جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

فریدون مشیری | یک شب به پاس صحبت دیرین،خدای را

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
فریدون مشیری یک شب،به پاس صحبت دیرین،خدای رابا او بگو حکایت شب زنده داری ام با او بگو چه می کشم از درد اشتیاقشاید وفا کند،بشتابد به یاری ام ای دل چنان بنال که آن ماه نازنینآگه شود ز رنج من و عشق پاک من با او بگو که مهر تو از دل نمی رودهر […]

فریدون مشیری

یک شب،به پاس صحبت دیرین،خدای رابا او بگو حکایت شب زنده داری ام با او بگو چه می کشم از
درد اشتیاقشاید وفا کند،بشتابد به یاری ام ای دل چنان بنال که آن ماه نازنینآگه شود ز رنج من و
عشق پاک من با او بگو که مهر تو از دل نمی رودهر چند بسته،مرگ،کمر بر هلاک من ای شعر
من،بگو که جدایی چه می کندکاری بکن که در دل سنگش اثر کنی ای چنگ غم،که از تو بجز ناله
برنخاست!راهی بزن که ناله از این بیشتر کنی

فریدون مشیری

ای آسمان،به سوز دل من گواه باشکز دست غم به کوه بیابان
گریختم داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاهمانند شمه،سوختم و اشک ریختم؟ ای روشنان عالم بالا،ستاره هارحمی
به حال عاشق خونین جگر کنید یا جان من ز من بستانید بی درنگیا پا فرا نهاده خدا را خبر
کنید! آری،مگر خدا به دل اندازدش،که منزین آه و ناله راه به جایی نمی برم جز ناله های تلخ نریزد
به ساز من از حال دل اگر سخنی بر لب آورم آخر اگر پرستش او شد گناه من؛

عذر گناه
من،همه،چشمان مست اوست تنها نه عشق و زندگی و آرزوی مناو هستی من است که آینده دست اوست عمری مرا
به مهر و وفا آزموده استداند که من آن نی ام که کنم رو به هر دری او نیز مایل
است به عهدی کند وفااما – اگر خدا بدهد – عمر دیگری

شعر و هنر

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس