شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

تست افسردگی

اشتراک:
تست افسردگی روانشناسی
۱ (غمگینی) من غمگین نیستم.من غمگین یا گرفته ام.من همیشه غمگین یا گرفته ام و نمی توانم خود را از این وضع خلاص کنم.من آنقدر غمگین یا بدبختم که دیگر تحملش را ندارم ۲ (بدبینی) من خیلی نسبت به آینده بدبین یا مأیوس نیستم.من نسبت به آینده مأیوسم.من احساس می کنم که هیچ امیدی به […]
۱ (غمگینی) من غمگین نیستم.
من غمگین یا گرفته ام.
من همیشه غمگین یا گرفته ام و نمی توانم خود را از این وضع خلاص کنم.
من آنقدر غمگین یا بدبختم که دیگر تحملش را ندارم ۲ (بدبینی) من خیلی نسبت به آینده بدبین یا مأیوس
نیستم.
من نسبت به آینده مأیوسم.
من احساس می کنم که هیچ امیدی به آینده ندارم.
من احساس می کنم که به آینده امیدی نیست و اوضاع بهتر نخواهد شد.
۳ (احساس شکست خوردگی) من خود را مثل یک شخص شکست خورده نمی دانم.
من احساس می کنم که بیش از یک شخص متوسط در زندگی با شکست مواجه شده ام.
من هر چه به گذشته می نگرم چیزی جز شکست نمی یابم.
من احساس می کنم که شخصی کاملاً شکست خورده ام.(به عنوان پدر، مادر،شوهر، زن) ۴ (نارضائی) من نارضائی خاصی ندارم.
من از چیزهایی که لذت می بردم، دیگر لذت نمی برم.
دیگر هیچ چیز مرا راضی نمی کند.
من از همه چیز ناراضی ام.
۵ (احساس گناهکاری) من احساس گناهکاری به خصوصی ندارم.
من اغلب اوقات احساس می کنم که بد یا بی ارزشم.
من احساس می کنم که کاملاً گناهکارم.
انگار احساس می کنم که بسیار بد یا بی ارزش هستم.
۶ (از خودبیزاری) من از خود ناامید نیستم.
من از خود ناامیدم.
من از خود بیزارم.
من از خود نفرت دارم.
۷ (خود آزاررسانی) من به هیچ وجه در فکر آسیب رساندن به خود نیستم.
من احساس می کنم که بهتر است بمیرم.
من نقشه های مشخصی برای خودکشی دارم.
اگر امکان داشت خودم را می کشتم.
۸ (کناره گیری) من علاقه ام را نسبت به مردم از دست نداده ام.
من اکنون کمتر از گذشته نسبت به مردم علاقه دارم.
من علاقه ام را تا حد زیادی نسبت به مردم از دست داده ام و فقط اندک احساسی نسبت به
آنها دارم.
من تمام علاقه ام را نسبت به مردم از دست داده ام و هیچ توجهی به آنها ندارم.
۹ (بی تصمیمی) من همیشه می توانم به خوبی تصمیم بگیرم.
من سعی می کنم که تصمیم گیری خود را به تأخیر بیندازم.
برای من تصمیم گرفتن بسیار مشکل است.
من دیگرنمی توانم هیچ تصمیمی بگیرم.
۱۰ (تغییر خودپنداشت) من احساس نمی کنم که به نظر دیگران بدتر از گذشته باشم.
من از اینکه پیر یا غیر جذاب به نظر برسم، نگرانم.
من احساس می کنم که وضع ظاهری من دائماً در تغییر است و باعث می شود که به نظر دیگران
جذاب نباشم.
من احساس می کنم که زشت یا زننده ام.
۱۱ (دشواری در کار) من می توانم مثل گذشته کار کنم.
برای من شروع یک کار مستلزم کوششی فوق العاده است.
من برای انجام هر کاری باید خیلی به خود فشار بیاورم.
من اصلاً نمی توانم کار کنم.
۱۲ (خستگی پذیری) من بیش از حد معمول خسته نمی شوم.
من خیلی زودتر از سابق خسته می شوم.
من با انجام هر کاری خسته می شوم.
من خسته تر از آنم که بتوانم کاری انجام دهم.
۱۳ (بی اشتهائی) اشتهای من بدتر از از حد معمول نیست.
اشتهای من دیگر به خوبی گذشته نیست.
حالا دیگر اشتهای من خیلی بدتر شده است من دیگر به هیچ وجه اشتها ندارم.
hamdardi.com
گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس