باید عاشق شد برای ازدواج؟
یکی از موضوعاتی که افراد مجرد با آن مواجه هستند عاشق شدن قبل از ازدواج و یا بعد از ازدواج است در این مطلب همراه با پرشین وی شوید تا درباره عشق قبل از ازدواج بیشتر بخوانید.
عشق قبل از ازدواج
یکى از مسایلى که همیشه ذهن ما را به خود مشغول مىکند، جایگاه عشق در ازدواج است.
به راستى عشق چیست؟ آیا عشق، گناه است؟ آیا ازدواج بدون عشق، مىتواند معنایى داشته باشد؟ سلامت-یکى از مسایلى که
همیشه ذهن ما را به خود مشغول مىکند، جایگاه عشق در ازدواج است.
به راستى عشق چیست؟ آیا عشق، گناه است؟ آیا ازدواج بدون عشق، مىتواند معنایى داشته باشد؟ عشق باید پیش از
ازدواج به وجود آید و یا بعد از آن؟ آیا عشق لزوما باید انسان را به طرف انسانى دیگر سوق
دهد؟ عشق به چه عواملى بستگى دارد و چگونه به وجود مىآید؟ عشق چگونه استمرار مىیابد و چگونه خاتمه مىیابد
و یا چگونه رشد پیدا کرده و به تعالى مىرسد؟ عشق را مىتوان جاذبه و کشش قلبى انسان به سوى
کمال و جمال دانست.
زیبایى، یکى از کمالات است و زیباى مطلق، خداست.
عشق را جز با عشق نمىتوان شناخت.
عشق را جز عاشق نمىتواند درک کند اما براى نزدیک شدن موضوع به ذهن، مىتوانیم از مثالهاى موجود در مراتب
پایینتر موجودات زنده استفاده کنیم.
عشق در مرتبهاى بسیار عالىتر و به عنوان عالىترین تجلى عالم هستى، قلب انسان را به سوى کمال و زیبایى
مطلق سوق مىدهد.
انسان را خدا به گونهاى آفریده است که وقتى به سوى کمال متمایل مىشود، با تمام وجود به سمت آن
کشیده مىشود.
به این ترتیب، عشق مطلق، کشش قلب انسان به سوى خداوند است.
هدف اصلی عشق
عشق، ماهیتى انسانى دارد و هدف اصلى آن نیز خداست ولى اینکه چرا عشق که اصالتا باید متوجه خدا باشد،
به انسانها تعلق پیدا مىکند، مىتوان به این طریق به آن پاسخ داد که عشق در مراتب پایینتر انسانى به
سمت نشانه هایى از جمال و کمال الهى که در انسانها به عنوان خلیفه او به ودیعت گذاشته شده است، متوجه
مىشود.
انسانى که هنوز نمىتواند درکى از جمال و کمال مطلق داشته باشد، لاجرم به سوى جمالهاى عینى و قابل رؤیت
کشیده مىشود و به سوى کمالات و عواطف انسانى که نشانههایى از رأفت الهى در وجود انسان هستند، سوق پیدا
مىکند.
به عبارت دیگر، عشق یک انسان به انسان دیگر، اگر خالى از هواها و امیال نفسانی باشد، نشانهاى از عشق
به کمال مطلق است.
مقایسه عشق و هواى نفس با توضیحى که دادیم، عشق را باید عامل تکاملبخش انسان بدانیم.
بنابراین باید آن را از ارضاى نیازهاى معمولى و مشترک حیوانى متمایز کنیم.
فرق وابستگی و عشق
اگر ما براى رفع نیازهاى خود به چیزى یا به انسانى نیازمند باشیم، این نیاز میان ما و آن شىء
یا انسان، نوعى وابستگى ایجاد مىکند؛ ولى این وابستگى را نباید با کشش عاشقانه یکى بدانیم و این را باید
از نوع هواى نفس بدانیم؛ حال آنکه عشق از جمله صفات برتر و متعالى انسانى است.
هدف هواى نفس، ارضاى خویشتن است؛ ولى هدف عشق، بقا و حضور معشوق است؛ حتى اگر به فناى عاشق بینجامد.
بنابراین ملاک مشخص براى تمیز بین عشق و کشش امیال، در همین است که عاشق درصدد رضایت معشوق است و
نه رضایت خویش.
عاشق وقتى با معشوق کامل مواجه مىشود، همه چیز و حتى امیال خود را از دست میدهد.
به بیان دیگر، باید فردیت فرد و خود بودن او نیز زایل شود تا معشوق نزد وى تجلى کامل بیابد.
با این توصیف باید عشق یک انسان به انسان دیگر را از تمایلات و کششهاى مبتنى بر نیازهاى وى، منفک
و مجزا کرد.
از کجا بفهمیم عاشق هستیم
به این ترتیب است که اگر فردى نشانه اى از عشق را در دل خویش نسبت به فردى دیگر دارد، باید
در درجه اول به معشوق خود بیندیشد و نه به خویشتن خویش.
اگر براى ارضاى تمایل خود، معشوق را به صورتهاى گوناگون قربانى کند و از آن جمله دست به عملى زند
که آبروى وى را خدشهدار سازد، باید مطمئن باشد که این عشق نیست بلکه یک کشش از نوع نفسانی است.
عشق، مکمل ازدواج است با این بحث، به موضوع جایگاه عشق در ازدواج وارد مىشویم.
سوال این است که اگر کسى فردى از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد، آیا
این امر مىتواند تنها عامل تعیینکننده ازدواج آن دو به شمار آید؟ باید در پاسخ بگوییم: نه، زیرا ازدواج در
حقیقت نوعى مشارکت اجتماعى است که در آن، دو انسان باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملى داشته باشند
که از آن جمله، تناسب اعتقادى، اجتماعى، عقلانى، تحصیلى و…
است.
جایگاه عشق در ازدواج
انسان در ازدواج، تمامى نیازهاى سطوح مختلف خود را از ابتدایى ترین نیازهاى غریزی تا عالىترین نیازهاى انسانى به مشارکت مىگذارد.
براى تشکیل یک خانواده، باید تناسب بین دو انسان براى برآوردن تمامى نیازها در حد بالایى وجود داشته باشد.
بنابراین، براى ازدواج مىباید ما به انسانى بیندیشیم که بتواند قسمت اعظم نیازهاى مختلف ما را مرتفع کند.
عشق مىتواند مکمل چنین ازدواجى باشد و نه تنها عامل تعیینکننده آن.
با وجود اهمیت و تعالى عشق در زندگى، نیازهاى واقعى انسان نیز حقیقتى انکارناپذیرند.
انسان عاشق نمىتواند به عشق اکتفا کند و از نیازهاى خود از این طریق چشم بپوشد.
بهتر است که براى ازدواج انسانى را انتخاب کنیم که در برآوردن نیازهاى مختلف، ما را یار، همراه و همسر
باشد؛ نه اینکه تنها به دلیل عشق، انسانى را برگزینیم.
ازدواجى که بدون توجه به نیازهاى گوناگون انسان، صورت پذیرد و تنها بخواهد عشق را تأمین نماید، بسیار زود شکست
خواهد خورد.
عشق در قلب سالم آیا عشق قبل از ازدواج، اساسىتر و با دوامتر است یا عشق بعد از ازدواج؟ پس
از آنکه انسان مناسبى را براى ازدواج برگزیدیم و با او در یک مشارکت انسانى وارد شدیم، باید منتظر آن
باشیم که عشقى پاک میان ما زاده شود.
چنین عشقى، در زندگى روشنایى مىآفریند و هر قدر زن و شوهر به پختگى و کمال نزدیکتر مىشوند، پاکى و
خلوص این علاقه مندى را بیش از پیش در قلب خود احساس مىکنند.
خاصیت عشق بعد از ازدواج
خاصیت عشق پس از ازدواج این است که در در دوران نامزدی و آشنایی، چشم و گوش شما بسته نیست. شما اسیر عشق کورکورانه نمی شوید و از نیازهای اساسی و معیارهای خود چشم نمی پوشانید. پس کافیست دقت کنید که آیا شرایط و موارد موجود در نامزدتان با الگوی عشق شما سازگاری دارد و یا خیر.
در این حالت، پس از ازدواج متوجه تأثیر شگرف این نوع سازگاری خواهید شد. چرا که با ورود به زندگی مشترک، روابط جنسی و عاطفی بیشتری بین شما شکل می گیرد و این در کنار تفاهمها و سازگاریهای شما، منجر به بروز عشق واقعی میشود و شور و هیجان شما را برای زندگی مشترک تشدید و تقویت می کند.
همامشاور