اعتیاد

ازدواج دردسر ساز با مرد متاهل ۲۰ سال بزرگتر از خود

ماجرای ازدواج دردسر ساز دختر جوان با مردی که ۲۰سال از خودش بزرگتر بود

زنان کارتن خواب تهرانی کرونایی، آواره کف خیابان ها

در این ویدئو زنان کارتن خواب کرونایی را مشاهده می کنید که در شهر رها شده اند

فروش دختر ۹ ساله در مشهد توسط پدر بی رحم

پس از هر بار مصرف شیشه یا کریستال دچار توهم می شوم به گونه ای که خودم نمی دانم دست به چه اعمال و رفتارهای خطرناکی زده ام.

عجیب ترین شکنجه همسر به خاطر اعتیاد | به خاطر پدرش سکوت کرد

دختر جوانی که پدر پیر و سالخورده اش تنها آرزویش خوشبختی آن ها بود با همسر بسیار بد اخلاق و تندخویی مواجه شد

اعتراف تلخ دختر ۱۷ ساله درباره کارهای بی شرمانه ای که انجام می داد

دختر ۱۷ ساله ای که شدیدا اعتیاد داشت برای رسیدن به مواد مخدر دست به کارهای بی شرمانه ای می زد

درآوردن ۳۸ پک شیشه مواد مخدر از شکم پسر جوان !!!

جوان معتادی که ظاهری بسیار خلافکارانه داشت زمانی که حالش بد شد محموله بسیار عجیبی را از شکمش کشف کردند

اعتیاد زن باعث شد تا او مورد تجاوز شوهر دوستش قرار گیرد

زن جوان که در زمان بچگی با جدایی پدر و مادرش از یکدیگر در خانه تنها ماند برای رسیدگی بهتر به کارهای خانه ترک تحصیل کرد و داستان سیاهش آغاز شد

ازدواج با دوست همسر ، مرد نجار را قاچاقچی ماهری کرد

مرد جوان که از شهرستان به شهر آمده بود تا در زندگی خود پیشرفت کند با راه دادن غریبه به زندگی شخصی خود همسرش با دوست او ازدواج کرد تا اتفاق وحشتناک زندگی او آغاز شود

اعتیاد پدر پسر باعث آوارگی نوه های زیبا شد | گدایی و بی خانوادگی پایان خانواده باشرافت

اعتیاد همیشه زندگی های زیادی را خراب کرده است اما اینکه زندگی خانواده ای شرافتمندانه به باعث اعتیاد خراب شود ماجرای بسیار عجیبی است

بارداری دختر ۱۵ ساله از پسر ۱۷ ساله معتاد کریستالی !!!

زن جوان که با ازدواج اجباری به عقد مردی معتاد در آمده بود بعد از گذشت ۱۷ سال زندگی مشترک با دو فرزندش آن مرد را ترک کرد اما نمی دانست پسرش بلای بزرگتری را برای او به ارمغان خواهد آورد

اعتیاد به مواد مخدر صنعتی زندگی بسیار تلخ برای زن جوان رقم زد

زن مرموز با رفت و آمد به خانه ی نو عروسی که در سن کم وارد زندگی مشترک شده بود سرنوشت بسیار شومی را برای او رقم زد

اعتیاد پدر در خانواده دخترک عاشق مهر و محبت را راهی بهزیستی کرد

دختر کوچولو که دوست داشت همانند فیلم ها که پدری مهربان دست نوازش بر سر دخترش می کشد پدر او نیز به او مهر و محبت کند اما پدرش با اعتیادی که داشت رویاهای او را نقش برآب کرد و دخترک تصمیم گرفت برای ادامه زندگی به بهزیستی برود

ساقی بودن زائو با ساک زایمانش لو رفت

زن باردار که برای زایمان خود به بیمارستان رفته بود با مواد مخدری که در ساک زایمانش قرار داشت ساقی بودنش لو رفت

مواد مخدر رایگان آینده ی دخترک بیچاره را از بین برد

دخترک بیچاره که پدر و مادر او از همدیگر طلاق گرفته بودند و سرپرستی خواهر و برادر خود را به عهده گرفته بود با پیشنهاد مواد مخدر رایگان روبه رو شد و برای فرار از مشکلات آن را انتخاب کرد

کشتن زن و فرزند ۳ ساله تنها به خاطر راحتی در زندگی

مرد جوان به خاطر اعتیادی که داشت و زن و همسر خود را مانع راحتی در مصرف مواد مخدرش می دانست با به تنگنا رسیدن تصمیم خفه کردن هر دوی آن ها را کشید

هدایای گران قیمت سرنوشت شومی را برای آناهیتا رقم زد

زن جوان که زندگی خود را در نابودی مطلق می دید با طلاق گرفتن قصد داشت تا آناهیتا را خودش به خوبی تربیت کند اما سایه ی نبود پدر همیشه دخترک بیچاره را اذیت می کرد

فروش کودکان توسط پدر معتادشان آن ها را بازهم به سوی پدر بازگرداند

پدر معتاد برای خرید مواد مخدر کودکان خود را به خانواده ای مفرح فروخت اما کودکان هم چنان خواهان پدرشان بودند و با فرار از خانه به دنبال پدر بی وفا رفتند

گدایی مرد معتاد آبروی خانواده ی او را پیش همه برد

زن جوان که با هزار امید و آرزو به خانه ی بخت آمده بود یا دیدن سنجاق و قفل معتادی در دستان همسرش زندگی خود را روی به سیاه شدن و تباهی دید

اعتیاد دانش آموز دختر ۱۶ ساله کار دست او داد | او ساقی محله شده بود

دانش آموز دختر ۱۶ ساله ای به دام هم کلاسی خود کشیده شد و با قبول پیشنها شوم دخترک هم کلاسی به معتاد و ساقی درجه ی یک تبدیل شد

معتاد کردن پسربچه ی ۳ ساله توسط پدرش

اعتیاد به تازگی در جوامع بسیار گریبان گیر شده است و همه ی افراد در معرض ابتلا به اعتیاد هستند

زندگی دختر هتلدار ثروتمند مشهدی| پدرو مادرم مرا به یک معتاد شیاد شوهر دادند!

پدرم یکی از ثروتمندترین افراد مشهد است و درآمد زیادی دارد ولی از زمانی که به خاطر دارم پدر و مادرم مواد مخدر مصرف می کنند

شکایت عجیب از شوهر؛ ۸ سال بعد از طلاق!

زن میانسال، هشت سال پس از طلاق به دادگاه خانواده رفت تا از شوهر سابقش شکایت کند.

وقتی از سربازی برگشتم عشقم را با پسر خاله اش دیدم

رکنا: آن قدر در لجنزار مواد افیونی دست و پا می زدم که هرگز تصور نمی کردم روزی نسیم خوشبختی از کویر خشک زندگی ام عبور کند. همواره با این اندیشه شب را به صبح می رساندم که روزی جسدم در کنار زباله های حاشیه شهر طعمه حیوانات خواهد شد اما وقتی خدا را از ته قلبم صدا زدم ناگهان باران عشق، دشت تاریک زندگی ام را آبیاری کرد و من رنگین کمانی از خوشبختی را در این دشت پر از گل های زیبا به نظاره نشستم.