چرایی کوچکتر بودن زنان از شوهران
اختلاف سنی همسران
زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل
زیادی در این خصوص داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده که
ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است.
به این صورت که جامعه می کوشد طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به
دلیل همین ویژگی هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش، دچار دگرگونی
ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده است.
ازدواج ابعاد گوناگونی دارد و انتخاب همسر نیز گزینه های متفاوتی دارد که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا،
تحصیلات و…
« سن » یکی از ویژگی هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه
ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است.
به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران
امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر
موارد میان ۴ تا ۱۲ سال است.
اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در
حال تغییر و دگرگونی است.
چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن
صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی
می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به
دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود.
مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند.
با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر
یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی
می شود؟
پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر
کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.
دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر من این تفاوت سنی، منفی
است زیرا با تحقیقاتی که روی ۲ هزار و ۱۶۷ پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم
که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است.
یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه
ما پذیرفته شده نیست.
فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی
هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد،
در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.»
جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند.
آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی
در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین
پیوندهای زناشویی است.
ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی
و احساسی منوط است.
مثلاً دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر
از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به
بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند.
بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند.
اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد،
زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین
ازدواج هایی داشته باشند.»
آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل
تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر
در این زمینه ها فکر می کنند.
حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و
مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به
خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی،
با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و…
دکتر ایرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند.
به این معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد ۳ تا ۴ سال باشد، از یک حد معمولی
برخوردار است.
در این شرایط زنی که ۳ یا ۴ سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می
آید و می کوشد مطیع باشد.
در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر
می شود.
مثلاً زنی که ۱۵ سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش
برخورد می کند.
خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که ۱۰ سال از من کوچکتر است.
همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده ای.
شاید حق دارند.
ولی ما با هم خوشبخت هستیم و ۷ سال است که زندگی می کنیم.
تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور.
می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت دکترایش را گرفت و
برگشت و با هم زندگی می کنیم.
الان حرف های مردم کمتر شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.»
تمام این مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را ارائه دهند؛ هر چند این
نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول
ندارند.
آکاایران