داستان آموزنده | خنده و گریه ملائک
داستان آموزنده خنده و گریه ملائک
داستان آموزنده خنده و گریه ملائک ,جالب است بدانید پیامبر اکرم(ص) نیز این سوالات را از جبرئیل پرسیده اند ؟
ایشان از جبرئیل پرسید آیا ملائکه ،گریه و خنده دارند؟ فرمود :آری؟ به سه کس از روی تعجب می خندند
و بر سه کس از روی ترحم ودلسوزی می گریند.
داستان آموزنده – از کسی که سراسر روز را به سخنان چرند و پرند و (یا کارهای)بیهوده می گذارند، و
چون شب شود نماز عشاء خوانده و باز به بیهودگی خود ادامه می دهد ،ملائکه می خندند و می
گویند ای بی خبر از صبح تا شب سیر نشدی ،حالا سیر می شوی؟
داستان خنده و گریه ملائک
– دوم :دهقانی که بیل و
کلنگ خود را برداشته و به بهانه تعمیر و اصلاح زمین خود ، دیوار مشترک (بین خود و شریکش)را می
ساید تا به سهم خود بیافزاید،ملائکه می خندند و می گویند ،آن زمین به آن پهناور ترا سیر نکرد این
مختصر تو را سیر می کند؟
:از زنی که خودش را از نامحرم در زمانی که زنده بود نمی پوشانید ، بعد از مرگش وقتی که
او را در قبر می گذارندبدنش را می پوشانند تا کسی حجم و اندامش را نبیند .
ملائکه می خندند و می گویند :وقتی که مورد میل و رغبت بود او را نپوشانیدید ،حالا که مورد نفرت
و انزجار است او را می پوشانید؟ (مواعظ العددیه ص ۱۴۴،۱۴۵) عصر ایران