داستان جالب | وضعیت ایرانی ها در جهنم!
داستان جالب : وضعیت ایرانی ها در جهنم
خواب دیدم قیامت شده است.
هرقومی را داخل چاله های عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله ی
ایرانیان.
خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده
اند؟»
داستان جالب وضعیت ایرانی ها در جهنم
گفت: میدانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در
میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند…
»
نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به
تهِ چاله باز گردانیم!
داستانک