طلاق در این ۳ سال زندگی مشترک بیشتر است، مراقب باشید!!
۳ سال حساس و حیاتی زندگی زناشویی تان را بشناسید
موضوع فیلم «شیفت شب» آخرین ساخته نیکی کریمی تعارفات زناشویی است.
مشکلاتی که ممکن است برای هر زوجی پیش بیاید.
مشکلاتی که قبلا و در دوران آشنایی و عقد وجود نداشته ناگهان سر باز میکنند و اگر به موقع حل
نشوند، میتوانند روزهای ابتدایی یا حتی چند سال بعد از ازدواج را با چالشی تازه روبهرو سازند و همین مسائل
به ظاهر ساده گاهی باعث اختلافهایی بزرگ در زندگی میشود.
دکتر نوید نوری، دکترای تخصصی مشاوره روانشناسی، مدرس دانشگاه و عضور انجمن خانواده و ازدواج به بررسی این موضوع میپردازد.
او میگوید تحقیقات نشان میدهد که سال اول، دوم و پنجم زندگی مهمترین سالهای زندگی همه زوجهاست.
حیاتیترین سالهای زناشویی
در دوران بعد از ازدواج سه خط قرمز کلی داریم: سال اول، دوم و پنجم که حیاتیترین سالهای زندگی
یک زن و شوهر به لحاظ ایجاد تعارض یا حل نشدن آنهاست که متاسفانه منجر به جدایی میشود.
گاهی زوجها در ۵ سال اولیه زندگی مشکلاتشان به حدی جدی است که از هم جدا میشوند؛ بنابراین در عین
اینکه این سالها میتواند بهترین دوره برای زوجها باشد (چون شالوده زندگیشان را میسازند) از جنبه دیگر بدترین دوره هم
است چون اگر تعارضهای ایجاد شده در این دوران حل نشود منجر به مشکلات بزرگی در آینده میشود.
بر اساس آمار بعد از سال پنجم درصد جداییها نسبت به سالهای اول بسیار کاهش پیدا میکند چون ارزشهای
یکسانی که بین زوجها شکل گرفته و تناسبها و تفاهمهایی که وجود داشته بیشتر میشود.
مهمترین مساله در روابط زن و شوهر که بعد از ازدواج ایجاد مشکل میکند، مفهوم تعارض است.
تعارض از چه چیزی به وجود میآید؟ از نیازهای حل نشده در روابط.
معقولانه در کنار هم بجنگید!
زوجها در طول زندگی رفتارهای متفاوتی در پیش میگیرند.
یک گروه زوجهایی هستند که هم میتوانند کنار هم زندگی کنند هم میتوانند بجنگند.
این زوجها میدانند که چطور معقولانه در کنار جنگیدن، مشکلاتشان را حل کنند.
دسته دیگر زوجهایی هستند که نمیتوانند برای حل مشکلاتشان بجنگند.
زوجهایی با این رفتار، به لحاظ هیجانی و عاطفی کمکم از هم فاصله میگیرند.
پس زوجهایی موفق هستند که در کنار جنگیدن به تناسب و تعادل هم برسند.
خرسند هستید یا ناخرسند؟!
دو دسته زوج داریم: زوجهای خرسند و زوجهای ناخرسند.
زوجهای خرسند هم مسلما با هم مشکلاتی دارند اما نحوه این را که چطور معقولانه کنار هم بجنگند، زندگی کنند
و مسائل شان را صریح مطرح کنند بلدند.
پس مشکلاتشان را به زمان بعد موکول نمیکنند.
متاسفانه تفکرات عموم مردم این است که این زوجها با هم مشکلی ندارند.
تعارضها چطور به وجود میآیند؟ _ اولین عامل به وجود آورنده تعارض، مبادله وقایع روزمره و اخبار و
مسائلی است که در طول روز برای هر زن و شوهری اتفاق میافتد
این مساله شاید از نظر خیلی افراد
به عنوان یک عامل کنترل کننده و منفی به نظر برسد اما اهمیت گفتوگوی روزمره زمانی مشخص میشود که بعضی
از اطلاعات بسیار مهم را در طول روز به همسرمان ندادهایم و او بعد از مدت زمانی که متوجه مسالهای
میشود احساس عدم ارزشمندی میکند چون در جریان برخی مسائل روزمره قرار نگرفته و مدام ذهناش را تحلیل میکند.
زمانی این گفتوگو اهمیت پیدا میکند که رابطه رو به سردی میرود یا زمانی که به دلیل مشغله زیاد یا
ناراحتی که به وجود آمده نتوانند مسائلشان را بیان کنند.
_ دومین عاملی که ایجاد تعارض میکند بیان احساسات است
عموما حتی در شرایط مختلف زندگی ما یاد نگرفتهایم
احساسات بد و احساسات خوبمان را در موقعیتهای تنشآور و مثبت به طرف مقابل بیان کنیم.
_ سومین عامل مهم در هرم تعارضها این است که نمیتوانیم در مورد عقایدی که داریم نظراتمان را
به طرف مقابل بگوییم.
ناهید و فرهاد توانایی حل مشکلاتشان را ندارند؟
کسانی زوج ناخرسند هستند که توانایی حل مشکلاتشان را ندارند اما به چه دلیل؟اولین مشکلی که بعد از دوره عقد
ممکن است به رابطه آسیب بزند نیاز به مراقبت و اهمیت دادن به طرف مقابل است
یعنی چگونگی احساس شما
از میزان دوست داشته شدن و مهم پنداشته شدن از جانب همسر.
افرادی که این احساس را از طرف مقابل نمیگیرند مطمئنا با مشکلاتی درگیر میشوند.
پس این عامل باعث میشود یکی از طرفین نیازهای مهم هیجانی و عاطفیاش از جانب طرف مقابل برآورده نشود.
دومین مشکل بزرگ که جزو تعارضهای پنهان است نیاز به احساس قدرت و کنترل است
اینکه نیازهای من در
خانه به اندازه کافی برآورده میشود یا فقط برای همسرم؟ آیا مشارکت من مهم است و تصمیمات من در خانه
مهم است یا تصمیمات طرف مقابلم؟ زمانی زن یا شوهر به احساس کنترل شدن در زندگی میرسند که بعد از
ازدواج میخواهند بر سر قدرت در مورد کوچکترین موضوعات زندگی کشمکش کنند؛ این مسائل از خریدن یک لباس گرفته تا
رفتن به مهمانی خودش را نشان دهد.
مورد بعد نیاز به قدرشناسی و تایید شدن است
اکثر زن و شوهرها بعد از ازدواج نگران این
هستند که آیا مثل روز اول برای طرف مقابل مهم و دوست داشتنی هستند یا خیر.
قدرشناسی و تایید شدن به شدت بستگی به احساس ارزشمند بودن از جانب همسر دارد.
اینکه آیا طرف مقابل برای فعالیتهای شما ارزش قائل است؟ آیا احساس میکنید که تلاشتان نادیده گرفته شده؟ پس سومین
مشکل بزرگ این است که یکی از طرفین احساس قدرشناسی را که شامل مهم و دوست داشتنی بودن هست در
زندگی نداشته باشد.
عموما این نیاز پاسخ داده نمیشود؛ گرچه بسیار هم ساده است.
یکی دیگر از نیازهایی که متاسفانه به دلیل عدم مهارت ارتباطی در زندگی زناشویی وجود دارد مفهوم تمامیت
است
یعنی هر کدام از ما فکر میکنیم طرف مقابل احساسات ما را قضاوت و آنها را زیر سوال میبرد.
این مساله میل به دفاع کردن از خودمان را زیاد میکند.
امکان دارد دائم نگران این مساله باشیم که طرف مقابلمان حس امنیت بلندمدت در کنار ما دارد؟ زندگی ما
تا پایان به همین شکل پیش خواهد رفت؟ تعهد یعنی حس امنیت بلندمدتی که زن و شوهرها در ارتباطشان دارند.
پذیرش داشته باشیم؛ یعنی اگر در مورد مسائل مختلف نظر و احساسات خودم را بیان کنم طرف مقابلم در مورد
ابعاد رفتاری و ویژگیهای جنسی و…
تا چه اندازه من را میپذیرد.
فرض کنید زن و شوهری با سبک کنارهگیر و دیگری ارتباطخواه چه مشکلی برایشان به وجود میآید؟ ارتباطخواه
مدام میخواهد ارتباط بگیرد و با چسبندگی مشکلش را حل کند و کنارهگیر با جدا شدن.
فرد کنارهگیر میخواهد آرام باشد و در این شرایط احساس عدم ارزشمندی میکند.
آگاهی به این موضوع و شناخت مهمترین عامل برای حل اختلافاتی است که ممکن است بین این زوج به وجود
بیاید.
اما مسلما بهترین سبک ارتباط خواه است که در مورد مشکلات و بیان احساساتش عکس العمل نشان میدهد.
مسائل زندگی تان پنهان است یا آشکار؟
چند عامل وجود دارد که افراد میتوانند بررسی کنند که مشکلاتشان
پنهان است یا آشکار؛ یعنی اگر در مورد مسالهای مثل پول صحبت میکنند این نشانهها را دارند یا نه؟ اگر
دارند مطمئن باشند که مشکل آشکار پول است اما در عمق این قضیه مشکلات پنهانی وجود دارد که باعث میشود
آن مساله آشکار حل نشود؛ به عنوان مثال اگر دائما در مورد یک موضوع مشخص با طرف مقابل دچار تعارض
میشویم و میگوییم ای بابا دوباره مساله قبلی، دوباره شروع شد و…
گاهی در رابطه با مسالهای صحبت میکنید که هیچ وقت جایی برای توافق با آن ندارید و احساس ناامیدی سراغ
تان میآید.
پس اولین نشانه این است(dot)
دومین مورد این است که احساس کنید یک مساله جزیی در زندگی تبدیل به
یک بحث مهم میشود.
پس باید شک کنید که این مشکل به دلیل مسائل پنهان است و نه مسائل آشکار.
چون هر چقدر تلاش میکنید مشکلات را کم کنید بیشتر دچار مساله میشوید.
سومین نشانه اجتناب کردن است.
اینکه خیلی وقتها احساس کنید دیگر برای صحبت در مورد مسائل مختلف حس و حال خوبی ندارید و بین خودتان
دیوار کشیده اید و از صحبت کردن اجتناب میکنید.
مورد بعد رقابت و امتیازگیری است.
یعنی زمانی که هر یک از زن و شوهر شروع به امتیاز گرفتن و رقابت کردن میکنند، یعنی موضوع پنهانی
وجود دارد تا بعدا این امتیازی که گرفتهاند را در جای دیگری سر طرف مقابل خراب کنند.
مهارت کنترل هیجانات منفی را به دست آورید؟
یکی از دلایل اصلی که باعث میشود این تعارضها حل نشوند
عدم شناخت نسبت به این تعارضهاست.
دوم اینکه بیشتر ما اصلا مهارت ارتباط زناشویی را نیاموختهایم.
سومین عاملی که باعث عدم حل این مساله میشود این است که ما هیچ مهارتی برای کنترل و حل و
فصل هیجانات منفی که با تعارض میآیند نداریم.
پس اولین گام پیدا کردن آگاهی در رابطه با مشکل است و در مرحله بعد باید مهارت ارتباطهای زناشویی را
در خودمان به وجود بیاوریم.
سبکهای مقابله با هیجاناتی که به همراه مشکل به وجود میآید
سبک اول، ارتباطخواه
بعضی از آدمها سبکشان
ارتباطخواه است؛ یعنی تمایل بسیار زیاد به صحبت کردن در مورد احساسات و مشکلاتشان دارند و اگر طرف مقابل هم
به این صورت باشد صحبت کردن گاهی وقتها باعث حل مشکلاتشان میشود.
سبک دوم، کنارهگیر
این افراد وقتی دچار مشکلی میشوند تمایل به عدم درگیری دارند.
کسانی که فشار رابطهشان زیاد میشود عموما تنهایی را بیشتر دوست دارند و در لحظه نمیتوانند کمک کنند.
مسائل پنهان زندگی را جدی بگیرید
زن و شوهر دو دسته تعارض دارند، تعارض آشکار و پنهان.
بعضی زمانها حوادثی که به دلیل مسائل بیرونی اتفاق میافتد، قابل تشخیص و شفاف است و هر کسی میتواند آن
را تشخیص دهد؛ مثل مشکلاتی که با خویشاوندان همسر پیدا میکنیم.
چه در مورد کار خانه، کار بیرون یا…
اما مهمترین اختلاف زن و شوهرها که رابطه را به افت شدید و سردی عاطفی میکشاند مسائل آشکار نیستند
چون اگر مسائل آشکار باشند آنقدر واضح هستند که با یک توانمندی محدود میتوان آنها را حل و فصل کرد
اما چند نشانه وجود دارد که میتوانید تشخیص دهید که اگر بهطور مثال با خانواده همسر مشکل دارید، آشکار است
یا این مشکل نشان از یک مساله پنهانی است که چون در درونتان وجود دارد به این شکل بروز کرده.
حالا چطور میتوان فهمید چنین مشکلی وجود دارد؟ مسائل پنهان را که خود افراد از آن بی اطلاع هستند یا
به صورت آشکار در مورد آن صحبت نمیکنند.
مجله زندگی ایده آل