پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

زندگی صبا پاکدل از تولد تا ازدواج و زندگی در کانادا |سبک زندگی افراد مشهور (۲۵۹)

اشتراک:
زندگی صبا پاکدل چهره ها
صبا پاکدل دختر عاطفه رضوی و حسن پاکدل به تازگی عکس های از مراسم ازدواج خودمنتشر کرده بود. وی ساکن کانادا می باشد و در آخرین عکسی که منتشر کرده بود از خانواده اش در فرودگاه خداحافظی کرده است

حسن پاکدل و عاطفه رضوی چهره های سرشناس و مطرح هنری کشورمان یک دختر به نام صبا دارند که اکنون ازدواج کرده و در خارج از کشور زندگی می کند به تازگی عاطفه رضوی با انتشار متنی از دلتنگی برای دخترش نوشت و دخترش نیز با انتشار عکسی در فرودگاه امام خمینی از خداحافظی با خانواده اش دلنوشته ای منتشر کرده است. در ادامه جزئیاتی درباره زندگی صبا پاکدل دختر این هنرمندان مشهور کشورمان را در پرشین وی بخوانید

زندگی صبا پاکدل دختر عاطفه رضوی و حسین پاکدل

حسین پاکدل اواسط دهه ۶۰ با عاطفه رضوی ازدواج کرد، ثمره این زندگی مشترک تنها یک دختر به نام (صبا) پاکدل متولد ۱۳۶۷ می باشد که حالا در کانادا و ایران در رفت و آمد می باشد.

عاطفه رضوی در سال ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. او درسال ۱۳۶۳ در دوره ی دبیرستان موفق به کسب رتبه ی اول در اجرای نمایش شد و به دنبال آن توسط آموزش و پرورش ناحیه به وزارت ارشاد معرفی گردید. او دوره دو ساله ی تئاتر را در تالار محراب گذراند و سال ۱۳۶۵ به عنوان هنرجوی گریم زیر نظر عبدالله اسکندری شروع به کار نمود.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل دختر حسین پاکدل

حسین پاکدل سال ۱۳۳۸ در اصفهان متولد شد. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته کشاورزی (دانشگاه شیراز)
آغاز کرد و در دانشگاه تهران به پایان رساند. از سال ۱۳۳۶ با صداوسیمای مرکز شیراز به همکاری پرداخت
و یک سال بعد در تهران به ادامه آن پرداخت.

در سال های ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳، مدیریت پخش شبکه اول سیما را برعهده گرفت و مدیریت دوره های دهم و یازدهم جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان را نیز پذیرفت. وی هم اکنون به عنوان نویسنده و تهیه کننده، در صدا و سیما فعال می باشد.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل دختر عاطفه رضوی

ازدواج صبا پاکدل دختر عاطفه رضوی و حسن پاکدل

صبا پاکدل مدتی پیش عکسی از مراسم ازوداج خود را در صحفه شخصی اش منتشر کرد و نوشت : عاشقانه هایمان از این زمان بهانه ى زندگى ست .

زندگی صبا پاکدلازدواج صبا پاکدل

خداحافظی سبا پاکدل از خانواده اش

صبا پاکدل دو روز قبل در فرودگاه امام خمینی با انتشار عکسی در صحفه شخصی اش نوشت :
حال ام شبیه به ثانیه هاى وهم آلود و گیجِ خواب وُ بیدارى دم صبح است وقتى به دیدن
خوابى لذت بخش کودکانه دلخوش ام اما آگاهى عجیبى درونم مى گوید خیلى زود بیدار خواهم شد.

تقلا کنان در اعماق بى وزنِ خواب غلت مى زنم، چنگ مى کشم به دیواره هاى اسفنجى رویا تا همیشه همان جا بمــانم، شاید حتا پا مى کوبم زمین و ملتمسانه خواهش مى کنم، اما نیروى عجیبى دو دستى مچ پاهاى ام را سخت مى فشارد و بى رحمانه از چاهِ خواب بیرون ام مى کشد.

خوب مى دانم جنگ کردن با این واقعیت که بالاخره باید بیدار شوم کار بیهوده ایست!
اما با دلخوشىِ زودگذرِ این خواب شیرین چه کنم که تا همیشه ى توان حافظه ام با من خواهد آمد؟
و به هر وعده ىِ بیدارى یاد آورم مى کند که زمانى رویایى بوده ولى دیگر نیست.

زندگی صبا پاکدلصبا پاکدل در فرودگاه

آخرسر بیدار شدم اما همچنان پلک روى هم مى فشارم، تمام تلاش ام را مى کنم که باز لحظه اى،
ثانیه اى به خلسه ى خواب پناه ببرم. شاید بشود ادامه ى خواب ام را ببینم،
اما نمى شود که نمى شود! انگار قـــرن هاست بیدار شده ام و آن رویا از من
دورتر و دورتر مى رود. صدایى از دور شماره ى پرواز مى گوید و سفرى خوش براى بیدارى
هاى بى رویایم آرزو مى کند. من، تا همیشه ىِ بیدارى یک مسافرم! بامداد اول شهریور هزار وُ سیصد نود و هشت خورشیدى

رندگی زندگی صبا پاکدل و همسرش

زندگی صبا پاکدلهمسر صبا پاکدل

گفتگوی خواندنی با حسین پاکدل مجری خوش بیان و خوش تیپ دهه ۶۰

حسین پاکدل برای تلویزیونی ها یادآور مجری دقیق، خوش بیان، مسلط و خوش تیپ دهه ۶۰ تلویزیون،
برای تئاتری ها علاوه بر اجراهای درخشانش، زنده کننده خاطرات دوران طلایی مدیریتش در تئاتر شهر
و برای سینمایی ها یادآور نقش های دوست داشتنی در برخی از کارهای آرزشمند سینمای ایران است.
پاکدل در هر جایگاهیی شخصیتی که بیش از هر چیز قلب، روان و تار و پودش برای میهن دوست داشتنی اش ایران می تپد

شما خیلی خوش اخلاق هستید. فکر می کنم دور و بری های تان خیلی از کارکردن با شما لذت می برند. درست است؟

نمی دانم در طولانی مدت هم همین هستم یا نه. ما پیرو پیامبری هستیم که اولین رسالتش گسترش اخلاق بوده است. خشونت اصلا در ذات اسلام نیست. درست است که باید از حریم دین مان دفاع کنیم اما باید با هم مهربان باشیم. دین ما دین رحمت است.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل در خارج از کشور

مولانا می گوید:

ای حسام الدین اگر خواهی شقاوت کم شود
جهد کن تا عشق روزافزون شود.
دقیقا این سخن پیغمبر ماست که مولانا آن را تبدیل به شعر کرده.

شما از سال ۱۳۷۶ یاس های وحشی بعد مسافر ری، تفنگ سرپر و برف روی کاج ها را بازی کردید. امسال هم در دو فیلم شیفت شب و آزادی مشروط بازی کردید. این علاقه مندی به بازیگری از کجا می آید؟

کار نمایش، کار تلویزیون و تئاتر در راستای هم هستند. در تلویزیون حکم تهیه کنندگی داشتم و چندین سریال تولید کردم و پیش از آنکه کارگردانی کنم، می نوشتم و بعد هم به واسطه علاقه به کارهای نمایشی به مرکز هنرهای نمایشی و بعدها تئاتر شهر وارد شدم.

هرجا رفتید از شما یک خاطره خوب به جا مانده، بهترین دوره مدیریت تئاتر شهر، مربوط به شما می شود. دلیل این امر چیست؟

شما لطف دارید. اگر مدیریت هنرمندانه اعغمال و با تعلق خاطر به ذات هنر همراه شود جواب می دهد.
کار و خدمتگزاری باید در درجه اول اهمیت برای ما باشد.خیلی جاها مسوولیت هایی که به من پیشنهاد شد،
می پرسیدم که آخر این پست ها چه به ربط به علاقه مندی ها و کار من دارد؟ در دوران زندگی ام
سه پست را به خاطر علاقه مندی قبول کردم و هر سه مورد را هم با خواست و اراده خودم به موقع رها کردم.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل دختر خانم و آقای بازیگر

سال های طولانی پخش تلویزیون، بعد چهار دوره جشنواره بین المللی فیلم های کودک و در کنار آن کمک هایی هم در جشنواره فجر به عنوان مدیر اجرایی کردم و بعد هم تئاتر شهر. بنابراین تنوع مدیریتی ام زیاد نبوده و قصدم کمک بوده است. اگر پست های دیگری
را قبول نکردم تنها به این خاطر بوده که می دانستم کسانی بهتر از من
هستند. ممکن است مدیری موفق، در پست و جایی دیگر فاجعه به بار بیاورد.

و چه بهتر که قبل از ایجاد خرابکاری کناره گیری کنیم.

دقیقا. این را می گویند کار عاقلانه. ما بعضی وقت ها دم از عدالت می زنیم اما بی عدالتی می کنیم.
چون پستی را اشغال می کنیم که در آن سررشته نداریم.این عین بی عدالتی و ظلم به جمعیتی کثیر است.
یک مدیر باید آن قدر باتجربه و کاربلد باشد که نه از چاپلوس ها و افرادی که مدیحه گو هستند
و تاییدش می کنند، بلکه از آدم هایی که فنون کار را خوب
می دانند، استفاده بهینه کند.

نقش تان در برف روی کاج ها یک جورهایی منفی بود. نگران اینکه تاثیری روی ذهن مخاطب بگذارید، نبودید؟

نگرش من و آقای معادی به آن نقش منفی نبود. «علی» آدمی بود که
در زندگی اشتباه کرد و تاوان اشتباهش را داد و چیزهای با ارزشی را در زندگی از دست داد.

زندگی صبا پاکدلعاطفه رضوی

مقطع تاریخی تئاتر شما دوران قاجار است. به نظر شما آیا دوره قاجار پتانسیل خوبی برای تبدیل شدن به قصه و نمایشنامه دارد؟

روزگار قاجار، دوران گذار عجیبی است. یک بزنگاه جالب است. در۵۰ سال سلطنت ناصرالدین شاه،
کشور با سکون وحشتناکی همراه بود. حکومت قاجار فقط تلاش می کرد تا بتواند کاخ ها واهل
حرم خودش را حفظ کند و کاری به این نداشت که بر سر مردم چه می آید اما یک دفعه
زمزمه های قانون خواهی و حقوق مدنی و افکار عمومی شکل گرفت.

قبل از آن ساختار کشور از شاه و رعیت تشکیل شده بود و این وسط هم برخی فقط واسطه کنترل و سرکوب بودند. هرکس یا در شمار درباریان و اطرافیان شاه بود یا باید به جرگه رعایا می پیوست.

و تازه متوجه می شود که کشورش کجا قرار دارد؟

تازه وقتی از سفر اول و دوم بر می گردد، تصمیم میی گیرد که شرایط مملکت را بسته تر کند؛ چون نگران می شود که خبر پیشرفت های جدید غرب به مردم برسد. بنابراین سعی می کند مردم را در بی خبری بگذارد، اما بعد از سفر سوم ناصرالدین شاه است که جامعه آرام آرام آگاه می شود. این سیر با توسعه اندیشه و سواد همچنین با تلاش منورالفکرها و مشروطه خواهان به یکباره سیری پرشتاب پیدا می کند.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل

به نوشته های اسماعیل فصیح چقدر علاقه داشتید و از چه زمانی شروع به خواندن رمان هایش کردید؟

از جوانی و زمانی که کتاب خوانی را شروع کردم، آثار او و خیلی از نویسنده ها را می خواندم.
به نظرم حیف است از او استفاده نکینم. اگر می توانستیم از دارایی های مان درست استفاده کنیم،
سینما و تلویزیون مان خیلی رشد می کرد. همین جلال آریان؛ شخصیت رمان های مطرح اسماعیل فصیح،
شخصیت جذابی برای سینما و تلویزیون و تئاتر ماست.

اسماعیل فصیح را از نزدیک ندیده اید؟

نه متاسفانه، اما همیشه آثارش را می خواندم. تقریبا کل آثارش را به دفعات خوانده ام.

چرا به عنوان اولین اثر برای اقتباس «تشت خون» را انتخاب کرده اید؟

دلیل عمده اش این بود که این اثر به نسبت هرکدام از آثار دیگر ایشان تئاتری تر است؛ چون سکون و موقعیت واحدی دارد.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل چهره مشهور

بحث چالش میان هنرمند و حوزه قدرت، از جمله بحث هایی است که تمامی ندارد.
علی حاتمی و خیلی های دیگر در طول سال ها آن را دستمایه کارشان قرار داده اند.

به هرحال هنرمند داعیه خلق دارد. هنرمند آفرینش خداوند را بازتولید می کند. دانش، علم و صنعت زندگی را راحت می کند، اما هنر زندگی را قابل تحمل و زیبا می کند و درک و دریافت متفاوتی از هستی به مخاطبش می دهد.

در عین حال هنر پدیده ای است که با کشف و شهود و با نقد همراه است.
به همین دلیل، هنر مستقل و آگاهی بخش در طول تاریخ با مشکل مواجه بوده.
به قولی، جهان را عادت دیرینه این است/ که با آزادگان دائم به کین است…
کافی است سیاحتنامه ابراهیم بیگ را بخوانید و ببینید چه رفتاری با روشنفکر، اندیشمند،
اهل قلم، اهل موسیقی و اهل شعر داشته اند.

جالب است، آنها که بدی می کنند خیال می کنند که ماندگارند.

هرکس هر عملی انجام داده یا هر حرفی زده  در سرنوشت امروز ما تاثیر داشته. حرف های خوب و اندیشمندانه تاثیر مثبت و حرف های بیهوده تاثیر منفی دارند. حتی اگر من در خانواده با بچه ام رفتار بدی کنم، این فقط رفتار نادرست با بچه خودم نیست. این رفتار در جهان پخش می شود. یک گام کج ممکن است ملتی را کج و منحرف کند.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل تنها دختر عاطفه رضوی

دل تان برای کدام یک از شخصیت های نمایش تان می سوزد؟

اگر بپرسید؛ جهان بینی من به کدام شان نزدیک تر است، می گویم «بهرام». او محوری است و باقی در کنار او به او معنا می دهند.

پس در مورد شخصیت ها قضاوت نمی کنید، درست است؟

به عنوان نویسنده اثر نباید قضاوت کنم. حتی زمانی که در تلویزیون هم می نوشتم هیچگاه درباره شخصیت های منفور نمی نوشتم.

چرا از دکورهای عظیم مانند نوع دکورهایی که مثلا همین امسال در تئاتر باغ دلگشای خانم صابری دیدیم، استفاده نمی کنید؟

آن دکورها به کار استادم خانم صابری می آید که شکوه و جلال لازمه کار اوست.
در ساده سازی دکور برای این کار تعمد داشتم. وقتی نشانه های بصری در صحنه زیاد شوند،
کشف و شهود مخاطب کم می شود و مخاطب درگیر شکل می شود.
من با این کار به مخاطب میدان می دهم تا خودش تخیل کند.

زندگی صبا پاکدلصبا پاکدل

خیلی حرف ها در سینه ما ایرانی ها هست که با یک بیت دو بیت حافظ بیان می شوند.
شما هم در نقطه اوج متن نمایشنامه انگار همین کار را کرده اید. حافظ را خیلی دوست دارید؟

بله! بسیار. حافظ هم ما را دوست داشته که این شعرهای زیبا را برای مان گفته. حافظ، سعید، عطار،
نظامی، مولوی و فردوسی.تمام آنچه را که بشر باید بداند و بفهمد به شیواترین شکل از جهت معنا
و ساختار زبانی بیان کرده اند. نمی خواهم بگویم دیگر نباید شعر گفت، هوشنگ ابتهاج و حسین منزوی هم
غزل هایی گفته اند که شما را از این رو به آن رو می کند، اما بعید است دیگر کسی در دنیا بتواند زیباتر از حافظ شعر بگوید.

به هنرمند احترام بگذاریم

همسرتان خانم عاطفه رضوی را از ابتدا برای نقش مادر (شکوه) درنظر گرفته بودید؟

او نقش شکوه را بازی می کند و خیلی هم به این نقش می خورد. او مادری است در بهت و حیرت. به نظرم او بهترین کسی بود که می توانست این نقش را بازی کند. همان طور که در تئاتر حضرت والا در سه نقش متفاوت بازی کرد و جایزه بهترین بازیگری را هم گرفت و واقعا هم حقش بود.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل دختر عاطفه رضوی

زمانی هم روی فیلمنامه دکتر حسابی کار کردید. آیا به شخصیت او علاقه پیدا کرده بودید؟

دکتر حسابی از شخصیت های تاثیرگذار بودند. شخصیت ها به عنوان یک پدیده باید تبدیل به تجربه اجتماعی
ما شوند. خود فرد چندان اهمیت ندارد. کنش و رفتارش اهمیت دارد. بنابراین وقتی عنصری مثل خیال
و درام وارد زندگی می شود، جذاب می شود.

شما از مجریان خوب تلویزیون بوده اید. هیچ وقت هوس اجرا در تلویزیون سراغ تان نمی آید؟

نه! الان دیگر این رسانه جذابیتی برایم ندارد؛ چون دیگر با دنیای آن هیچ ارتباطی برقرار نمی کنم. البته در تلویزیون کارهای خوبی هم می شود، اما من دیگر با این رسانه سروکاری ندارم.

مردم شما و اجراهای تان را خیلی دوست داشته اند. فکر می کنید علت این همه علاقه چیست؟

خودم این طور فکر نمی کنم. معتقدم رسانه در کشور ما با همه جای دنیا فرق دارد.
این نکته را طی مقالات مفصلی نوشته ام. رسانه در ایران را طی مقالات مفصلی نوشته ام.
رسانه در ایران به شدت شهودی است. درست است که مردم به صفحه پخش تصویر نگاه می کنند،
اما پشت سر آدم ها را هم می بینند. آنها می فهمند چه کسی دروغ می گوید و چه
کسی صداقت دارد. ما ملتی هستیم که با پدیده ها حسی برخورد می کنیم.

زندگی صبا پاکدلعلایق و زندگی صبا پاکدل

درست است حالا دارد یک سری چیزها به شکل غربی وارد مناسبات ما می شود- که البته اجتناب ناپذیر هم هست- اما با وجود همه اینها اگر رسانه امروز سریالی پخش کند که تصویر مردم و نمودی از زندگی آحاد جامعه در آن باشد، مردم با آن ارتباط برقرار می کنند.

اگر به آگاهی مردم توهین شود، به آنها بر می خورد. به جای کوچک دیدن موضوعات باید آنها را
در بعد ملی دید و انبوهی از سلایق را درنظر گرفت. مرتب گفته می شود که این تعداد
از مردم پای ماهواره نشسته و مخاطب سریال های ترکی شده اند. هشت سال پیش
نوشتم که اگر این روند ادامه پیدا کند، گوشت این ملت می رود زیر دندان غریبه. این گونه مسائل راهکار دارد.

همین ترکیه تا ۱۰، ۱۵ سال پش مطلقا صنعت سریال سازی نداشت. حالا خاورمیانه را با صنعت سریال سازی خودش اشغال کرده و متاسفانه هرشب داریم می بینیم که چه تاثیر مخربی بر فرهنگ مان دارد. به عنوان یک فرد فرهنگی برای خانواده ها و اخلاق عمومی نگرانم. وقتی سریال های خوبی مثل آوای فاخته، آپارتمان و هزاردستان می ساختیم، به حساب نمی آمدند. حالا مانده ایم با سریال های شعاری و بی ربط به زندگی مردم.

زندگی صبا پاکدلحسین پاکدل در کنار همسر و دخترش

همه می دانند که ما با همین پول های تلویزیون شدیم کارشناس ارشد؛ با آزمون و خطاهایی
که در تلویزیون کردیم، شدیم کارشناس و حالا در زمان بازدهی کنار گذاشته شدیم!
عمر و جان مان را برای این رسانه گذاشتیم، اما هیچوقت منافع
ملی کشور از یادمان نرفت. مهم این است که جوابگو باشیم.

برای تئاتر هم مثل تلویزیون نگرانید؟

نگرانی زیاد است. فقط برای تئاتر هم نیست. برای عرصه فرهنگ است. اساسا ما در رودربایستی
هنر مدرن مانده ایم. نمی دانیم باید با آن چه کنیم؟! از یک طرف نمی خواهیم مطرح شود،
حوصله دردسرش را نداریم و از آن طرف نمی توانیم تبعات آن را بپذیریم. برای همین کج دار
و مریز به گونه ای رفع تکلیف می کنیم. دائم هم آن را تحقیر یا با آن برخورد می کنیم.
هنر این چیزها را بر نمی دارد.

کل گردش مالی هنر در این مملکت به اندازه یکی از برج های شمال تهران نیست.
هنر جزو ملزومات زندگی بشری است و هیچ مفهومی جاودانه نمی شود
مگر اینکه لباس هنر بپشود. اصلا خداوند باری تعالی
قرآنش را با زیبایی تمام و در لباس قصه برای بشر نازل کرده است.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل برادرزاده مهدی پاکدل

اگر نمی توانیم از این ابزار استفاده کنیم دست کم تحقیرش نکنیم. در ۱۰ سال گذشته به خاطر بی توجهی هایی که به هنر و هنرمند روا داشته شد، هنرمند ما به خصوص نسل جوان عصبانی است و خروجی اش هم طبعا عصبانی می شود.

تئاترش، نقاشی اش،موسیقی اش، عکس اش عصبانی است و کمتر نشانی از تعمق در آن دیده می شود.
در صورتی که هنر آمیخته به تعمق است. باید این عصبانیت را از آن بگیریم و به آن آرامش
دهیم و به هنرمند احترام بگذاریم. فقط هم بحث اعتبار و بودجه نیست، بلکه مساله عمده توجه است،
دیدن و احترام به هنر و هنرمند. احترام این نیست که من نوعی کنار شمای هنرمند عکس یادگاری بگیرم.
اصلا نیازی نیست با شما عکس بندازم، کارشان
را راه بیندازم.

به دغدغه های شان توجه داشته باشم و جریان سازی کنم درست. می شود. ما شعار تئاتر خصوصی می دهیم. اما شرایطش را فراهم نمی کنیم. نمی خواهیم اختیارش از دستمان در برود. زمانی در حوزه تولید تئاتر داشتیم.
حالا از تئاترهایی که به شکل خصوصی تولید می شوند،
می خواهیم ۲۰ درصد بگیریم.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل و پدرش حسین پاکدل

علتش چیست؟

متاسفانه افراطی گری در طول تاریخ به ما آسیب زده است. ما با این رفتار همین مختصر زندگی
را هم بر خودمان حرام می کنیم. چندین بار (البته یک بار به خاطر ماجرای قلبم
به شکل جدی) مرگ را تجربه کردم و از آن دنیا دوباره برگشتم.

خدا را شکر که بعد از آن دیگر نه از چیزی می ترسم و نه از تعریف و تمجید خوشحال می شوم.
از این که دنیا را به من بدهند یا از من بگیرند ناراحت و خوشحال نمی شوم.
امیدوارم و تلاش می کنم این گونه باشم. زندگی می گذرد. به قول دوست عزیزم دکتر پورنجاتی
با یک بیسکوییت دایجستیو هم می شود زندگی کرد و الا حرص
و طمع که هیچ وقت تمامی ندارد.

زندگی صبا پاکدلزندگی صبا پاکدل

آریا پیکس , سلام سینما , مجله همشهری , صحفه شخصی صبا پاکدل

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس