چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

با خودتان و همسرتان چند چندید ؟ ( ذکر چندین نقل قول از مشاوره ها و دردو دل های همسران )

اشتراک:
روانشناسی
در این مقاله ، به ذکر چندین نقل قول از مشاوره ها و دردو دل های همسران ، در رابطه با نوعی وابستگی و کج خلقی پنهان می پردازیم.در این مقاله وابستگی هایی را در روابط زوجین مورد بررسی قرار می دهیم که نه تنها مفید ، بلکه مضر و ایجاد کننده ی اختلال در […]

در این مقاله ، به ذکر چندین نقل قول از مشاوره ها و دردو دل های همسران ، در رابطه
با نوعی وابستگی و کج خلقی پنهان می پردازیم.
در این مقاله وابستگی هایی را در روابط زوجین مورد بررسی قرار می دهیم که نه تنها مفید ، بلکه
مضر و ایجاد کننده ی اختلال در روابط زوجین می باشد .
با خواندن این مقاله ، شاید خودمان را میان مثال های ذکر شده بیابیم و متوجه شویم که ریشه ی
برخی احساسات و رفتارهای به ظاهر حق طلبانه ، چه قدر بچگانه و بی مورد بوده است .
در واقع می توان گفت ریشه ی اینگونه وابستگی های بغض آلود ، از ارتباطاتی ناشی می شود که طرفین
، از حقوق برابر برخوردار نیستند.

در وابستگی های بغض آلود و رابطه ی نابرابر ، از یک سو تملق گویی و از سوی دیگر لجبازی
و مخالف خوانی حاکم است.

مثلا مردی می گوید :

« همسرم وقتی اطاعت می کند رفتارش بسیار کودکانه است ، مثل بچه ها به آدم تکیه می کند.
اطاعت های او انگار از سر ترس و نگرانی است .
گذشته از آن ، آدمی دوست دارد همسرش برای خود عقیده ی محکمی داشته باشد .
متانت ، صبوری و استقلال رأی داشته باشد .
مثلا نمی تواند بی حضور من برای خود لباس بخرد .
البته گاهی هم اگر مطابق میل او رفتار نشود مثل بچه ها قهر می کند .
»

 وابستگی‌های کودکانه

تکلیف این مرد با وابستگی های کودکانه ی همسرش چیست ؟ بالتبع او نیز دوست دارد با یک انسان
بالغ زندگی مشترک داشته باشد نه با یک بچه ی ترسو ، مطیع و گاهی لجباز.

به نقل قول دیگری از شکایت همسران توجه فرمایید :

« وقتی همسرم هر مشکل کوچکی را بزرگ می کند من تحریک می شوم و محیط خانه متشنج می
شود.
»

مثلا خانم می خواهد بپرسد که ناهار چی درست کند.
می تواند با خوشرویی در حالی که موضوعی دلچسب برای گفت و گو پیدا کرده است ، این سئوال را
مطرح کند ، اما او با لحنی که انگار مشکل لاینحلی پیدا کرده است آن را می پرسد .
تازه وقتی جواب می دهی که مثلا خورشت کرفس ، با عصبانیت جواب می دهد که بچه ها خورشت کرفس
دوست ندارند .
به هنگام پرسیدن ، لحن کلام او به گونه ای نیست که بخواهد جواب بگیرد و مشکل حل شود ،
بلکه با این پرسش می خواهد بگوید که زندگی کردن چه قدر سخت است یا خانه داری چه عذاب الیمی
است .

بزرگ نمایی مشکلات در مقابل چشم همسر ، وجه دیگری از احساس کسی است که می پندارد در رابطه ای
نابرابر گرفتار شده است.

زندگی مشترک در فضای سوء تفاهم ناشی از وابستگی های بغض آلود و رابطه ی نابرابر ، مثل راه رفتن
در میدان مین است.
هر لحظه ممکن است با کوچک ترین خطایی فضای خانه متشنج شودجای خالی صمیمیت و هم‌دلی

نمی توان در یک
رابطه ی نابرابر انتظار صمیمیت و هم دلی دوستانه داشت.

رابطه ی نابرابر از نظر حقوق انسانی و اجتماعی در بین زوجین ، تعاملی را بین آن ها ایجاد می
کند که تداعی گر شخصیتی وابسته در خانم ها و کاراکتری خود محور و خود خواه در آقایان است.
به دلیل بیمار گونه و غیر منصفانه بودن این رابطه ، وابستگی خانم ها به همسر خود از نوع وابستگی
بغض آلود می شود .

به نقل قول زیر توجه فرمایید :

« همسرم بسیار ایرادگیر است .
جالب این که کار را به عهده ی من می گذارد ، به خود جرئت تصمیم گیری نمی دهد اما
به تصمیمات من هم رضا نمی دهد و ایراد می گیرد .
غالبا ایرادهایی که می گیرد بعد از آن است که بشود اصلاحاتی در آن انجام داد .
ابتدا که به خود زحمت تصمیم گیری و اظهار نظر جدی نمی دهد مگر با عصبانیت و اخم که بی
فایده است ، بعد که شما تصمیم گرفتید و اعلام کردید ایشان ایراد می گیرند.
ایشان ایراد نمی گیرند ، که امور اصلاح شود ، ایشان ایراد می گیرند که فقط ایراد بگیرند ، زیرا
نگاه او به زندگی منفی است .
»

به نمونه دیگری از نقل و قول که حکایت از وابستگی بغض آلود می کند توجه فرمایید :

« همسرم یا اطاعت می کند یا سرپیچی.
احساس حاکم بر رفتار او ترس و انفعال است .
ترس و انفعالی که گاه موجب اطاعت می شود و گاه پرخاشِ ناشی از احساسات فرو خورده و تسلیم شده
.
آیا درست است که وقتی سر پیچی می کند او را به حال خود رها کنم چون مطمئنم که بعد
از سرپیچی نوبت اطاعت و رفتار تسلیم طلبانه و پوزش خواهانه فرا می رسد ؟ با این رفتار الاکلنگی همسرم
چه کنم ؟ می توانم امیدوار باشم که روزی همسرم رفتار متعادل پیدا کند و دست از افراط و تفریط
بردارد ؟»


بدبینی و سوءظن

از نشانه های وابستگی های بیمارگونه و بغض آلود ، بدبینی و سوء ظن
است.
مثلا خانمی می گفت :

«همسرم همواره با بدبینی با وقایع روبه رو می شود.
او به خود زحمت نمی دهد که درباره ی حالات روحی من از من بپرسد ، بلکه به حدس و
گمان خود اکتفا می کند ، حدس و گمانی که غالبا از موضعی بدبینانه است .
ناگهان به امری متهم می شوم که منشا ء آنرا نمی دانم و آوار برسرم خراب می شود .
»بدبینی

راه رفتن در میدان مین

زندگی مشترک در فضای سوء تفاهم ناشی از وابستگی های بغض آلود و رابطه
ی نابرابر ، مثل راه رفتن در میدان مین است.
هر لحظه ممکن است با کوچک ترین خطایی فضای خانه متشنج شود .

به این نقل قول توجه فرمایید :

« کافی است لحظه ای از رفتار تحریک آمیز همسرم غافل شوم
تا فضای خانه متشنج شود.
ناگهان با یک ایراد بی جا ، با رفتار یا گفتاری طعنه آمیز و ملامت گر ، با رفتاری تنش
آلود و از سر ناامیدی و بدبینی و …
پا روی اعصاب انسان می گذارد .
آیا این درست است که من در تمام لحظات شش دانگ حواس خود را جمع کنم که در تله ی
رفتارهای تحریک آمیز او نیفتم ؟ آیا به راستی نباید انتظار رفتار انسان بالغ را از همسر خود داشته باشم
؟او بدرفتاری می کند و من هم ازاو انتقاد می کنم و این دور باطل جنگ اعصاب ادامه پیدا می
کند .
آیا چاره ی کار فقط سکوت است ؟ سکوت هم که فقط در ظاهر سکوت است و در باطن انتقال
همه ی تنش های عصبی است به دوران ، خودخوری و به دنبال آن هزار مرض دیگر.
»


پس آرامش کجاست؟

تمام این احساسات ، مهارت شاد بودن و داشتن یک زندگی آرام را از انسان
سلب می کند : احساس این که آدمی مجبور باشد شرایط نابرابری را به عنوان زندگی مشترک تحمل کند ؛
احساس این که دارد به او ظلم می شود ؛ احساسی که بالتبع افسرده خویی را به همراه دارد.

به این نقل قول توجه فرمایید :

« او درباره ی همه چیز با شکایت حرف می زند.
انگار همیشه زمانه برخلاف مراد او می چرخد .
به ندرت ممکن است خبری را با خوشحالی بیان کند.
راستش خبرهای خوشحال کننده به جای این که او را سرحال بیاورد ، نگرانش می کند و در نتیجه فراموش
می کند که چیزی بگوید .
اما کوچک ترین خبر بد ، او را به حرف می آورد .
آن گاه با لحنی شکوه آلود و مصیبت بار به حرف می افتد و مرا کفری می کند .
طوری شده است که حتی اگر ندرتا با لحن شادی هم حرف بزند ، من به طور اتوماتیک عکس العملی
از سر بی حوصلگی نشان می دهم .
واقعا کلافه کننده است که کسی مدام با ناله و شکایت و حس بدبختی حرف بزند و شما مخاطب او
باشید .
»

آن چه از نابرابری حقوق زن و مرد نصیب زوجین شده است ، برای خود آن ها نیز اثر
مثبت نداشته است.
گاهی رفتارهای بی سرانجام زن و گاهی رفتار تحکم آمیز و خودمحورانه ی مرد ، ایرادگیری های وسواس گونه و
کنترل نشده اش ، زندگی مشترک را تباه خواهد کرد

از نشانه های بارز وابستگی ناگزیر و بغض آلود ،
پرخاشگری منفعلانه است.
به این نقل قول توجه فرمایید :

« همسرم با عدم همکاری در همه ی زمینه ها در حد معمول
، دلخوری خود را نشان می دهد.
مثلا دیرتر از ساعت مقرر برای بیرون رفتن از خانه حاضر می شود .
از یک هفته قبل قرار شده است که شب جمعه به یک مهمانی برویم و او نیم ساعت قبل از
رفتن اظهار می کند که حوصله ی بیرون رفتن را ندارد یا در جمع مهمان ها با ساکت نشستن و
در خود فرو رفتن، فضای مهمانی را مکدر می کند .
مثلا بسیار زحمت می کشد و برای خانواده شام درست می کند اما خودش به هنگام صرف شام اظهار بی
میلی می کند – آن هم با ترشرویی – و طبیعتا اشتهای بقیه را هم خراب می کند .
چگونه می توانم با رفتارهای عدم همکارانه ی او مقابله کنم و نتیجه ی مساعدی بگیرم ؟»

با احساسات
خود چند چندیم؟

آدم افسرده حال ، احساسات خود را با صراحت بیان نمی کند.
به نقل قول زیر توجه فرمایید :

« همسرم وقتی دلخور می شود کم حرف می زند یا سکوت می
کند.
رسما هم اعلام نمی کند که قهر است تا تکلیف آدمی روشن باشد ، بلکه بسیار کم حرف می شود
، جواب صحبت را با بداخلاقی و بسیار کوتاه می دهد و فضای سنگینی در خانه حاکم می شود .
کاش می گفت که چرا بداخلاق شده است ، اما اظهار نظر نمی کند .
فقط با سکوت و در عین حال با سرو صدای بیخودی – مثلا به هنگام شستن ظرف – می توان
فهمید که دلخور شده است .
فقط با حدس و گمان باید فهمید که او ناراحت است .
چگونه می توانم به همسرم بفهمانم که اگر حرفی دارد آن را برزبان بیاورد ، نه اینکه با اخم و
تخم یا سرو صدای بیهوده آن را نشان دهد ؟»

آن چه از نابرابری حقوق زن و مرد نصیب زوجین
شده است ، برای خود آن ها نیز اثر مثبت نداشته است.

گاهی رفتارهای بی سرانجام زن و گاهی رفتار تحکم آمیز و خودمحورانه ی مرد ، ایرادگیری های وسواس گونه و
کنترل نشده اش ، زندگی مشترک را تباه خواهد کرد.

از رابطه نابرابر، فقط شخص تحت تسلط نیست که زیان می بیند بلکه شخص مسلط هم در این رابطه نصیبی
از عشق ، هم دلی و صمیمیت نخواهد برد .

در نقل و قول های فوق هم دیدیم که اگر چه غالبا این مرد است که شکایت می کند ،
ولی او هم در عذاب مدام است و با رفتارهای نسنجیده اش ، وضع را بدتر می کند .

تأکید در این مقاله به هیچ وجه این نیست که حق با چه کسی است یا چه کسی مقصر
است.
در یک رابطه صمیمانه مهم نیست که چه کسی بالاتر و عاقلتر است ، بلکه مهم این است که رابطه
صمیمانه و رضایت بخش است(dot)

بعد از قرن ها اندرز و نصیحت و با منابع غنی از داستان
های دلدادگی و ادعاهای مشعشع از عدل و انصاف ،هنوز نیازمند آنیم که ابتدایی ترین اصل عشق ورزی و هم
دلی را بیاموزیم و آن این که :

شرط اول مهرورزی ، عشق است و صمیمیت.

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس