روز عرفه و اشعار مربوط به آن
روز عرفه
روز ما و عرفه ، تشنگی دل ، اربابنبود جز محنت در دلم حاصل، ارباب من و دیوانه گیم یک
طرف و تو طرفیآه ، دیوانه ام و نیستم عاقل ارباب من گدای تو شوم بر تو جفایی نشودکرده ام
در حرم لطف تو منزل ارباب تو بیا، کوزه ی خود را ز طلا ساز اینبارخاک را رد بکن از
مرحله ی گِل ارباب گاه گاهی بچشی مزه ی فلفل بد نیستگرچه این قلب شده مزه ی فلفل اربابسروده: جعفر
ابوالفتحی
عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟چقدر ناله زنم آه ، کجایی آقا
رمضان که نشد و این عرفه
هم نشد وپس قرارا من و تو کی و کجا ای جانا
منتظرهات همه منتظر ماه حسینانتظاری که گره خوده
به این عاشورا
حاجیان در عرفات اند ولی من اینجابین این روضه ام و در حرم کرببلا
عرفه آمده یعنی
که مهیا باشیدتا که همراه شوید با غم و اشک زهرا
سینه زن ها چقدر فرصتمان محدود استپرچم و پیرهن
آماده کنید بهر عزا
دوش دیدم که کسی در عرفاتم می گفتهرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
هرکه مجنون حسین
است بگو برخیزدهرکه دیدار خدا خواست بیاید با ماشاعر:یاسر مسافر
امام ۸