (محمدعلی باشه آهنگر) هستم، نقش زنی در سکوت،
در فضایی مردانه. سرور کامل شده آن شخصیت است. همسر است، مادر است، خواهر است.
میخواهد مردان زندگیش از جنگ دور بمانند، اما در نهایت چشم انتظار باقی میماند.
این انتظار، برایم مقدس است و احساسم را درگیر میکند.
تیم بازیگری در یک کار چقدر مهم بود؟ تیم بازیگری «گیلهوا» در انتخابتان مهم بود؟
نمیتوانم بگویم مطلقا مهم نیست. همه چیز در تعادل معنا پیدا میکند. من در هر پیشنهادی از تیم بازیگری میپرسم، مرعوب نامی نیستم. اما فکر می کنم بازیگران و عوامل باید در بخشی از کار، هم لول و هم ارزش باشیند تا تصویری که به مخاطب میرسد تصویر درست تر و کاملتری باشد. توانایی آدمها بیش از اسم ها برایم مهم است.
نقشتان در «زعفرانی» دیده شد. یک کمدی سرحال خانوادگی، اما کمتر در این قالب دیده میشوید. چرا؟
من بازی کردن در نقشهایی با چاشنی طنز و کمدی را دوست دارم ولی این روزها، بعضی چیزها به اسم کمدی ساخته میشود که پیش پا افتاده و سطحی است. انتظار مخاطب بیشتر به سمت هجو رفته، اما این برای من خوشایند نیست و ترجیح میدهم این پیشنهادها را نپذیرم. دوست دارم نقش زنان مستقل و مقتدر از من یادگار بماند.
در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» (فریدون جیرانی) هم نقش خاصی داشتید. زنی که نمونهاش را در تلویزیون ندیدهایم.
من بعد از بازی در نقش نرگس در سریال «نرگس» با نقش مثبت شناخته شدم،
با این که چادری نیستم، خیلی از مردم مرا با آن تصویر به یاد داشتند. دوست داشتم
نقشی متفاوت بازی کنم، ساناز در «مرگ تدریجی یک رویا» این قدر مفصل نبود و قرار بود
نیمه داستان، بمیرد. اما آقای جیرانی وقتی با کار من مواجه شد نقش را گسترده کرد.
نقشی که بر اساس توانایی تو نوشته میشود و در مرحله شکلگیری او میتوانی با کارگردان
صحبت کنی، ماهیت کاملتری میگیرد. بازیگر در این فرایند خلق، حضوری پررنگ و موثر دارد.
به همین دلیل بعد از گذشت بیش از یک دهه، هنوز ساناز در ذهن بینندگان آن سریال باقی
مانده است. از دو کار من بسیار یاد میشود «مرگ تدریجی یک رویا» و «دندون طلا» آقای میرباقری.
پارسال تهیهکننده نمایش «خانه برناردا آلبا» علی رفیعی بودید. هم
به لحاظ کاری و اقتصادی تهیه کنندگی چقدر برای شما مهم است؟
من هفت سال پیش با نمایش «سی و سه درصد نیل سایمون» به کارگردانی افسانه
ماهیان این کار را شروع کردم، بعد به سمت کارهای دانشجویی
رفتم. همکاری با آقای رفیعی اما داستان دیگری داشت.
من سالها شاگرد ایشان بودم، برایشان بازی کردهام. پارسال این فرصت پیش آمد
که کنار ایشان قرار بگیرم، نمیخواستم نقشی بازی کنم و تمرکزم فقط روی تهیهکنندگی بود.
این را میگذارم به حساب ادای دین به استادم. کار ما سرمایهگذار داشت آقای محمدحسین توتونچیان.
خدا را شکر میکنم که توانستیم سرمایه را برگرداندیم و همه چیز خوب پیش رفت.
دوست داشتم تماشاگر ببیند که تئاتر اندیشه هنوز نفس میکشد و دور از زرق و برق تاثیرگذار است.
تهیهکنندگی را ادامه میدهید؟
تهیهکنندگی شغل و هدف من نیست، من به تولید جریان فکری
در هر حیطهای که فرصت داشته باشم، میاندیشم.
ماجرای کشف حجاب ستاره اسکندری در ترکیه و واکنش وی به انتشار ویدئوی جنجالی
ویدئویی از ستاره اسکندری در ترکیه پخش شد که با واکنشهای متفاوتی همراه بود
و حاشیههای فراوانی را برای این بازیگر ایجاد کرد. از آن زمان تاکنون اسکندری ترجیح داد
در برابر حواشی پیش آمده سکوت کند اما او سرانجام سکوت خود را شکست و درباره
این موضوع صحبت کرد.
ستاره اسکندری در اولین واکنش به انتشار این ویدیو گفت: «چیزی که ذهنم را مشغول میکند این مقدار و حجم از خشونت در این فضاست. خشونتی که حتی با هر لفظ و در هر رسانه منعکس میشود. ما ایرانیها ملت مهربان و مهمان نوازی بودیم،
دلگیر میشوم وقتی میبینم این همه خشونت در فضای
مجازی تکثیر میشود و مثل آینه به جامعه باز میگردد.»
این بازیگر ادامه داد: «چطور میشود بعد از ۲۶ سال کار هنری، به کارنامه و گذشتهات نگاه نمیکنند
و یک خبر زرد، جای این همه سال فعالیت را میگیرد. وقتی اینها را میبینم به یک حس
بیهودگی و دلگیری میرسم. مساله این است که همیشه سعی کردم بدون حاشیه
زندگی کنم و اگر تهمت و افترایی هم هست از راه قانونی پیگیری میکنم.
اسکندری درباره اظهارنظرهای مختلف فضای مجازی درباره او بیان کرد: «امیدوارم روزی فرا رسد که دنیای واقعی بر مجازی غلبه کند. من در این شهر و کشور زندگی میکنم و هنوز هستند نگاههای مهربانی که مرا مورد لطف قرار میدهند.
همین برایم کافی است. فضای مجازی یعنی همین آدمهایی که پشت اکانتهای فیک
پنهان میشوند و دشنام میدهند به خیال اینکه تاثیر گذارند، در صورتی که اینطور نیست.
اصولا در ماجرای اخیر یا اتفاقهای مشابه برای دیگران، میایستم و نگاه میکنم. معتقدم آن آدمها در فضای مجازی واقعی نیستند. آدمهای واقعی در کوچه و بازار هستند. گاهی امثال من، وجه المصالحه جریانهای خاص و دشمنیها میشوند.
مسالهای که خیلی دلگیر کننده است که اپوزیسیون خارج نشین و تندروهای داخلی ادبیات مشترکی دارند.
ترجیح میدهم درباره خودم صحبت کنم: به عنوان یک انسان از این همه نفرت پراکنی
و خشونت گرایی و تبعیض جنسیتی تعجب میکنم. امیدوارم که حداقل کمی هوش انتقاد
داشته باشیم به جای فحاشی!امیدوارم بدون تحقیق تهمت و افترا نزیم.
زندگی انلاین , آریا پیکس , باشگاه خبرنگاران , خبر انلاین , هفت صبح