زندگی مجید بنی فاطمه از مداحی با حاج منصور تا عکس جنجالی و درآمد میلیاردی |سبک زندگی افراد مشهور (۲۶۳)
سید مجید بنی فاطمه نامی آشنا در میان دوست داران امام حسین (ع) است که هر ساله هیئت ریحان الحسین (ع) که وی در آن حضور دارد مراسم باشکوهی را برگزار می کند. وی بشترین تاثیر را در مداحی از حاج منصور ارضی گرفته است و خود را شاگرد ایشان می داند. گفتنی است چهره های مشهور هنر و سیاست از وی حمایت و در هیئت هایش حضور دارند. در ادامه در پرشین وی مروری داریم بر زندگی مجید بنی فاطمه مداح مشهور ایرانی با ما همراه شوید
زندگی مجید بنی فاطمه مداح مشهور
سید مجید بنی فاطمه متولد بهمن ۱۳۵۶ در تهران، مداح است. وی تا مقطع دیپلم تحصیل کرده ولی صدای بسیار زیبا و شخصیتی آرام دارد، با نوحه عمو عباس در دلها جا باز کرد و با بسیاری از سلبریتی های هنری و ورزشی ارتباط دارد.
مداحی را به طور رسمی از سال ۷۱ و با شاگردی سعید حدادیان و دیگر مداحان مشهور شروع کرده
و حالا در شمال غرب تهران بزرگترین مجالس محرم را دارد. وی از ازدواج خود با همسرش دو فرزند
به نام های سید علی و زینب سادات را دارد.
آغاز مداحی
کلاس اول دوم ابتدایی بودم. در تلویزیون در زمان عملیات و … می دیدم می خوانند. من هم یک چیزهایی می خواندم. در مسجد نزدیک مان یک آقایی بود که از عکس امام و شهدا نقاشی می کشید، گاهی یک چیزی برای من می خرید می گفت حالا بخوان.
یک روزی آمدم دیدم نیست، پرسیدم کجاست؟ دیدم شهید شده. الان اسمش یادم نیست ولی این اتفاق خیلی حال
من را به هم ریخت و چون او همیشه یک چیزی می خرید و دوست داشت من بخوانم، اهالی گفتند باید بخوانی.
یادم است من را بالای یک نیسان آبی فرستادند. یک شعری بود لاله ها ای لاله های سرخ…
من این را خواندم و از آنجا کارم را شروع کردم ولی به طور حرفه ای از سال ۷۱ هر روز خواندم.
به تشییع جنازه شهدا و هیات ها می رفتم. یک دوستی داشتم که با او به جلساتی می رفتیم.
بعد با آسید محمد جوادی که هم شاعر و هم ذاکر هستند، می خواندیم. یک محفلی به نام محفل بیت الاحزان بود که آنجا می رفتیم و خیلی هم اذیت شان می کردیم. اصلا همین که من را راه می دادند حق به گردن من دارند، آقای خرسندی مسئولش بود.
زندگی مجید بنی فاطمه مداح مشهور از کودکی تا الان
در دستیغب هم با حاج حبیب و اینها بودم. سال ۷۴ یا ۷۵ اولین فاطمیه ها را ما خواندیم.
آنجا با حاج سعید آشنا شدم. بعضی چیزها گفتنی نیست که بیایید بگویید این کار را بکن،
آن کار را نکن؛ حاج سعید در آن سن به من خیلی اعتماد کرد. با ایشان بودم.
قبل از ایشان هم در هیات یا زهرا حاج محمد طاهری بودم. سال ۷۵ به کوچه مهدیه می رفتم،
حاج منصور ارضی به من فرصت داد خواندم. یعنی از اول با بزرگان بودم و ممنون شان هستم.
مجید بنی فاطمه مداح مشهور در خندوانه
برنامه «خندوانه» میزبان سید مجید بنی فاطمه مداح اهل بیت شد. در ابتدا بنی فاطمه در خصوص شروع فعالیت خود در عرصه مذهبی گفت: کلاس اول ابتدایی من همزمان با جنگ بود. هر صدایی از رادیو و تلویزیون پخش می شد، در ذهنم ضبط میکردم و میخواندم.
وی ادامه داد: با فرا رسیدن محرم و تشویق خانواده در هیئت مداحی میکردم. اوایل استرس داشتم اما بعدها کمتر شد و آرام آرام رشد کردم. در این مسیر با بزرگانی همچون حاج منصور ارضی، حاج سعید حدادیان، حاج محمود کریمی و … آشنا شدم.
بنی فاطمه در پاسخ به سوال جوان درباره اینکه تا به حال سوتی داده یا نه، گفت: مگر میشود
آدم در جایی باشد و سوتی ندهد (خنده). خب بعضی از آنها قابل گفتن نیست. اما؛
زمانی که ۱۶ سال داشتم در تهران سینه زنی دو دستی مرسوم بود. ۵ دقیقه از روی کاغذی میخوندم.
میوندار مجلس خواست به من انرژی بدهد، نزدیکم شد اما کاغذی که دستم بود رفت روی هوا.
به خاطر همین منم شروع کردم فقط آهنگ آون متن را خواندم (خنده).
بنی فاطمه درباره اینکه آیا عصبانی میشود یا نه؛ اظهار داشت: عصبانی نه، اما زیاد ناراحت میشوم. یکی از چیزهایی که انسان ها را ناراحت میکند، این است که راحت به مسائل شخصی آنها ورود کنیم.
وی افزود: در این چند سال خیلی ناراحتم؛ چرا که ما مردم و فرهنگ خوبی داریم. فکر میکنم فضای مجازی
جای کتاب خواندن، درد دل و جای صحبت کردن را گرفته و در این فضا به راحتی قضاوت کرده
و دل طرف مقابل شکسته می شود.
بنی فاطمه در بخش پایانی صحبت خود اظهار داشت: به خاطر خدا و اهل بیت بیاییم، خوب زندگی کنیم. وی در این زمینه اشاره ای به عیادت پیامبر (ص) از یهودی که سنگ به حضرت میزد، داشت.
این مداح اهل بیت در پایان تاکید کرد: در ضمن اگر ما راحت حرف میزنیم، میخندیم، قدم بر میداریم؛
همه و همه به خاطر امنیتی است که مدیون شهدا به خصوص شهدای مدافع حرم و تدبیر رهبر
عزیزمان است. واقع بین باشیم و صبر و درک خود را بالا ببریم.
یک گفتگو متفاوت با سید مجید بنی فاطمه همراه با همسرش
سید! شما تاکنون گفتوگوهای زیادی در خصوص مداحی انجام دادهاید ولی کم تر درباره خانواده خودتان حرف زدهاید اگر اجازه دهید در مورد خانوادهتان صحبت کنیم؛ اینکه چه سالی ازدواج کردید و اصلا چطور با خانمتان آشنا شدید؟
اواخر سال ۸۰ بود که مادرم گفت مورد خوبی برای ازدواج پیدا کردهام. گویا مادرم در جلسات مذهبی من با ایشان و خانوادهشان آشنا شده بود.
پس خانم یکی از هیاتیهای خودتان بودند و شما را میشناختند.
این را دیگر باید خودشان جواب بدهند.
حاجخانم، چرا ساکتید؟!
خانم بنیفاطمه: بله، سید مجید را کاملا میشناختم. البته من نسبت به همه مداحان ارادت داشته و دارم. برای همین همیشه همراه خانواده در هیئات شرکت میکردم. یکی از آنها هیات سید مجید بود.
اصلا فکر میکردید روزی ایشان به خواستگاریتان بیایند؟ احتمالا خیلی خوشحال شدید.
خانم بنیفاطمه: راستش را بخواهید اصلا فکرش را نمیکردم؛ شوکه هم شدم. چون اصلا از این
منظر به هیات ایشان نگاه نمیکردم اما وقتی از من خواستگاری کردند، به هر حال خوشحال شدم.
شرطی هم ضمن عقد برای ایشان گذاشتید؟
خانم بنیفاطمه: بله، آن زمان دانشجو و شاغل بودم. به همین دلیل شرط کردم باید سر کار بروم و ایشان هم قبول کردند اما بنابر دلایلی بعدا استعفا دادم
مگر آقای بنیفاطمه موافق کار شما نبودند؟
ایشان با این موضوع مشکلی نداشتند و از نظر اخلاقی تعهد دادند مخالفت نکنند اما از روز عید غدیر
که به خواستگاریام آمدند تا روز عقد که دو ماه و ۲۰ روز طول کشید، بارها با هم در این
خصوص صحبت کردیم و در نهایت متقاعد شدم که استعفا بدهم. باز هم تاکید میکنم
هیچ اجباری در این کار نبود و خودم با رضایت تمام استعفا دادم.
الان که حدود ۹سال از آن زمان میگذرد پشیمان نیستید؟ به هر حال اگر میماندید، شاید اکنون به موقعیت کاری بهتری رسیده بودید.
خانم بنیفاطمه: نه اصلا، چون فکر میکنم بار سنگین خانه و خانواده روی دوشم هست
و باید کاری کنم که از عهده آن بر بیایم. علاوه بر این من اصلا ضرر نکردهام چون با تشویقهای
سید مجید ادامه تحصیل دادم و اکنون در مقطع کارشناسی ارشد عرفان و ادیان تحصیل میکنم.
پس ایشان با حضور شما در جامعه مشکلی نداشتند. شاید بهدلیل موقعیتی که در جامعه دارند نمیخواستند شما کار کنید.
خانم بنیفاطمه: نه، بعید میدانم به این دلیل مخالفت کرده باشند. احتمالا دلیل اصلیشان این بود که من سختی کمتری تحمل کنم، چون ایشان خیلی عاطفی هستند.
زندگی مجید بنی فاطمه مداح معروف و همسرش
آقای بنیفاطمه! چطور خانمتان را از شرطی که داشتند منصرف کردید؟
تاکنون نظرم را به کسی تحمیل نکردهام ولی دوست دارم در مورد مسائلی که با هم اختلاف نظر داریم منطقی
حرف بزنیم. ماجرای استعفای خانم هم از این قرار بود که ایشان دوست داشتند ادامه تحصیل بدهند.
پیشنهاد من هم این بود که با تمرکز بیشتری درس بخوانند، که در نهایت قانع شدند.
ایشان بعد از اینکه مدرک کارشناسی فقه و مبانی حقوق را گرفتند دو سالی بهخاطر بچهها درس را رها کردند اما دوباره به اصرار من شروع کردند و اکنون ترمهای پایانی کارشناسی ارشد هستند و اگر خدا بخواهد مقطع دکترا ادامه خواهند داد.
فکر میکنید زن و مرد چقدر میتوانند در موفقیت یکدیگر تاثیر بگذارند؟
صددرصد تاثیر دارند. اینکه میگویند پشت هر مرد موفقی زنی هست، واقعیت دارد. اگر خانم محیط خانه را آرام نکند، مرد بیرون از خانه نمیتواند کاری انجام دهد. اگر مردی در جامعه موفق است، دلیلش رابطه خوب و حسنه با خانمش است.
کارگری زیر آفتاب شدید کار میکرد. از او پرسیدند چرا این همه کار میکنی؟بس است دیگر خسته نشدی؟
گفت این سختیها را تحمل میکنم چون میدانم وقتی به خانه میروم زنی هست که تمام خستگیام
را از تنم بیرون کند. مرد باید با همسرش رفیق باشد. اگر به زندگی بزرگانمان توجه کنیم
همه این رفتارها را میبینیم. بهعنوان مثال امام(ره) وقتی در ترکیه بودند نامهای به همسرشان با عنوان «خانم جان»مینویسند که لیلی و مجنون آن طور صحبت نمیکردند.
پس چرا خیلی از مذهبیها نام همسرشان را به اسم بچهها یا منزل صدا میکنند؟
هر کاری را که مذهبیها میکنند نباید به پای اسلام گذاشت. من اگر جایی چنین چیزی ببینم،
نسبت به آن اعتراض میکنم. یکی از آشنایان ما خانمشان را با اسم پسر بزرگتر صدا میکرد.
یک روز به او گفتم مگر غیرتیتر از امیرالمومنین(ع) هستی؟ همه عالم اسم خانم ایشان را میدانند. هر کسی هم گرفتار میشود، خانم را صدامیزند. آن وقت ما مدعی هستیم نباید نام همسرمان را صدا کنیم.
شما که این همه با همسرتان صمیمی هستید، در کار خانه چقدر به او کمک میکنید؟
راستش را بخواهید هیچ!
بهنظر نمیرسد که خیلی مردسالار باشید. حتما بلد نیستید!
خانم بنیفاطمه: نه، اتفاقا سلیقهشان حرف ندارد اما فرصتش را ندارند. وقتی درباره پخت غذایی نظر میدهند، من آن را انجام میدهم و غذا بسیار خوشمزه میشود. وسایل خانه هم به سلیقه ایشان چیده شدهاند. نه اینکه اجباری در کار باشد؛ سلیقهشان خوب است و من هم دوست دارم درباره همه چیز نظر بدهند. حتی طرح چادرم را آقا مجید انتخاب میکنند.
یعنی آقای بنیفاطمه هیچ نکته منفیای ندارند که به ایشان اعتراض کنید؟ مثلا همیشه به موقع به خانه میآیند؟
خانم بنیفاطمه: اگر چیزهایی را که در زندگیهای معمولی منجر به اختلاف میشوند جدی بگیریم، همه زندگیمان پر از دعوا و مرافعه میشود.
مثلا چه چیزهایی؟
خانم بنیفاطمه: مثلا دیر آمدن ایشان یا میهمان آوردن بدون هماهنگی با من. به هر حال زندگی
با یک مداح سختیهای خاص خودش را دارد. در یک جمله باید بگویم هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست.
بنابراین اگر زندگیتان خوب است، این نتیجه گذشت شماست.
خانم بنیفاطمه: قضیه گذشت نیست. به قداست اهداف ایشان ایمان دارم. به هر حال اگر دیر میآیند
یا در مراسمی هستند و کارهایی را در مورد برنامههای بعدی هیات انجام میدهند بنابراین دیر آمدنشان دیگر ناراحتکننده نیست.
آقای بنیفاطمه! در مقابل سختی و مشکلاتی که همسرتان تحمل میکنند چطور رضایت شان را جلب میکنید؟
حالا خانم همه مشکلات را نگفتند. یکی دیگر از مسائل و مشکلات مداح این است که به چند دلیل همیشه در یک برزخ قرار دارد. بهعنوان مثال، مردم با هر شخصیت معروفی درد دل نمیکنند ولی در مورد مداح این طور نیست. فکر میکنند او نوکر امام حسین(ع) است و شاید بتواند کاری برایشان انجام بدهد
یعنی اصلا دعوا نمیکنید؟
(با خنده) دعوا نمک زندگی است. اختلاف سلیقه طبیعی است ولی اختلاف اساسی با هم نداریم.
اگر یکی اشتباه کند، حتما از دیگری عذرخواهی میکند. گاهی اوقات دو سه ساعت درباره موضوعی با هم صحبت میکنیم؛
حتی با بچهها هم به این صورت. با این حال باید بگویم خانم من واقعا صبور است.
خانم بنیفاطمه! چه ویژگی خاصی در همسرتان هست که شما را ترغیب میکند سختی های زندگی با یک مداح را تحمل کنید؟
خانم بنیفاطمه: صداقت در همه چیز. گفتیم مشکلات اما سید مجید توانایی بالایی دارند. برای همین تا آنجا که برایشان مقدور باشد بین رفتارها و کارهایشان تعادل ایجاد میکنند. ما آنقدر در خانه خاطره شاد داریم که بهقول ایشان وقتی در برزخ هستند و فضای خانه سنگین میشود،
بچهها هم درک میکنند و میفهمند که الان نباید به پدرشان کاری داشته باشند. هر زنی که ناراحتی همسرش را ببیند، شاید عکسالعمل نشان دهد ولی برای من در آن لحظه دقیقا لحظات شادی و خندهای که ایشان ایجاد کردهاند تداعی میشود؛ بنابراین سختیها را راحت تحمل میکنم.
زندگی مجید بنی فاطمه در کنار همسر و فرزندانش
نه عکس نه اسم
همسر سید مجید بنیفاطمه نه عکس میگیرد و نه دوست دارد اسمش را بگوید؛«دوست ندارم کسی مرا بهعنوان همسر آقا سید بشناسد چون ممکن است زمانی که این موضوع را بفهمد رفتارش عوض شود».
از او میخواهیم درباره این دغدغهاش بیشتر توضیح دهد؛«میخواهم مثل همه مردم عادی زندگی کنم.
نمیخواهم دیگران بهخاطر اینکه همسر سید مجید بنیفاطمه هستم به من احترام بگذارند یا معذب شوند.
از سوی دیگر راحتتر میتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم. در دانشگاهی که در آن درس میخوانم، هیچکس از این موضوع خبر ندارد».
شاگرد حاج منصور
حتما همه شما میخواهید بدانید چه شد که مجید بنیفاطمه تصمیم گرفت مداح شود. خودش ماجرای مداح شدنش را اینگونه تعریف میکند: «کودکی من در دوران جنگ گذشت. آن زمان نوحههای مختلفی از تلویزیون پخش میشد. من هم سعی میکردم آنها را حفظ کنم و هر جایی که موقعیتش فراهم میشد بخوانم تا اینکه سال ۷۱ به طور حرفهای وارد مداحی شدم».
او که اکنون ۳۵ساله است درباره نخستین هیاتی که در آن بهطور حرفهای مداحی کرده، میگوید:
«مداحی حرفهای را در هیاتهای گردان «کمیل» و «یا زهرا» شروع کردم. گاهی اوقات هم در مسجد امام صادق خیابان شهید دستغیب که عزیزانی چون حاج عزیز اسماعیلی در آن میخواندند من را دعوت میکردند».
او به افرادی که در محضرشان مداحی را فرا گرفته اشاره میکند و میگوید:
«چند سالی خدمت آقایان احسانی و نوروزی بودم و از سال ۷۱ رفتم پای منبرحاج منصور.
از سال ۷۴ مداحی را با شرکت در جلسات حاج سعید که خیلی مدیونشان هستم ادامه دادم؛
همینطور آقای طاهری. شروع خواندن من از این مجالس بود. سال ۷۵ هم حاج منصور
به من میکروفون دادند. همینطور سالهاست که با حاج محمود دوست هستم».
سید مجید بنیفاطمه در مورد اینکه الگویش در مداحی کیست، میگوید:
«مطمئن باشید اول و آخر مداحان حاج منصور ارضی است. بعضی از اساتید کفایت میکنند تا آدم دنبال دیگران نرود. کسی که مثلا مرحوم قاضی را در اخلاق درک کند، دیگری به ذهنش خطور نمیکند. حاج منصور بیشتر روی اخلاق در خوانندگی تاکید دارند و یاد میدهند که آدم با نخواندن بخواند؛ یعنی یک مداح پیامرسان است و باید با عمل خود پیامرسانی کند».
صحبت های مجید بنی فاطمه درباره عکس مشترک با حسین هدایتی
یکی از مداحان مشهور که این روزهای انتشار عکسهایش در کنار حسین هدایتی، واکنشهای بسیاری به همراه داشته است، میگوید ما در مجلس روضه از کسی نمیپرسیم که کیست و به کجا تعلق دارد.
انتشار عکسهایی از او در کنار مداحان معروفی مانند حاج منصور ارضی، سعید حدادیان، سید مجید بنیفاطمه این روزها بازنشر فراوانی در فضای مجازی داشته و واکنشهای متفاوتی به همراه داشته است.
اگرچه حسین هدایتی مدعی است که خود او متولی برگزاری جلسات عزاداری بوده است،
اما در این میان بسیاری هم میگویند مداحان هم از بذل و بخش هدایتی بیبهره نبودهاند و حتی شایعاتی مبنی بر هدیه
دادن خانه به یک مداح معروف از سوی وی در فضای مجازی دست به دست میشود.
سید مجید بنیفاطمه یکی از مداحانی است که عکس او در کنار حسین هدایتی این روزهای دست به دست میشود، او میگوید:
* (در پاسخ به آیا رفاقت و رابطهای با آقای هدایتی داشتید؟): با دیگران صحبت کنید و بعد به من زنگ بزنید، چون من نه سر پیازم نه ته پیاز. من در کل یک چیز را میخواهم عرض کنم که ما روضهخوانیم، ما شاید خیلی جاها برویم، نمیتوانیم جوابگوی خیلیها باشیم. ما در زندگی کسی نیستیم.
* (در پاسخ به آنطور که من متوجه شدم، شما رابطه با آقای هدایتی را تکذیب نمیکنید و میگویید بروید از دیگران بپرسید.): بروید از همانهایی که با ایشان ارتباط دارند و راهبهراه میرفتند خانهشان و میآمدند و میخواندند و آنها حسینیه داشتند، بپرسید. بنا نیست چهارتا روضهخوان و چهار تا مردمی را که میرفتند به اینها بگوییم که شما اینجاها رفتید، چه شد که رفتید. چیزی نیست، روضه است.
* ببینید این هیچ ارتباطی به مسائل هیئت ندارد. یک وقتی کسی با یک تیم فوتبال سروکار دارد
شما باید بروید سراغ فوتبالیها و ورزشیها. روضهخوانها که با آنها کاسبی ندارند.
بعد هم قرار نیست کسی حرفی بزند، ما بدویم دنبال آنها که دیگران چه فکری میکنند.
* تکذیب میکنم که از ایشان (حسین هدایتی) پول گرفتهام.
مگر اگر با کسی در ارتباط بودم، باید پولی بین ما رد و بدل شود؟ من کلاً دو بار منزل ایشان برای روضه رفتم. هزاران نفر دیگر هم رفتند، یک بار هم ایشان آمده بودند جلسه ما. بنا نیست با این تعداد دید و بازدید، پولی رد و بدل شود.
گفتگوی جالب درباره زندگی مجید بنی فاطمه
نکته ای که بارها گفته شد، درباره این ترانه ها و آهنگ هایی است که استفاده می کنند. یک سری شان، شأن مناسب این کار را ندارد.
– این خیلی مهم است. شاید یک سری ریتم هایشان مناسب جلسات اهل بیت نباشد. حتی شاید مداحی آن
را نخوانده باشد و خودشان خوانده باشند که به درد این جلسات نمی خورد. ما باید دقت کنیم
که شأن این کار را حفظ کنیم. نمی گویم خودم اشتباه نداشته ام ولی سعی کرده ام شأن این کار را
ژحفظ کنم. به خاطر همین برادرانه نصیحت که نه، ولی وصیت می کنم، دوستان ما جوری
رفتار کنند که شأنیت این کار حفظ شود.
همه هم می دانند، شما هم می دانید که خوب نیست ترانه ای درست شود، بهتر است یک مقدار خودشان کار کنند. این را هم بگویم الان دیگر جا عوض شده، آنقدر ماشاءالله شاعرها و ذاکرهای امام حسین (ع) متنوع کار کرده اند که یک عده مداح ها از اینها الگوبرداری می کنند. خیلی ها این مورد را به من گفته اند.
از اهالی موسیقی؟
– بله؛ نمی خواهم اسم ببرم، کسانی هستند که کارهای ما را برداشتند و با موسیقی کار کردند،
ایرادی هم ندارد. از این طرف برود موردی نیست، از آن طرف نیاید.
بچه نان خور بابا باشد ایرادی ندارد، بابا نان خور بچه نباشد!
بالاخره یک ارتباط و تعاملی وجود دارد، شعرایی هم هستند که هم برای مداح ها هم برای اهل موسیقی شعر می گویند.
– الاان شعرهای این سمت آنقدر قوی شده اند که گاهی خواننده های جوان به من می گویند یکی دوتا از اینها را به ما بده. یکی از همین دوستان پیش من بود، من همانجا یک چیزی ساختم، بعدا یکباره گفته ملودی این، اینطور است و یکباره دیدم فردا ساخته و برای من فرستاده که سید این را من ساختم. البته ترانه برای امام زمان یا ترانه های مذهبی.
فکر می کنم هیات شما با همه این صحبت هایی که کرده اید و زحمت هایی که کشیده اید مورد توجه هم هست. مثلا افرادی مثل آقای لاریجانی یا آقای قالیباف نظر لطفی به هیات شما دارند. این به خاطر ارتباط شماست یا ویژگی دیگری دارد یا شاید هم چون فضا را کمتر سیاسی می کنید؟
– من بارها هم گفته ام سیاست خوب است، مومن باید باهوش باشد ولی در جایی که ما می گوییم
رهبرمان، حواس مان به رهبرمان است. اینکه این بزرگوارها به ما لطف دارند، درست است.
اگر من امروز بخواهم هیاتی بروم جایی را انتخاب می کنم
که می گویم شب تاسوعایم مثلا هدر نرود.
هم از جهت حضور بین جوان ها بودن و هم مطلب خوبی که در آن ارائه می شود – من فکر می کنم این بزرگان اگر جایی می آیند روی شناختی که از من دارند، شاید نظر لطف شان است. شاید آن جلسه به آنها می چسبد. آن بزرگوارها هم
اگر خوش شان نیاید نمی آیند ولا من هیچ ارتباطی ندارم.
شخص دیگری هم هست؟
– من نمی خواهم اسم ببرم. البته خیلی ها را هم نمی دانم. وسط خواندن
بعضی ها را می بینم. از دوستان هنرمند هم بعضی ها می آیند.
علی ضیا هم می آید.
– علی هم که خیلی به ما لطف دارد؛ کاشونی است دیگر. هر چه هم می گوییم سوغات
کاشان فرش است، تا به حال برایمان نیاورده. خیلی از دوستان هنرمند، فوتبالیست ها مثل
سید مهدی رحمتی و خواننده ها و … می آیند. با خیلی ها
هم من آشنا نبوده ام و آنجا با آنها رفیق شده ام.
غیر از وقت هایی که در جمع و هیات هستید، ارتباط تان با مردم چگونه است،
در فضای مجازی صفحه ای ندارید؟
– در اینستاگرام فعال هستم.
ادمین دارید؟
– دست دو نفر است؛ من و یکی از دوستان ولی اکثرا خودم هستم
و اگر در مناسب ها فرصت داشته باشم، هستم. بیشتر حال و هوای
خودمان را دارم و گاهی هم تبلیغ هیأت را دارم.
کامنت ها را هم می بینید؟
– همه را می بینم.
جواب هم می دهید؟
– نه؛ علت هم دارد. یک سری شاخص هستند، با آنها رودربایستی دارم. مثلا آقای مرادی یا رفقای دیگر،
مجبور می شوم به آنها جواب بدهم ولی یک سری دیگر هستند که پیغام می گذارند.
من دوستان خیلی زیادی دارم، بخواهم به همه جواب بدهم
باید صبح تا شب بنشینم جواب بدهم و جنگولک بازی!
معرفی؟
– من متولد ۱۳۵۶ و بهمن ماهی هستم و افتخار هم می کنم بهمن ماهی هستم.
در خیابان جیحون به دنیا آمدم و در آنجا و خیابان آذربایجان بزرگ شده ام.
با حبیب کاشانی و … بچه محل بودید؟
– من شانزده هفده سالم بود می خواندم. حبیب کاشانی
و آقای بیادی و … پای منبر من بودند، با هم اردو می رفتیم.
آقای کاشانی که خودش پای کار است.
– حاج حبیب از همان اول یک انرژی بسیار خوبی داشت. همیشه هم می خواست کار مردم را راه بیندازد.
گرچه زیاد پیش ما نمی آید ولی من دوستش داشتم. ان شاءالله هر جا هست موفق باشد.
چه رشته ای خوانده اید؟
– تجربی.
دیپلم گرفتید بعد سربازی رفتید؟
– در خدمت هم هزاران نفر به من گفتند بیا اینجا را درست کنیم، آنجا را درست کنیم،
شاهد دارم یک جاهایی کار کرده ام که پدرم درآمد. لشگر ۱۰ خدمت کردم.
شغل دیگری هم داشتید؟
– من تا حدود سال ۸۰ همراه یکی از دوستانم در بازار آهن کار می کردم،
از آن سال به بعد یک سری کارهای دیگر خودم انجام می دادم.
پدرتان کار آزاد داشتند؟
– نه، کارگر بود. من بعد از آنجا یک سری دوست هایی داشتم و یک سری شرایطم فرق کرده بود.
یک مدت هم به لطف آقای کاشانی در مدرسه کار کردم و فراش بودم. الان هم مشغول کار بیمه هستم.
البته برای خودم نیست، دفتر یکی از دوستانم است.
مدتی است شروع کرده ام، ان شاءالله کارم انجام شود.
شما در برنامه های تلویزیونی زیاد دیده نشده اید.
– قبلا چرا. الان من برای تلویزیون حرف دارم، می گویم چرا یک خواننده یا بازیگر دعوت می شود،
کلی با او بگو بخند می شود و سوال های مختلف از او پرسیده می شود؟ ذاکرهای امام حسین (ع)
غیر از شهرت یک معلمی هم دارند. حرمت معلم خیلی باید حفظ شود.
شما به آن خواننده می گویی شعرت از کیه؟ تار را چطور می زنی؟ قورمه سبزی دوست داری؟ آن را دوست نداری و … زیر و بم زندگی اش را می گوید ولی یک مداح را که دعوت می کنید خیلی رسمی و خشک برخورد می کنید. این جایگاه نیست. اول اینکه هر کسی را دعوت نکنید و اگر دعوت می کنید شأنش را رعایت کنید. حرمت خیلی ها را به خاطر جایگاه شان حفظ می کنیم و سرد و گرم زندگی
و سختی های این را هم بگوییم.
ماجرای درآمد میلیاردی مجید بنی فاطمه
مداحی مجید بنی فاطمع مداح مشهور در حضور رهبر انقلاب
باشگاه خبرنگاران , زیر ذره بین نقد , ایرنا , هفته نامه تماشاگران امروز