حمید مصدق و شعر احساسی آتش عشق
حمید مصدق و شعر آتش عشق
مرا با سوز جان بگذار و بگذراسیر و ناتوان بگذار و بگذر
چو شمعی سوختم از آتش عشقمرا آتش به
جان بگذار و بگذر
دلی چون لاله بی داغ غمت نیستبر این دل هم نشان بگذار و بگذر
مرا با
یک جهان اندوه جانسوزتو ای نامهربان بگذار و بگذر
دو چشمی را که مفتون رخت بودکنون گوهر فشان بگذار و
بگذر
در افتادم به گرداب غم عشقمرا در این میان بگذار و بگذر
به او گفتم حمید از هجر فرسودبه
من گفتا جهان بگذار و بگذر
رضا ۷۰