غزل شماره ۴۶۵ حافظ : رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
این غزل با مصراع رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که خواسته ای داری که باید در راه رسیدن به این خواسته ات تلاش کنی و از تلاش کردن دست برنداری
این غزل با مصراع رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که خواسته ای داری که باید در راه رسیدن به این خواسته ات تلاش کنی و از تلاش کردن دست برنداری
این غزل با مصراع بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی آغاز شده است در این غزل عاشق می گوید که عشقی به معشوقش دارد که هیچ وقت در راه عشق پشیمان نمی شود و کناره گیری نمی کند
این غزل با مصراع سلام الله ما کر اللیالی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید تنها تو نیستی که عاشق معشوقت هستی و رقبای دیگری هم در این راه عشق برای تو وجود دارد که تو باید از آنان پیشی بگیری
این غزل با مصراع یا مبسما یحاکی درجا من اللالی آغاز شده است در این غزل عاشق فکر می کند که به خاطر عشقی که به معشوقش دارد از چشم حضرت حق افتاده است و خداوند دیگر او را دوست ندارد اما این طور نیست
این غزل با مصراع کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید اگر انسان درستکار باشی و در راهی درست قدم برداری می توانی زمانی که از دنیا رفتی خاطره ای خوش از خودت به جای بگذاری و نیکو نام باشی در بین مردم
این غزل با مصراع سلیمی منذ حلت بالعراق آغاز شده است در این غزل شاعر گفته است که ایام جوانی ایامی است که تو می توانی با خوش گذراندن در این دوران اوقات خوشی را سپری کنی و موفق باشی و با گذشت عمر با یادآوری خاطراتش لبخند بر لبانت بیاید
این غزل با مصراع زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که عزیز از دست دادن بسیار سخت است اما نباید با از دست دادن عزیزی در دنیا دست از زندگی کردن برداشت و خود را نابود کرد
این غزل با مصراع ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که ثروتی که بدست آوردی در آخرت به درد تو نخواهد خورد و تنها سودی که برای تو دارد در دنیای فانی است بنابراین تنها در این دنیا به دنبال کسب مال و روزی نباش و به آخرت بیاندیش
این غزل با مصراع هزار جهد بکردم که یار من باشی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که یکی از آشنایانت به حدی برای تو مفیدهستند و به تو سود می رسانند که تو می توانی از آن بسیار سود ببری
این غزل با مصراع نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید قدر دوستان قدیمی ات را بدان که رفیق قدیمی بهتر ار رفیق جدید است و باید قدر دوستانت را بدانی
این غزل با مصراع عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که عمر خود را بیهوده تلف نکن و از تک تک فرصت هایت به خوبی استفاده کن و لذت ببر و قدر بدان
این غزل با مصراع ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید فکر های منفی را از خود دور کن و منفی نگر نباش و درست فکر کن و مثبت نگر باش و به چیزهای خوب فکر کن
این غزل با مصراع ای که دایم به خویش مغروری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که اگر انقدر مغرور هستی که نمی توانی عشقی نسبت به دیگران داشته باشی انسان موفقی نمی توانی در زندگی باشی و باید این غرور کاذب را به دور نگهداری
این غزل با مصراع طفیل هستی عشقند آدمی و پری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید اگر کاری را می خواهی انجام دهی باید در این کار قوی باشی و بتوانی با قدرت تمام کارهایت را انجام دهی
این غزل با مصراع خوش کرد یاوری فلکت روز داوری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید در صورتی می توانی در زندگی پیشرفت کنی که به داشته هایت مغرور نشوی و از دیگران هم کمک بخواهی
این غزل با صدای روزگاریست که ما را نگران میداری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید اگر قصد داری کاری را انجام دهی آن کار را با امید واری انجام بده تا ثمره و بهره برای تو داشته باشد و بتوانی به بهترین هدف برسی
این غزل با مصراع ای که مهجوری عشاق روا میداری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید دوستانت را ارزش بده و از داشتن آن ها لذت ببر که این دوستان باعث می شوند تا تو در زندگی موفق شوی
این غزل با مصراع ای که در کوی خرابات مقامی داری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید محبت کردن به دیگران باعث می شود تا در زندگی انسان خوب و مفیدی باشی وبتوانی به آن ها خدمت کنی و نام نیکو از تو باقی بماند
این غزل با مصراع بیا با ما مورز این کینه داری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که از فرصتی که برای تو در زندگی ایجاد شده است نهایت استفاده را از آن ببر و بدان که می توانی با این فرصتی که برای تو پیش آمده بهترین را در زندگی بدست آوری
این غزل با مصراع صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید با تکیه بر دوستانت می توانی به هدف های بزرگ خودت برسی و بتوانی برای انجام کارهای بزگ و سخت اقدام کنی
این غزل با مصراع تو را که هر چه مراد است در جهان داری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید گرچه که زندگی در جوار دوستانت تو را شاد ساخته و از همنشینی با آن ها لذت می بری اما بدان که این خوشی چندان دوامی ندارد و پایان یافتنی است
این غزل با مصراع شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید گرچه زندگی را خوش گذراندن بسیار خوب است اما باید در کنار عیش و نوش و مستی به فکر آخرت هم بود و برای آن هم تلاش کرد
این غزل با مصراع چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید روزگارت را با هوس رانی و به بطالت گشتن نگذران روزهای زندگی ات را غنیمت بدان و بهترین استفاده را از آن ببر که دیگر تکرار نمی شوند
این غزل با مصراع به جان او که گرم دسترس به جان بودی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که برای جبران اشتباهی که انجام داده ای باید از طرف مقابلت معدرت خواهی کنی واو را به گونه ای راضی گردانی
این غزل با مصراع چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که بزرگترین اشتباه در زندگی ناامید بودن است کسی که ناامید است برای زندگی اش هیچ تلاشی نمی کند بنابراین زندگی اش تباه می شود
این غزل با مصراع سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید از انسان های دانا و آگاهی که از خویشاوندان تو هستند راه و چاه زندگی را بپرس تا بتوانی بهترین راه را انتخاب کنی
این غزل با مصراع دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که یاری دلنشین داری که به سفری دور و دراز رفته و از تو جدا شده است اما بدان که او بازخواهد گشت و تو او را ملاقات خواهی نمود
این غزل با مصراع سبت سلمی بصدغیها فؤادی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که روزگار وفایی به هیچ کس نداشته باش غصه نخور که غم ها سپری شدنی هستند و روزهای خوش در راهند و خواهند رسید و روزگار به تو وفا خواهد کرد
این غزل با مصراع ای قصه بهشت ز کویت حکایتی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید از استعدادهای زیادی که در زندگی داری به بهترین شکل استفاده کن تا این استعدادهایت هدر نرود و بدون استفاده نماند
این غزل با مصراع آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی آغاز شده است در این غزل شاعر می گوید که با اینکه گناهکاری ولی به بخشش الهی امید داشته باش که خداوند بخشنده و رحمان است و گناهان تو را می بخشد