جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

داستان زیبا و آموزنده چهار فصل زندگی

اشتراک:
چهار فصل زندگی پیامک و تبریک تولد
داستان زیبای چهار فصل زندگی حقیقت امید و شکوفایی را به انسان می آموزند و در سایه صبر می توان دنیایی زیبا برای خود ساخت ...

پدری دانا به پسرانش درس زندگی می دهد و هر کدام از آن ها را در زمانی خاص به جنگل می فرستند تا نظرشان را درباره درخت به او بگویند این کار وی کار بیهوده ای نبوده است زیرا او می خواهد به فرزندانش بگوید چهار فصل زندگی هر کدام حقیقتی خاص را در خود پنهان دارند در ادامه با پرشین وی باشید تا با این داستان آموزنده با شما باشیم

داستان آموزنده چهار فصل زندگی

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود؛ پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.»

پسر دوم گفت: «نه، درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»

پسر سوم گفت: «نه، درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.»

پسر چهارم گفت: نه، درخت بالغی بود پربار از میوه ها و پر از زندگی و زایش.»

چهار فصل زندگیداستان های زیبا و آموزنده

هدف داستان چهار فصل زندگی چه بود؟

مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید. شما نم یتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید. لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان بر می آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصل ها آمده و رفته باشند.»

اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید.
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند.
زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین. در راههای سخت پایداری کن.
لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند!

فکر نو

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس