شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

جوانی که در زندگی ماهایا پطروسیان طوفان به‌پا کرد و کوتاه ماند!! + عکس

تاریخ نشر :جمعه 31 مه 2019 اشتراک:
زندگی ماهایا پطروسیان اخبار گوناگون
ماهایا پطروسیان، بازیگر سینمای ایران، با انتشار عکسی در اینستاگرام، از جوانی که در زندگی او طوفان به‌پا کرد و خیلی زود از دنیا رفت و دلتنگی ۲۰ ساله خود نوشت.

ماهایا پطروسیان بازیگر زن معروف سینما متولد سال ۱۳۴۸ در تهران است . او با انتشار عکسی در اینستاگرام از دلتنگی ۲۰ ساله اش برای جوانی نوشت که بر اثر بیماری سرطان خیلی زود از زندگی او رفت . ماجرای جوانی که در زندگی ماهایا پطروسیان کوتاه ماند و طوفان به پا کرد و رفت را در ادامه در پرشین وی می توانید بخوانید .

جوانی در زندگی ماهایا پطروسیان

ماهایا پطروسیان با انتشار عکسی از ۲۰ سال پیش، از اتفاقی نوشت که زندگی ماهایا پطروسیان را به دو بخش قبل و بعد از خود تبدیل کرده است.

ماهایا پطروسیان در اینستاگرام و در توضیح این عکس نوشت:
«حالا دیگر از این عکس بیست سال می‌گذرد، و ششم دی ماه از رفتنت نیز بیست سال خواهد گذشت
. بعضی اتفاقات زندگی آدم را به دو بخش قبل و بعد از خود تبدیل می‌کنند. نگاه آدم به زندگی و مرگ
، معنای زندگی، معنای خوشی ودرد و رنج، روحیات، عادات، همه چیز زیر و رو می‌شود

.روز اول که به منزل‌مان آمدی تا درباره کاری صحبت کنیم، من و مادرم در را که باز کردیم با دیدنت با تعجب نگاهی به هم انداختیم،
متعجب از زیبایی و خوش تیپی‌ات!،آنقدر مغرور بودی که تا بودی نگفتی که مدت‌ها بود به من توجه داشتی و
با قصد قبلی آمده‌ای، کار را بهانه کردی که بیایی در زندگیم، کوتاه بمانی و طوفانی به‌پا کنی.
نگفتی و نمی‌دانستی که سال آخر زندگانیت خواهد بود، نگفتی و نمی‌دانستی و نمی‌دانستیم
که جوان خواهی رفت و جوان خواهی ماند، تا همیشه. بعد رفتنت در اطاقت، مادرت،
مجله‌هایی با عکس‌های مرا نشانم داد ، که مدت‌ها بود داشتی.

عشق قدیمی ماهایا پطروسیان

می‌خواستی ندانم و بدون دانستن دوستت داشته باشم. یک‌بار که بعد چند ماه مریضیت
با بابا به بیمارستان آمده بودیم، دوره‌ای از شیمی درمانی‌ات تمام شده بود و موها و ری‌ هایت باز در آمده بودند
، تو ما را تا دم در بیمارستان بدرقه کردی، بابا بهت گفت چقدر ریشات خوب و قشنگ شده، ما رفتیم، شب بود
، از پنجره‌های بیرون بیمارستان تو را می‌دیدم که به سمت آسانسور رفتی در آینه‌ای خودت را نگاه کردی،
به ریش‌ها با لبخند دست کشیدی. لابد الان تو و بابا هر دو دارید
به ریش نداشته من کلی می‌خندید،
که چه لوس و ناز نازی بود، و چقدر ما نازش را کشیدیم و لوسش کردیم، بگذار کمی سختی بکشد تا بفهمد همه مثل ما نمیشند!

پست اینستاگرامی ماهایا پطروسیان

مانشد که با هم پیوند ببندیم، بیماری تو سریع پیش رفت، بیماری که هر که را که دوست داشتم
از من گرفت، از جمله خود بابا را. نمی‌دانم چه حکمتی بود که آمدی، چه حکمتی بود
که این‌گونه رفتی، این چیزها را آدم هیچوقت نمی‌فهمد. فقط می‌دانم که کسانی
در زندگانی ما با همه فرق می‌کنند، بودن شان و نبودنشان. تویی که از هر
کسی که در زندگی شناختم سر زنده‌تر و سر شارتر از میل به زندگی بودی.

قطعه‌ای از شعر لورکا همیشه تو را به یادم می‌آورد: «من تو را می‌سرایم، برای بعد
ها می‌سرایم، زیبایی تو را و لطف تورا، کمال پختگی و معرفتت را، و اندوهی را که در ژرفای شاد خویی تو بود.
– این عکس را خودم گرفتم در بیمارستان پارس، وقتی برای اولین بار بستری شدی، همین روزها بیست سال پیش.».

زندگی ماهایا پطروسیانعکس منتشر شده توسط ماهایا پطروسیان

خبر آنلاین

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
تصاویر خبری
بیشتر >
آرون گروپس