پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

داستان جالب | بازی الک دولک

اشتراک:
پیامک و تبریک تولد
شهری بود كه در آن، همه چیز ممنوع بود و چون تنها چیزی كه ممنوع نبود بازی الك دولك بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با بازی الك دولك می‌گذراندند...

داستان جالب بازی الک دولک

داستان جالب بازی الک دولک ,شهری بود که در آن، همه چیز ممنوع بود و چون تنها چیزی که ممنوع
نبود بازی الک دولک بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با بازی الک
دولک می‌گذراندند.
چون قوانین ممنوعیت نه یکباره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه
و شکایت نداشت و اهالی هم مشکلی برای سازگاری با این قوانین نداشتند.

بازی الک دولک

سال ها گذشت.
یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچی‌ها را روانه کوچه و
بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که می‌توانند هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند.
جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم
گفتند: «آهای مردم! آهای…
! بدانید و آگاه باشید که از حالا به بعد هیچ کاری ممنوع نیست.» داستان جالب مردم که دور جارچی
ها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراکنده شدند و بازی الک دولک شان را از سر گرفتند.
جارچی ها دوباره اعلام کردند: «می‌فهمید! شما حالا آزاد هستید که هر کاری دلتان می‌خواهد، بکنید.» اهالی جواب دادند: «خب!
ما داریم الک دولک بازی می‌کنیم.»

داستان جالب بازی الک دولکداستان بازی الک دولک
جارچی ها کارهای جالب و مفید
متعددی را به یادشان آوردند که آنها قبلاً انجام می‌دادند و حالا دوباره می‌توانستند به آن بپردازند.
ولی اهالی گوش نکردند و همچنان به بازی الک دولک شان ادامه دادند بدون لحظه‌ای درنگ.
جارچی ها که دیدند تلاش شان بی‌نتیجه است، رفتند که به اُمرا اطلاع دهند.
اُمرا گفتند: «کاری ندارد! الک دولک را ممنوع می‌کنیم.» داستان جالب آن وقت بود که مردم دست به شورش زدند
و همه امرای شهر را کشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازی الک دولک را از سر گرفتند.
یکی بود
گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس