پنج شنبه, ۱۹ مهر , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

شعر پادشاه فصل ها پاییز از مهدی اخوان ثالث

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
پادشاه فصل ها پاییز آسمانش را گرفته تنگ در آغوشابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.باغ بی برگی، روز و شب تنهاست،با سکوت پاکِ غمناکش. سازِ او باران، سرودش باد.جامه اش شولای عریانی‌ست.ور جز،اینش جامه ای باید .بافته بس شعله ی زرتار پودش باد.گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد.باغبان و […]

پادشاه فصل ها پاییز

آسمانش را گرفته تنگ در آغوشابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.باغ

بی برگی،

روز و شب
تنهاست،با سکوت پاکِ غمناکش.

سازِ او باران، سرودش باد.جامه اش شولای عریانی‌ست.ور جز،اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد.
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد.
باغبان و رهگذران نیست.
باغ نومیدانچشم در راه بهاری نیستگر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛باغ بی برگی که می
گوید که زیبا نیست؟داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید.
باغ بی برگیخنده اش خونیست اشک آمیزجاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.پادشاه فصلها ، پائیز..

شعر و هنر

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
ترک اعتیاد