جمعه, ۲۳ خرداد , ۱۴۰۴
درخواست تبلیغات

سوژه های طنز از تغییر تعرفه دفاتر ازدواج تا شباهت جالب پدر و پسر

سوژه ها
در این مطلب به موضوع کاریکاتور تعرفه دفاتر ازدواج تا سرقت گاوصندوق فرهاد مجیدی پرداخته ایم.

سوژه های خبری امروز درباره کاریکاتور تعرفه دفاتر ازدواج تا سرقت گاوصندوق فرهاد مجیدی و سایر مطالب خنده دار روز پرداخته ایم در ادامه همراه با پرشین وی شوید تا درباره این مطالب بیشتر بخوانید.

تعرفه دفاتر ازدواج

تعرفه‌های ازدواج هم تغییر کرد!

معاون رئیس قوه قضاییه و رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با اشاره به تدوین نظام‌نامه جدید برای تعیین تعرفه ثبت دفاتر ازدواج و طلاق گفت: ملاک تعرفه ثبت ازدواج میزان مهریه می‌شود و مهریه‌های بالاتر باید تعرفه بیشتری برای ثبت ازدواج پرداخت کنند. موضوعی که سوژه کارتونی از مهدی عزیزی  شد.

تعرفه دفاتر ازدواجکاریکاتور تعرفه دفاتر ازدواج

نمایی از سرقت گاوصندوق فرهاد مجیدی!

سارقان گاو صندوق فرهاد مجیدی را در زمان خیلی کوتاهی از خانه‌اش دزدیدند؛ خبری که سوژه کارتون امروز محمدرضا میرشاه‌ولد در خبرورزشی شده است.

تعرفه دفاتر ازدواجکاریکاتور سرقت گاوصندوق فرهاد مجیدی

در موضوع تعرفه دفاتر ازدواج داستان طنز زیر را بخوانید

داستان طنز روز

یا رو لکنت زبون داشته به اورژانس زنگ میزنه که بیان جنازه همسایه شون که مرده رو ببرن!

میگه : اااالو اااوورژانس ،این ههههمسایمووون ممممرده! یک آمبولانس میفرررررستین؟!…

یارو اورژانسیه میگه : آدرستون کجاست؟!

طرف تا میاد آدرس رو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!!!!

طرف میگه : منظورتون ظفره ؟

طرف میگه : نننننننـــنه!

اورژانسیه فکر می کنه رفته سرکار می خنده و گوشی رو قطع میکنه!

یه هفته بعد همین اتفاق دوباره میفته بازم طرف میگه : آدرستون کجاست؟

در موضوع تعرفه دفاتر ازدواج ادامه داستان را بخوانید

باز زبون بنده خدا بند میاد میگه : ظظظظ!!!!

یارو میگه ظفر؟ میگه: ننننه!

دوباره مامور اورژانس فکر می کنه رفته سرکار گوشی رو قطع میکنه!

یک ماه میگذره،دوباره طرف زنگ می زنه میگه :

اااااووووورژانس، این ههمسایمون مممرده محلللمون بوی گند گررررررفته یک آمبولانس ببفرستیییین!

طرف میگه : آدرستون؟!

باز زبون یارو بند میاد میگه : ظظظظ!!!

اورژانسیه میگه : آقا منظورت ظفره؟!

طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛ آآآآررره ککککثافت کشووووندم آورددددمش ظفرببیییا بببرشش!!!! خخخخخخخخخخخ

در ادامه تعرفه دفاتر ازدواج داستان طنز زیر را بخوانید

داستان طنز طناب

ﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻃﻨﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﻭﺯﻥ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻭﻗﻒ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻧﮑﻨﻢ … ﻣﻦ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺯﺩﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ.

تعرفه دفاتر ازدواجشباهت پدر و پسر
تعرفه دفاتر ازدواجهنرنمایی مردان
تعرفه دفاتر ازدواجدرگذشت گرامیتان

 

سوژهتفاوت شستشوی صورت و بدن زن و مرد
سوژهعشق برادری
سوژهوقتی زدی ماشینو داغون کردی
گردآوری:

اخبار مرتبط: