شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

زهرا اشراقی ، از زندگی شخصی و کاری اش می گوید ، خاتمی ها خیلی دوستم دارند+ عکس

اشتراک:
زهرا اشراقی مهارت های زندگی
اشراقی نوه بنیانگذار انقلاب است که زمانی فعال حقوق زنان بوده اما از این که بعضی جاها نقد کند نمی ترسد و خودش همین نترسیدن از به نقد کشیدن موضوعات را موجب کناره گیری سیاست ورزان از او می داند.

زهرا اشراقی بدون هیچ شکی پس از سید حسن خمینی، شناخته شده ترین نوه آیت الله خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی است. او همسر محمدرضا خاتمی، دبیرکل حزب مشارکت و برادر رئیس جمهور پیشین ایران محمد خاتمی است. زهرا اشراقی در چند انتخابات مسئولیت ستاد جوانان اصلاحات را بر عهده داشت؛ او در عرصه عمومی و شبکه های اجتماعی حضوری فعال دارد و زمانی فعال حقوق زنان بوده و به بیان دیدگاه های جسورانه اش شهرت دارد ؛ همین نترسیدن از به نقد کشیدن موضوعات را موجب کناره گیری سیاست ورزان از او می داند. در این شماره از زندگی افراد مشهور درباره زندگی خصوصی زهرا اشراقی بیشتر بدانید.

زندگی زهرا اشراقی

گفتگو با زهرا اشراقی خیلی صمیمانه در منزل شخصی اش در جماران انجام گرفت.
نوه امام با همان صراحت لهجه ای که از او سراغ داشتم، به همه سوال های خصوصی و غیرخصوصی پاسخ
داد.
از زندگی شخصی اش گفت که به تازگی مادرشوهر شده و این روزها به زندگی عادی و روزمره می پردازد،
بدون توجه به سیاست و فعالیت های اجتماعی.

اشراقی نوه بنیانگذار انقلاب است که زمانی فعال حقوق زنان بوده اما از این که بعضی جاها نقد کند نمی
ترسد و خودش همین نترسیدن از به نقد کشیدن موضوعات را موجب کناره گیری سیاست ورزان از او می داند.

زهرا اشراقی معتقد است تمام کسانی که در یک خانواده سیاسی زندگی می کنند، مجبورند خودشان نباشند و همواره باید
یک حجاب روی تمام زندگی، اخلاق، رفتار و فکرشان باشد.
چه بسا حسرت زندگی سیاسی داشتن می تواند یکی از حسرت های غم انگیز باشد.

مصاحبه با زهرا اشراقی

او درباره جوانان هم می گوید: «جوانان در حکومت جمهوری اسلامی با وجود نبود آزادی های فردی، راه خودشان
را پیدا کرده اند و زیاد به حکومت کاری ندارند.»

او پدرش را «گاد فادر» و از دست دادنش
را بزرگترین ضربه زندگی اش می خواند.
البته در مورد ازدواجش با محمدرضا خاتمی می گوید:= از میان تمام کسانی که در سمت وزارت یا صدارت بودند
یا بعدها وزیر شدند و به خواستگاری اش آمدند، او را انتخاب کرده است و البته خاندان خاتمی عاشق او
هستند.
نوه امام عملکرد دولت را خوب ارزیابی می کند و می گوید منتظر تحقق شعار رفع حصر و بهبود وضعیت
اقتصادی از سوی آقای روحانی است.

این روزها خانم زهرا اشراقی چه کار می کند؟

– این روزها خانه دارم و خیلی لذت می برم از خانه داری خودم (با خنده) ولی نه، لذت نمی
برم.
چون بنا به دلایلی که شاید تصمیم شخصی خودم بود و کمی هم با مشورت دیگران، شاید به خاطر تنش
هایی که در اطراف خودم و خانواده ام بود، ترجیح- دادم برای کمرنگ شدن تنش ها و حساسیت ها خیلی
فعالیت نداشته باشم.

فعالیت های اجتماعی زهرا اشراقی

این کشیدن کنار، چه معنا و مفهومی دارد؟

– مفهومش این است که مصاحبه نکردم، فعالیت نکردم، فعالیت اجتماعی نکردم.

یعنی میدان را خالی کردید؟

– نه، میدان را خالی نکردم.
گاهی وقت ها مصلحت ایجاب می کند به خاطر خانواده سیاسی که دارید، برای این که آرامش دوباره به وجود
بیاید و تنش ایجاد نشود، کنار بایستید، پس به نفع خودم کشیدم کنار، و به شخصه این تصمیم را خودم
گرفتم.
طی این روزها بیشتر تماشاگر بودم تا بازیگر انتخابات، حالا بنا به دلایلی که به هر حال برای خودم داشتم،
آدم وقتی تماشاگر باشد، شاید بهتر بتواند تحلیل کند و تعصبش کمتر می شود.

من خیلی موقع به خاطر حساسیتی که ممکن است وجود داشته باشد و باعث به هم خوردن جریان آرایش انتخابات
شود، ورود پیدا نکردم چرا که من خودم می فهمم روی زهرا اشراقی حساسیت دارند، پس نباید به شکل علنی
وارد شوم.
پس شدم یک تماشاگر.
به خاطر منافع ملی و به خاطر انتخابات.
خب من به عنوان تماشاچی خیلی ناراحت می شدم.
یکی دو بار هم پیغام دادم کسانی که حساسیت روی آنها زیاد است، باید کنار بمانند و دنبال افرادی باشیم
که حساسیت روی آنها کمتر است و می توانند با ورود به مجلس اهداف جریان اصلاحات را که همان پیگیری
برجام و همراهی با دولت است دنبال کنیم.

زندگی خصوصی زهرا اشراقی

به هر حال این هم تبعات زندگی در یک خانواده سیاسی است دیگر؟

– تبعات نیست، بالاخره در زندگی سیاسی افراد نباید همیشه بالا بمانند.
یک موقعی هم باید سکوت کرد.
فکر می کنم اتفاقا خیلی نرمال هست و کاری که انجام دادم، خلاف قاعده نیست.

خب از زندگی در یک خانواده سیاسی بگویید، پدربزرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی، پدرتان و دایی ها از انقلابیون، همسرتان محمدرضا
خاتمی برادر رییس دولت اصلاحات و…
زندگی در چنین فضایی چطور است؟

– خب من زندگی غیرسیاسی را تجربه نکرده ام، یعنی از پنج سالگی یادم
هست حتی نمی توانستم در خانه را باز کنم و یک آقایی که هنوز قیافه اش در نظرم هست که
پالتوی جیر پوشیده بود، در خانه ۹را زد و گفت به پدرتان بگویید می توانند از تهران خارج شوند و
آزاد شوند.
حالا این که چرا به من گفت یا این که بعدا هم ابلاغی چیزی شد، نمی دانم اما از آن
زمان فهمیدم که موقعیت خانه و خانواده چطور است.
بنابراین خیلی غیرسیاست رو تجربه نکردم چون هم خانواده خودم و هم خانواده همسرم سیاسی بودند و هر دو در
مرکز قدرت بوده اند و هیچ وقت کنار نبودند.
دو خانواده ای که همیشه مطرح هستند و نه فقط در ایران خب این هم خوب است هم بد.

خانواده زهرا اشراقی

خوب و بدش چیست؟

– من خیلی با صداقت می گویم.
خوبی آنجایی است که به هر حال من در خانواده ای بودم که نوه امام هستم.
خب این خیلی حس خوبی است که پدربزرگت دنیا را تکان دهد و صادقانه می گویم گاهی احساس غرور می
کنم.
این که خانواده ات همواره در صدر اخبار هستند؛ حالا امام در زمانی بود که ارتباطات رسانه ای خیلی کمتر
بود.

از طرفی خاتمی ها هم بوده اند.
در زمان ایشان من بیشتر توانستم به فعالیت های اجتماعی بپردازم.
زمان امام خب سنم کمتر بود، جنگ بود، دانشجو بودم و بیشتر وقتم صرف کارهای دانشجویی می شد تا فعالیت
های اجتماعی ولی در زمان خاتمی دستم بازتر شد برای انجام کارهای اجتماعی و این به من روحیه و نشاط
می داد.
در این زمان در وزارتخانه ای که کار می کردم، انجمن زنان را راه اندازی کردم و کارهای پژوهشی را
که مورد علاقه ام بود، درباره زنان و جوانان انجام دادم.

زهرا اشراقیزندگینامه زهرا اشراقی

البته با وجود این که همسرم پزشک است و پدرم از متمولان تهران بودند، از نظر اقتصادی هم هیچ وقت
بالای بالا نبودم و هیچ وقت از موقعیتی که داشتیم سوءاستفاده نکردم.

اما وقتی شما آزادی عمل ندارید و همواره باید یک پوشش روی تمام زندگی، اخلاق، رفتار و فکرت باشد، برای
من خیلی سخت است و زندگی و فکرت با مشکل مواجه می شود.
گاهی ممکن است روزها افسرده باشم و در خانه بنشینم چون نمی توانم خودم باشم.

کارهایی را که دوست دارم، انجام دهم و شادی ها، رفت و آمدهای خودم را داشته باشم.
مثلا من رفتن کلاس عکاسی و تئاتر ثبت نام کردم اما وقتی روز دوم فهمیدند که چه کسی هستم، روز
سوم نرفتم چون هم برای خودم سخت است و هم برای دیگران و همین ها تو را به سمت خانه
سوق می دهد و این قسمت واقعا سخت است.

این که همیشه زیر ذره بین هستید و نمی توانید راحت باشید.
مثلا من می خواهم بروم فروشگاه یا کافی شاپ، همیشه باید مراقب باشم کسی من را نبیند و دائم باید
مراقب باشم.
شاید خیلی ها روحیه مرا نداشته باشند به همین منوال برای بچه هایم سخت است اما انصافا بچه های خوبی
دارم چرا که با وجود جوانی خیلی مراقب هستند.
مثلا آنها در خیلی از جمع های دوستانه شان نمی توانند شرکت کنند که مبادا عکسی حاشیه ساز شود.

دوران جوانی زهرا اشراقی

در مورد جوانی تان بگویید.

– جوانی خودم که انقلاب و جنگ و شوهرداری بود.
(همراه با خنده) حقیقتش من از جوانی ام لذت نبردم و بهترین لحظات زندگی ام مربوط به کودکی و نوجوانی
ام است.
من به واسطه نسبتی که داشتم، جوانی نکردم.
مثلا اوایل انقلاب به دلیل موضوع ترورها حتی برای رفتن به دانشگاه ما محافظ داشتیم.
شاید شما فکر کنید چقدر خوب که از جلوی در سوار ماشین بنز تا دانشگاه اما واقعا این نوع زندگی
برای یک جوان سخت است؛ جوانی که بیشتر از تشریفات و ماشین ضد گلوله و محافظ به شادی و آزادی
نیاز دارد.

ما حق نداشتیم بدون محافظ تردد کنیم.
یک بار حتی حضرت امام همه نوه ها را خواستند که نقشه جدید ضد انقلاب این است که با گروگان
گیری نوه ها به خصوص نوه های دختری سعی در تحت فشار گذاشتن من دارند، پس هیچ کس حق تردد
بدون محافظ ندارد.
البته من کمی سرکش بودم و شیطنت می کردم.
از ۱۳ سالگی رانندگی یاد گرفتم.

زهرا اشراقیزهرا اشراقی و خانواده اش

من به همراه دختر خاله ام لیلی گاهی ماشین را برمی داشتیم و می رفتیم بیرون.
سینما، پارک و گردش.
یک بار جلوی ایست بازرسی جماران ما را گرفتند و خبر به امام رسید و همانجا بود که دعوایی اساسی
صورت گرفت و برای این سرکشی از سوی نیروهای حفاظت مواخذه شدیم.
یک بار یواشکی به سینما رفتیم برای فیلم «میرزا کوچک خان».
بعد از فیلم مصاحبه تلویزیونی بود که من فورا خودم را قایم کردم اما لیلی رفت برای مصاحبه.
به او گفتم شب تلویزیون نشانت خواهد داد.
همین هم شد و پنهانی سینما رفتن مان لو رفت و باز مورد مواخذه قرار گرفتیم.
خلاصه با تمام محدودیت ها شربازی های خاص خودم را هم داشتم.

پس اگر بخواهید خودتان را تعریف کنید، مشخصه بارزتان می شود سرکشی و شیطنت و شربازی…

– نه! (همراه با تاکید) سرکشی و شیطنتی که بخواهد آزار دهنده و بد باشد نه! اما جسور بودم، الان
هم هستم، حتی بیشتر.

خصوصیات اخلاقی زهرا اشراقی

مشخصه بارزان جسارت است؟

– بله! در مقایسه با اطرافیان خودم جسورتر هستم.
یکی از دلایل مهمی که من را جسور کرد، به خاطر این بود که پدرم را خیلی زود از دست
دادم.
پدرم تمام پشتوانه من بود.
می توان گفت پدرم «گاد فادر» بود اما خیلی زود از دست رفت.
تمام مدیریت خانه با پدرم بود.
او خیلی قدرتمند بود اما زود رفت و این زود رفتن برای من موجب زود بزرگ شدنم بود.
مادرم بود، اما او یک زن داخل خانه بود و واقعا مادر بود.
حالا من به عنوان فرزند دوم خانواده بودم و شش برادر و خواهر کوچکتر از من و تصمیمات بزرگ و
اساسی زندگی خودم که باید به تنهایی از عهده شان برمی آمدم.
در یک لحظه احساس کردم مادرم فقط می تواند بچه ها را مدیریت کند.
هر چند امام بود اما پدرم ستون خانه ما بود.

حالا اگر بخواهید خودتان را تعریف کنید، چه می گویید؟

– من اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، می گویم
از اول که دختر بودم تا الان که صاحب دو فرزند و عروس و داماد هستم، فوق العاده قوی بودم
و هستم و علتش هم یک قدرت بیش از حدی بود که باعث شد من خودم را بشناسم و روی
پای خودم بایستم، تصمیم بگیرم و عمل کنم.

زهرا اشراقیزهرا اشراقی و همسرش

الان مدیر خانه شما هستید؟

– نه، هر دو مدیر هستیم.
من خیلی ضعیف شده ام.
یعنی بعد از این همه مدت خسته شده ام.
الان فکر می کنم اگر با این روحیه ای که الان دارم، به گذشته بازگردم قطعا می شکنم.

از علاقه مندی هایتان بگویید.

– علاقه مندی های من آنقدر کور شده که چیزی از آن نمانده (همراه با تلخند).
من خیلی هنر دوست داشتم، هنوز هم دارم اما هیچ وقت آنطور که باید به آن نپرداختم.
من عاشق هنر هستم.
عکاسی را حرفه ای دنبال می کنم و کلاس های رنگ کاری و مجسمه سازی نیز رفته ام.

با وجود روحیه جسورانه تان خیلی هم حساس هستید.

– من خیلی احساسی و حساس هستم اما سعی کردم قوی باشم.
شما وقتی در یک خانواده سیاسی هستید باید روی احساسات تان کنترل داشته باشید.

متولد چه ماهی هستید؟

– اردیبهشتی ام.

زهرا اشراقی ، از زندگی شخصی و کاری اش می گوید ، خاتمی ها خیلی دوستم دارند+ عکسزندگی خصوصی زهرا اشراقی

هیچ وقت به فکر مهاجرت بودید؟

– نه هرگز! (با تاکید) منه ایران را دوست دارم و تمام آنها که
مهاجرت کرده اند، مطمئنا اجبارا رفته اند.
حداکثر ۹۰ درصد کسانی که رفته اند، به نظرم مجبور شده اند و اکثرشان دوست دارند با همین شرایط سخت
به ایران وطن شان بازگردند.ش اید خیلی هاشان با یک تغییر کوچک مثلا در ریاست جمهوری دوباره برگردند، چون همه
عاشق وطن هستند.

آخرین کتابی که خواندید؟

– آنقدر در فضای مجازی هستم که خیلی وقت است به سراغ کتابخانه نرفته ام.

ازت ترس های زندگی تان بگویید.

– آدم به یک سنی که می رسد، بیشتر به بچه ها توجه دارد.
دخترم ازدواج کرده و سر خانه و زندگی اش رفته و پسرم نیز به تازگی در شرف ازدواج قرار گرفته.
الان بیشتر نگرانی های خاص مادرانه دارم و البته مسائل سیاسی پیرامون همسرم و رضا.
احضاریه هایی که می آید و نگرانی سیاسی همواره با خانواده های سیاسی دست به گریبان است.

شادی های زندگی تان چیست؟

– ورزش را خیلی دوست دارم و ورزشکار پیگیر و پرتلاشی هستم.
حدود سه چهار سال است که تیاریکس کار می کنم.
با ورزش خیلی شاد هستم و لذت می برم.

زهرا اشراقیعکس های خانوادگی زهرا اشراقی

اوقات فراغت را چه کار می کنید؟

– من دیگر فعالیت اجتماعی ندارم و کلا به زندگی عادی و روزمرهای
که اکثر زنان دارند، می پردازم.
خیلی آرام تر از گذشته شده ام و بیشتر می خواهم به شوهرم برسم.
چون فکر می کنم او در سنی است که باید بیشتر در کنارش باشم.
می دانید که مردها بعد از یک سنی بیشتر به حضور همسرشان نیاز دارند.
رضا الان در همان سن است.

به خاطر سرخوردگی های پیش آمده؟

– نه، به خاطر دور شدن از تنش ها و جلوگیری از حساسیت ها.

گردش و تفریح و سفر و…
چطور؟

– بیشتر عیدها سفر می رویم و لیدرمان علی بود.
حالا که ازدواج کرده، دیگر نمی دانم.
شهرهای مختلف را برای گردشگری انتخاب می کنیم.
آخرین مقصدمان استان خوزستان و شهرهای زیبایش بود.

آقای دکتر چطور، ایشان هم از سیاست دوری گزیده اند؟

– یک آدم سیاسی همیشه سیاسی است اما رضا هم
وابستگی اش به من بیشتر شده و سعی می کند کمتر به سیاست بپردازد.
به هر حال حزب مشارکت را بسته اند و در اتحاد هم سعی می کند آرام باشد.

دوستان خانوادگی زهرا اشراقی

دایره دوستان تان از چه کسانی است؟

– ن کلا رفیق بازم و ارتباطم با فامیل هم خوب است.
یک قشر از دوستانم کارمندانی هستند که در وزارتخانه با آنها آشنا شدم و از سال ۷۷ تاکنون با آنها
دوست هستم.
از خانواده های متوسط جامعه و از نظر سنی هم بیشترشان از من کوچکتر هستند چون با جوان ها بودن
آدم را شاد می کند.
دیگر قشر دوستانم از هم باشگاهی هایم هستند که مرفه هستند و از دوستی با این دو گروه نتیجه گرفته
ام کارمندان شادتر هستند.

با خانواده های سیاسی هم در ارتباطید؟

– با خانواده آقای هاشمی و روحانی و دیگرانی که از قبل می
شناسم، در ارتباط هستم.

خانواده همسر زهرا اشراقی

رابطه تان با خانواده شوهرتان چطور است؟

– خاتمی ها عاشق من هستند.
مادر شوهرم، خواهر شوهرهایم و برادر شوهرم و جاری.
تا جایی که یک بار شخصی به قصد گلایه به خواهر شوهرم رجوع کرده بود.
به او گفتم تو با گلایه از من پیش خانواده شوهرم خودت را از چشم آنها می اندازی.
خاتمی ها مرا آنقدر دوست دارند که فکرش را هم نمی کنی.
البته می دانید که یزدی ها خیلی مهربانند و خیلی مردمان خوبی هستند، به خاطر همین است که خدا عروس
یزدی هم نصیب من کرد.
(همراه با خنده و شادی)

در مورد زندگی ایده آل بگویید.

– زندگی ایده آل و خوشبختی یعنی آرامش و دیگر هیچ.

این آرامش در گرو چیست؟

– وقتی رویاهایت به واقعیت نزدیک شود و بدانی چطور رویاهایت را در واقعیت بسازی.
وقتی ای کاش ها از زندگی برود.

رویای شما چیست؟

– داشتن آرامش، که سعی می کنم پیدا کنم.

هفته نامه چلچراغ

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس