شکر خداوند/ هدف اصلی از آفرینش نعمت های طبیعی چه بوده است؟
نعمت های الهی بی شمارند و وظیفه انسان شکرگزاری انهاست. خداوند از خلقت این جهان و نعمت های آن هدف خاص داشته است و نظام هستی بیهوده آفریپه نشده است. هدف از آفرینش نعمت های خدا را در پرشین وی بخوانید.
هدف از آفرینش نعمت های خدا
شکر خدا آیه یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ وَ اشْکرُوا لِلَّهِ إِنْ کنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ[۱]
ترجمه
ای کسانی که ایمان آورده اید! از نعمت های پاکیزه ای که به شما روزی داده ایم بخورید و شکر خدارا به جای آورید.اگر فقط او را پرستش می کنید.
توضیحی بر آیه (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ) الخ، این جمله خطابی است خاص به مؤمنین، که بعد از
خطاب قبلی که به عموم مردم بود قرار گرفته، پس از قبیل انتزاع خطابی از خطابی دیگر است کانه از خطاب جماعتی که پذیرای نصیحت نیستند، منصرف شده و روی سخن به عده خاص کرده که دعوت داعی خود را
اجابت می گویند، چون به او ایمان دارند.
و التفاتی که بین دو خطاب واقع شده ناشی از تفاوتی است که در افراد مخاطب است، چون از دارندگان ایمان بخدا این توقع می رفت که دعوت را بپذیرند به همین جهت عبارت قبلی (مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیباً)،
را به عبارت (طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ) عوض کرد، تا وسیله شود، بعد از آن از ایشان بخواهد تنها خدا را شکر گویند، چون مردمی موحد بودند و بجز خدای سبحان کسی را نمی پرستیدند.
هدف از آفرینش نعمت های خداوند
عین این نکته باعث شد بفرماید: (ما رزقناکم، آنچه ما روزیتان کردیم)، و نفرماید (ما رزقتم، آنچه روزی شده اید)، و یا (ما فی الارض، آنچه در زمین است) و یا تعبیر دیگر نظیر اینها، تا اشاره و یا دلالت کند بر اینکه خدا در نظر آنان معروف و بایشان نزدیک و نسبت به آنان مهربان و رئوف است.
و ظاهرا جمله: (مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ) الخ، از قبیل اضافه صفت به موصوف باشد نه از قبیل قیام صفت در مقام موصوف، و معنای آیه بنا بر تقدیر اول این میشود: (بخورید از آنچه ما روزیتان کردیم، که همه اش پاکیزه است)، و این معنا مناسب تر است با اظهار نزدیکی و مهربانی خدا که مقام، آن را افاده میکند و بنا بر تقدیر دوم معنا چنین می شود: (بخورید از رزق طیب، نه از خبیث های آن) و این معنا با معنایی که مقام آن را افاده می کند نمیسازد و از آن دور است چون مقام می خواهد آزادی مردم را برساند نه اینکه ممنوع بودن آنان را افاده کند، میخواهد بفرماید: اینکه از پیش خود چیزهایی را بر خود حرام کرده اید سخنی است بدون علم و خدا آن را حلال کرده است.[۲]
نکته های خلقت
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که خداوند می فرماید: من مردم را خلق می کنم، امّا آنان غیر مرا می پرستند.من به آنان روزی می دهم، امّا آنان شکر دیگری را می نمایند.[۳]
قرآن، هرگاه بنا دارد انسان را از کاری منع کند، ابتدا راههای مباح آنرا مطرح کرده و سپس موارد نهی را بیان می کند.چون می خواهد در آیات بعد، مردم را از یک سری خوردنی، منع و نهی کند، در این آیه راههای حلال
را بازگو نموده است.
شکر مراحلی دارد.گاهی با زبان است و گاهی با عمل.شکر واقعی آن است که نعمت ها در راهی مصرف شود که خداوند مقرر نموده است.
هدف از آفرینش نعمت های خدا
هدف اصلی از آفرینش نعمت های طبیعی، بهره بردن مؤمنان است.در سه آیه قبل فرمود ای مردم! از آنچه در زمین است بخورید.در این آیه می فرماید: ای مؤمنان! از نعمت های دلپسندی که برای شما روزی کرده ام بخورید.شاید در این اختلاف تعبیر، رمزی باشد و آن اینکه هدف اصلی، رزق رسانی به مؤمنان است، ولی دیگر مردم هم در کنار آنها بهره می برند.همانگونه که هدف اصلی باغبان از آبیاری، رشد گلها ودرختانِ
میوه است، گرچه علف های هرز وتیغها نیز به نوایی می رسند.
شاید بتوان گفت که از هرکس توقّع خاصّی است.از مردم عادّی، توقّع آن است که پس از خوردن، دنبال گناه و وسوسه های شیطان و فساد نروند؛ «یا أَیهَا النَّاسُ کلُوا… وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»[۴] ولی از اهل ایمان این توقّع است که پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شکرگزاری باشند.«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کلُوا… وَ اشْکرُوا» و «یا أَیهَا الرُّسُلُ کلُوا… وَ اعْمَلُوا صالِحاً»[۵]
پیام های نعمت های الهی
۱- خودسازی و زهد و تقوا، منافاتی با بهره گیری از طیبات ندارد.«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کلُوا مِنْ طَیباتِ»
۲- در مکتب اسلام، مادّیات مقدّمۀمعنویات است.«کلُوا، وَ اشْکرُوا، تَعْبُدُونَ»
۳- اسلام در تغذیه، به بهداشت توجّه دارد.«طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ»
۴- قبل از تأمین زندگی مردم ومحبّت به آنان، توقّعی نداشته باشید.«کلُوا… وَ اشْکرُوا»
۵- شکر، نشانۀخداپرستی و توحید ناب است.اگر انسان رزق را نتیجه فکر اقتصادی، تلاش، مدیریت، سرمایه و اعتبارات خود بداند، برای خداوند سهمی قایل نخواهد بود تا او را شکر کند.«وَ اشْکرُوا لِلَّهِ إِنْ کنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ»
۶- شکر، نمونه روشن عبادت است.«وَ اشْکرُوا لِلَّهِ… تَعْبُدُونَ»
۷- شکر خداوند، واجب است.«کلُوا… وَ اشْکرُوا لِلَّهِ»
۸- خداپرست، آنچه را خدا حلال شمرده، از پیش خود حرام نمی کند.«کلُوا… إِنْ کنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ»[۶]
پی نوشت ها
[۱] سوره البقره، آیه ۱۷۲
[۲] طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ۲۰جلد، جامعه
مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى – ایران – قم، چاپ: ۵، ۱۳۷۴ ه.ش.
[۳] تفسیر صافى.
[۴] بقره، ۱۶۸٫
[۵] مؤمنون، ۵۱٫
[۶] محسن قرائتى، تفسیر نور، ۱۰جلد، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن – تهران، چاپ: ۴، ۱۳۸۹٫
هوزاه ـ -حوزه