مرتاض هندی در حال ریاضت
اگر شما هم درباره ریاضت مرتاضان و نحوه زندگی آنها مطالعه داشته اید باید بدانید برخی از آنها صرفا جهت خودنمایی با یک سری ترفندها سعی می کنند کارهایی کنند که با سایر مردم متفاوت است. مرتاض ها معمولا در هندوستان زندگی می کنند و بارها تصاویر آنها را در رسانه ها دیده ایم. تصویر مرتاض هندی در حال ریاضت را در پرشین وی بخوانید.
مرتاض هندی در حال ریاضت
شاید تاکنون تصاویر مرتاضان هندی را دیده باشید که روی هوا نشسته اند، این یکی از قدیمی ترین ترفندهای مرتاضان است که توجه بسیاری از مردم را به خود جلب می کند، در تصاویر زیر واقعیت این حرکت آنها فاش شده است.
به گزارش شفقنا افغانستان، یکی از مشهورترین حرکت های مرتاضان، نشستن روی هوا است که در نگاه اول بسیاری را متحیر می کند. تصاویر زیر نمونه هایی را از این حرکت مرتاض ها نشان می دهد.
اما اگر دقت کنید همه اینها عصایی به دست دارند و پایه عصا بر روی چیزی مانند یک سجاده قرار گرفته است. بقیه قضایا فقط سلب توجه بیننده از همین دو نکته است.
یک صفحه فلزی کوچک که جایی برای نشستن روی آن تعبیه شده و یک عصا که بین صفحه بالا و پایه مخفی ارتباط برقرار کرده است، تمام ماجرای این چشم بندی است.
مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت.از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم … و راست می گفت.تعدادی از مردم را بلند کرده بود.
روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر -بعدها:امام موسی صدر- گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن.مرتاض گفت درون آن سینی -که بزرگ هم بود- بنشین.ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل و ویران می کنم.اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد.
وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را-که جوانی نو خط بود- سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.
تصویر مرتاض هندی در حال ریاضت
مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم.
ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم و برخی هایمان گویی
خود را باخته بودند و بعضی با کمال وقار و اطمینان نفس به همراه
این مرتاض به منزل علامه رفتیم.وارد اتاق علامه شدیم. با روی خوش از ما شاگردانش
استقبال و برخورد کرد و در گوشه ای نشست. گفتیم که این مرتاض از هند امده و
کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم.
ماجرای یک مرتاض و علامه طباطبایی
علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند.
هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت:
به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان
فرمود: انجام دهد؛ من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند.
مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در آورد و اورادی می خواند و مدتی کارهایش طول کشید.
علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن. مدتی گذشت
یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد.
مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم
و اداها و اطواری هم در می اورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای
بالا اورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد.
مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود
که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش
بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول
داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و بیرون رفت.با سراسیمه گی
و التهاب. برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟
با عصبانیت گفت: من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم
و بعد او را از زمین بلند کنم و نهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد.
به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مثل اینکه
کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دو مرتبه ى دیگر اینکار را
ادامه دادم تا اینکه یافتم روح این فرد را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد.
مرتاض که از شکست خوردنش ناراحت بود و قدرت روحی یکی از پروردگان مکتب
امام جعفر صادق و امام زمان علیهما السلام را دیده بود همان شب
از قم رفت و تمام برنامه هایش به هم ریخت. ارادت ما هم به علامه ی طباطبایی-علیه الرحمه- بیشتر از قبل شد.
شفقنا ـ افکار نیوز