زندگی باران کوثری اَفرا در ملکه گدایان از خانواده هنری تا اوج شهرت در کودکی
بازیگر مطرح سینمای ایران که خود را از زیر نام پدر و مادر مشهورش کنار کشید و به یکی از ستاره های توانای سینما تبدیل شد و از وی فیلم های سینمایی ماندگاری مانند عرق سرد , کوچه بی نام , خون بازی , روز سوم , ابله و عصبانی نیستم وجود دارد در تازه ترین حضور خود در شبکه نمایش خانگی در سریال ملکه گدایان حضور یافته است. در ادامه جزئیات بیشتر درباره زندگی باران کوثری بازیگر جذاب و معروف سینمای ایران را در پرشین وی مشاهده کنید.
زندگی باران کوثری
باران کوثری متولد ۲۵ مهر ماه ۱۳۶۴ در تهران، بازیگر است. باران کوثری فارغ التحصیل رشته نمایش از هنرستان سوره است. او فرزند رخشان بنی اعتماد کارگردان و جهانگیر کوثری تهیه کننده، مجری، گزارشگر فوتبال و روزنامه نگار می باشد و یک برادر به نام تندیس دارد.
خانواده هنری باران کوثری
جهانگیر کوثری پدر باران کوثری از تهیه کنندگان سینما و کارشناس فوتبال است و مادرش رخشان بنی اعتماد
یکی از معروف ترین کارگردانان ایرانی که به جز کارگردانی در زمینه به عنوان فیلم نامهنویس، تهیه کننده،
مستندساز از اعضای آکادمی اسکار است. فیلم های او در جشنواره های بینالمللی مورد تحسین
واقع شدهاند و توانسته اند در داخل ایران هم توجه تماشاگران و منتقدین را به خود جلب کنند.
رخشان بنی اعتماد مادر باران کوثری
رخشان بنیاعتماد متولد ۱۳۳۳ در تهران است. او در رشته کارگردانی سینما در دانشکده هنرهای
دراماتیک تهران(دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر) تحصیل کرد. وی از سال ۱۳۵۲ با سمت منشی صحنه
در تلویزیون مشغول به کار شد و تا سال ۱۳۵۹ چند فیلم مستند کوتاه را کارگردانی کرد.
فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۶۰ به عنوان منشی صحنه فیلم “آفتابنشینها” و فیلم “گلهای داوودی” آغاز کرد.
جهانگیر کوثری پدر باران کوثری
جهانگیر کوثری متولد سال ۱۳۳۰ تهیه کننده و مجری ایرانی است. او مدرک کارگردانی سینما
از دانشکده هنرهای دراماتیک دارد. او فعالیت در سینمای حرفه ای را از سال ۱۳۵۰ با دستیاری
کارگردان در فیلم سینمایی «سراب» آغاز کرد. وی سال ها در صدا و سیما به عنوان یک گزارشگر
فوتبال نیز فعالیت داشت.
شروع فعالیت هنری باران کوثری
بهترین بابای دنیا (۱۳۷۰) ساخته داریوش فرهنگ، نخستین تجربه بازیگری اوست. نقش آفرینی های بعدی وی تا سال ۱۳۸۰ به تمامی در فیلم های مادرش رخشان بنی اعتماد بوده است. کوثری در ادامه در فیلم های سینمایی بسیاری همچون عرق سرد، هفت ماهگی، خنده های آتوسا، لانتوری، خانه دختر و کوچه بی نام نیز نقش آفرینی کرد.
باران کوثری را میتوان از مهمترین بازیگران زن سال های اخیر سینمای ایران دانست.
بازیگری جدی که کارنامه بازیگریاش نشان می دهد که کارش برایش چه اهمیت ویژهای
دارد و شبیه به عموم بازیگران امروز مقهور شهرت و ثروت نیست. کافیست نگاهی به نقش آفرینی های
متعدد او بیندازید.
ماجرای پاسپورت آمریکایی باران کوثری جعلی یا واقعی؟
تصویری منتسب به پاسپورت آمریکایی باران کوثری در فضای مجازی منتشر شده که تاکنون تایید یا تکذیبی از سوی این بازیگر نسبت به این موضوع منتشر نشده است.
با توجه به تردیدی که در صحت و سقم تصویر منتسب به پاسپورت باران کوثری وجود دارد
در تماس تلفنی با جهانگیر کوثری پدر این بازیگر، موضوع را پیگیری کردیم که وی بدون تایید
و رد کردن این موضوع، گفت: این مسئله شخصی است و دخترم در صفحه خود واکنش نشان خواهد داد.
زندگی باران کوثری در ملکه گدایان
ملکه گدایان مجموعهٔ نمایشی به کارگردانی حسین سهیلی زاده و به تهیهکنندگی علی طلوعی، محصول سال ۱۳۹۹ است. بخشهایی از این سریال در استانبول ترکیه فیلمبرداری شده است.
باران کوثری که یکی از نقش های اصلی سریال ملکه گدایان را بر عهده دارد، اولین تجربه
حضورش در سریال های شبکه نمایش خانگی بوده در نقش افرا هنرنمایی کرده است.
در خلاصه داستان این سریال جذاب شبکه نمایش خانگی می خوانیم که: امروزِ تو، می تونه فردای من باشه … هیچ کس از سرنوشت خبر نداره….حتی شما…
در این سریال باران کوثری، پانته آ بهرام، آرمان درویش، محمدرضا غفاری، رضا بهبودی،
الهام کردا، یسنا میر طهماسب، علی اوجی، سولماز غنی، بهشاد شریفیان، عرفان ناصری،
شبنم قربانی، علی صلاحی، مریم سرمدی، نورا محقق و فرزاد فرزین با هنرمندی رویا نونهالی
به ایفای نقش پرداخته اند.
باران کوثری ملکه گدایان سرکرده گدایان
نکته قابلتوجه اینجاست که باران کوثری در این سریال، نقش سرکرده گدایان را ایفا میکند. این اولینباری نیست که کوثری با گریمی متفاوت، نقشی پرچالش را برعهده میگیرد. پیشتر در فیلمهای «خونبازی»، «روز سوم»، «کوچه بینام» و «لانتوری» هم نقش هایی سخت و پرچالش را از او دیده بودیم.
اطلاعات دقیقی درباره داستان سریال «ملکه گدایان» در دست نیست. فقط می دانیم باران کوثری
در نقش دختری به نام افرا ظاهر شده که سرکرده گدایان است، اما خودش هم زیردست
فردی به نام ملکه فعالیت می کند.
او گریمی متفاوت دارد و با پوست تیره و ابروی شکسته، لباسهایی مشابه گدایان میپوشد
و با صدای کلفتی مثل مردها صحبت میکند و لحن صحبت کردنش تندوتیز است و مدام دیگران
را تهدید میکند. این دومین حضور باران کوثری در سریال شبکه نمایش خانگی بعد از «دندونطلا»
است و پیشبینی میکنیم با این نقش متفاوت، بتواند ماندگار شود.
عاشقانه های «ملکه گدایان» با خوانندگی محمدرضا غفاری برای باران کوثری
عاشقانه های آریا و افرا با خوانندگی محمدرضا غفاری برای باران کوثری در سریال جذاب ملکه گدایان را ببینید
ده نقش آفرینی برتر باران کوثری در سینمای ایران
گمان نمیکنم بازیگر زن جوان دیگری در سینمای ایران این سالها باشد که بهاندازه باران کوثری نقش های متنوع بازی کرده باشد…از دختری معتاد تا قربانی تجاوز و یا مادری که برای فرزندش میجنگد. از این حیث او بازیگری ویژه است.
خصوصاً که بعد از دو سال ممنوع الکاری روحیه و سماجتش را از دست نداد و حتی بازیگری
برایش جدیتر هم شد و سویهای اجتماعی و سیاسی هم پیدا کرد. نقشآفرینی های او بعد
از ۸۸ و ممنوع الکاریش، همگی سویه ای انتقادی و اعتراضی داشته اند.
«خون بازی»
اولین بازی جدی و مهم باران کوثری که نام او را در شمار ستارههای مهم زن سینمای ایران قرار میدهد. باران کوثری در «خون بازی» نقش دختر طبقه متوسطی را بازی میکند که درگیر اعتیادی سخت شده و مادرش میخواهد او را برای ترک به کمپ ترک اعتیاد یکی از دوستانش در شمال کشور ببرد.
با پیش رفتن داستان، از گذشته او، رابطه مخدوش مادر و پدر دائمالخمرش پی می بریم و هرچه
بیشتر دختر را میشناسیم، بیشتر با او احساس نزدیکی میکنیم. دختر هر چند که خودش
هم قصد ترک کردن دارد اما ارادهاش در برابر خماری کمتر از آن است که بتواند تحمل کند
و برای یافتن مواد دست به هر کاری می زند.
زندگی باران کوثری و فیلم های برتر او
از جنس گرفتن از یک ساقی قلابی تا گشتن به دنبال مواد در لجنزار کنار جاده که صحنهی بهیادماندنی «خون بازی» است. باران کوثری تشویش و اعصاب ویران یک معتاد خمار را بهخوبی به تصویر کشیده است. هرچند که میتوانست در دام اغراق های بیش از اندازه بیفتد اما بازی کنترل شده ای دارد که تماشاگر را تا انتها ر کنار خودش نگه میدارد.
«روز سوم»
روز سوم را میتوان بهترین فیلم محمدحسین لطیفی دانست. فیلمی که داستان عشق
یک مرد عراقی را به یک زن خرمشهری که باران کوثری است روایت میکند.
عاشقانهای جذاب که بیش از هر چیز بازی خوب باران کوثری و حامد بهداد در برابر یکدیگر
آن را سرپا نگه می دارد.
نهتنها بازی فردی هرکدام که شیمیشان در کنار همدیگر بسیار قوی عمل میکند و تماشاگر عشق و نفرت توأمان را که متأثر از ملیت، مذهب و کلی مسئله اجتماعی دیگر است، در نگاه دو بازیگر میبیند و به آن خو میگیرد.
«دایره زنگی»
«دایره زنگی» یکی از متفاوتترین کمدیهای اجتماعی سینمای ایران در دهه هشتاد است
که نه صرفاً بهواسطه خنداندن مخاطب که بهواسطه خوب ساخته شدنش هم حرفی
برای گفتن دارد و جالب توجه است.
باران کوثری نقش دختری را بازی میکند که همراه با پسری برای نصب ماهواره به برجی اعیانی در بالا شهر میرود و در میان داستانهای مختلف زندگی این برج نشینان پرسه میزند. دختری که در ابتدا معصوم و خواستنی به نظر می رسد اما در پایان مشخص می شود که یک دزد هفت خط بوده و کلی پول و طلا از هرکدام از ساکنان برج بلند کرده است.
باران کوثری چه در تصویر کردن آن دختر معصوم و چه دزد هفتخط بعدش موفق عمل میکند
و تناسب بهجایی را میان این دو کاراکتر به وجود میآورد. به شکلی که تماشاگر از نیمه های
راه به او شک ببرد اما نتواند حقیقت را متوجه شود و از طرف دیگر هم در انتها دزد بودنش
تنها یک ترفند گرهگشایی بهحساب نیاید و تماشاگر باور کند که آن دختر معصوم می تواند این
هفت خطی باشد که حالا در یک سوم پایانی فیلم با آن سروکار دارد.
«اسب حیوان نجیبیست» از باران کوثری
دومین همکاری کوثری با کاهانی بعد از «هیچ» را میتوان تکملهای بر کاراکتر او در «هیچ» دانست. دختری که در آنجا بسیار زبروزرنگ و امروزی است و مدلی پسرانه دارد و در اینجا این کاراکتر ادامه مییابد و با دختری امروزی سروکار داریم که همش غر میزند و متوقع است اما خودش هم تلاش و خلاقیتی برای بهتر شدن شرایط ندارد.
او وارد زندگی مردی متأهل شده است و در میان او و همسرش می ایستد. ارتودنسی
دندان او و آدامسی که میجود بهخوبی روی کاراکترش نشسته است و این بازی او را
می توان یکی از کم دیده شدهترین نقش آفرینی هایش دانست.
«من مادر هستم»
بهترین ملودرام فریدون جیرانی و یکی از تأثیرگذارترین فیلمهایش که خط قرمز و اتفاقی دارد که نمایش فیلم را با معضل و توقیف روبهرو کرد. فیلم همچنین شکلی از شخصیتپردازی را در خود دارد که به شکلی برای سینمای ایران تازه و نوآورانه محسوب می شود.
دختری که نقشش را باران کوثری بازی میکند در ابتدای فیلم مورد تجاوز دوست پدرش –که
او را عمو صدا میزده- قرار میگیرد و باقی فیلم تشریح عقدهایست که در پی این حادثه
در دختر و در خانواده جان میگیرد و سربلند میکند. بازی باران کوثری در این فیلم از تجربیات
ویژه اوست. تماشاگر کمتر تصویری را از او به خاطر دارد که چنین مغموم، مظلوم و درهمشکسته باشد.
در اینجا با قربانی ای طرف هستیم که هم قربانی تجاوز می شود و هم متجاوز را قربانی می کند. درباره «من مادر هستم» به خاطر همه خط قرمزهایش به خودی خود کم صحبت شد و رسانه ناخودآگاه دست به سانسور معنوی آن زد، پس چطور می توان انتظار داشت که بازی خاص کوثری در این فیلم دیده شود؟
بازی متفاوت باران کوثری در «بغض»
اولین همکاری باران کوثری و رضا درمیشیان که منجر به یک همکاری طولانیمدت میشود.
این کارگردان و بازیگر در فیلم های بعدی درمیشیان هم باهم کار می کنند و نتیجه اش شماری
از به یادماندنی ترین نقش آفرینی های باران کوثری می شود.
در «بغض» درست برعکس «دایره زنگی» او به شکلی نقش آفرینی می کند که تماشاگر از ابتدا بداند یک ریگی به کفشش هست و به او اعتماد نکند. در «بغض» مخاطب پیش از اینکه فرصت شناخت دختر را پیدا کند با پسر همراهش یعنی بابک حمیدیان اخت میشود و این مسئله سوظنش به دختر را بیشتر هم میکند.
باران کوثری اما طوری کاراکترش را اجرا میکند که تماشاگر خوب بفهمد که در آخر خط است
و برای رسیدن به چیزی که میخواهد، حاضر است دست به هر کاری بزند.
زندگی باران کوثری در «کوچه بینام»
یکی از متفاوتترین بازیهای باران کوثری که البته شبیهش را پیشتر در «هیچ» دیدهایم.
اینجا میتوان به جدیت و خلاقیت کوثری در کارش بهخوبی پی برد. درحالیکه کاراکتر او
در «هیچ» و «کوچه بینام» شباهتهای رفتاری و ظاهری زیادی باهم دارند و از یک منبع
سرچشمه میگیرند، اما کوثری دو بازی کاملاً متفاوت ارائه میدهد که کاملاً از هم قابل تمایز هستند.
برای رسیدن به این تمایز او بازی بدنی خاصی را به کاراکترش در «کوچه بینام» اضافه کرده و با المانهایی مانند تند تند حرف زدن یا دادوبیداد کردن شخصیتی واقعی را خلق کرده که هرچند روی اعصاب است اما تماشاگر دوستش دارد.
فیلم سینمایی «شنل»
«شنل» ساخته حسین کندری قرار است یک نوآر ایرانی باشد. زنی با مردی مسن ازدواج میکند
و در پی مرگ او دچار اتفاقات و بدبیاریهایی میشود که آدم دیگری در پشت پرده مسبب
آنهاست؛ اما ازآنجاییکه فیلم موتیفهای یک نوآر را ندارد و سیر روایی در فیلمنامهاش میلنگد
و نتوانسته بزنگاههای درست و نوآرگونهای را بسازد و به کلیشههای موجود چنگ زده است،
فیلم آنطور که باید و میشد از آب درنیامده است؛ اما بازی کوثری در ادامه زنان مقاومی
که سرخم نمیکنند و تا آخرین نفسشان پای حقشان میایستند، در اینجا غلظت
بیشتری پیدا کرده است.
ضمن اینکه از جهتی نقشی متفاوت برای اوست چراکه در اینجا او مادر یک دختربچه است و این باعث شده سن کوثری بیشتر از سن عموم نقش های دیگرش باشد. رگه افغانی که این کاراکتر دارد، آن را خاصتر هم می کند. حضور کوثری جز امکانات و دلایل اصلی است که باعث میشود تماشاگر فیلم را تا انتها به تماشا بنشیند.
باران کوثری و نوید محمدزاده در «عصبانی نیستم»
همکاری مجدد درمیشیان و کوثری در کنار نوید محمدزاده یک عاشقانه درست درمان و تمامعیار
خلق میکند که سینمای ایران مدتها چشم انتظارش نشسته بود. ستاره یکسوی این عاشقانه
بهیادماندنی است که ناگزیر محکومبه مرگ و جدایی است.
ستاره در سکوتش با نوید حرف می زند و در سکوتش همه نگرانی ها از آینده دونفرهشان را به نوید و تماشاگر نشان میدهد. همانطور که در سکوتش به نوید عشق میورزد و عاشقانه را رقم میزند. صحنه های دونفره محمدزاده و کوثری نقاط طلایی و به یادماندنی فیلم هستند.
سالن سینما را به یاد بیاورید که ستاره غرق در فیلم است و نوید غرق در او…یا بوسهای
را که به وقت خروج از دانشگاه برای نوید می فرستد یا نگاهشان را در شلوغی و ازدحام
مترو که آن دو را از کل شهر جدا می کند؛ مترو که سهل است… این عاشقترین بارانی
است که در سینمای ایران می شناسیم.
زندگی باران کوثری «عرق سرد»
آخرین ساخته سهیل بیرقی هم بیاغراق یکی از مهم ترین نقش آفرینی های باران کوثری در کل کارنامهاش خواهد بود. نقشی که برای آن کلی وزن کم کرد و تکنیکهای فوتسال و بازی با توپ را فرا گرفت. او حالا در «عرق سرد» کاپیتان تیم فوتسال بانوان است که به واسطه لجبازی همسرش و عدم صدور اجازه خروج، نمی تواند تیم را در مسابقه فینال همراهی کند.
کوثری بهخوبی احساسات متناقض و زودگذر کاراکتر را باهمه تنشها و هیستری های
زنانهاش به تصویر کشیده. معذب بودنش در کنار همسر، صمیمیت دوستداشتنیاش
باهم تیمی، جدیتش در دادگاه و خشونتش در زمین وقتیکه پا به توپ میشود همگی
بهاندازهاند اما آس فیلم و آس کارنامه کاری باران کوثری در آن سیلی جانانه ای است
که در خیابان به صورت همسرش می کوباند.
زندگی باران کوثری و گفتگوی متفاوت در کافه آپارات
باران کوثری، بازیگر سینما در برنامه کافه آپارات و در گفت و گو با فریدون جیرانی درباره شرایط این روزهای جامعه گفت: نسل ما یک سرخوردگی گیجی دارد، ما بارها و بارها امیدوار شدیم فقط به این دلیل که باور نکنیم خودمان قهرمان هستیم و به یکسری قهرمانِ پوشالیِ تو خالی دل بستیم.
برای اینکه بپذیریم که راه نجات این است، همه گول خوردیم و همه برای یک چیز جنگیدیم
و بعد یکهو دیدیم که همان جای اول هستیم و حتی جای عقب تری هستیم، به بازی گرفته
شدیم بله گفتمان ما خشم است، بله ما خشم داریم و نسل خشمگینی هستیم.
بعد هم ما انگار قهرمان فاعل نمی شناسیم، یعنی جامعه ما را به انفعال دعوت می کند،
جامعه ای که شما را به انفعال و ابتر بودن دعوت می کند جامعه ای که اقتصادش مریض است
که شما اگر تولیدکننده هستید حتماً محکوم به فنا هستید و اگر دلال باشید ممکن است.
که بتوانید پولی به دست بیاورید، باید دلار بخرید و بفروشید که وضع مالی تان خوب شود،
یعنی همه چیز شما را به سمتی می برد که منفعل شوید مبتذل شوید و ابتر شوید،
قهرمان هایمان یا دیگر نیستند یا دروغ گو هستند یا در خانه شان هستند. ما ندیدیم،
نسل من لااقل من یادم نمی آید قهرمانی.
سلام سینما , آخرین خبر , بلاگ نماوا , باشگاه خبرنگاران , فرارو , وزنامه هفت صبح , سینما دیلی