سریال عاشقانه چه سبک زندگی را رواج میدهد؟ +عکس
سریال عاشقانه
سریال عاشقانه , بعد از چند پروژه نیمه کاره و شکست خورده با پخش منظم سریال جذاب و خوش ساخت
«شهرزاد»، اعتماد از دست رفته مخاطبان شبکه نمایش خانگی، دوباره به این رسانه جلب شد.
در این میان با توجه به این که «شهرزاد» یک عاشقانه پرطرفدار بود سریال «عاشقانه» هم که یک ملودرام خانوادگی
است با پرچم و تبلیغات یک اثر احساسی و عاشقانه جلو آمده و خودش را به مخاطب معرفی کرده در
حالی که درونمایه سریال بعد از پخش ۵ قسمت، عاشقانه که نیست بماند، ضد عشق و احساس هم هست.
شخصیت ها
در این سریال یکی از شخصیتها جوانک بی مسئولیتی است که بدون توجه به احساس دیگران، با آنها وارد رابطه
دوستی میشود و خودش را سرگرم میکند.
از قضا طراحی این شخصیت با بازی هومن سیدی، شیرین و جذاب هم هست و تا این جای کار وجوه
بد رفتار این شخصیت در کشمکش داستانی ظهور و بروزی نداشته، در حالی که قلب طعمههای فراوانی را شکسته است.
سریال، داستان زندگی چند زوج جوان است که هر کدام کشمکشهایی درون زندگی زناشویی خود و در محیط بیرون دارند.
پدر یکی از شخصیتها فردی است که ظاهری مذهبی دارد اما بی نهایت ریاکار و دروغ گو است و هیچ
ابایی از آزار و اذیت نزدیکانش ندارد.
یکی از زوجهای داستان با بازی محمدرضا گلزار و ساره بیات، زندگی زناشویی پرتلاطمی دارند، دچار طلاق عاطفی شده اند
و زن که از خانواده ثروتمندی است از شوهرش به عنوان مربی و نگهبان سگ خانگی شان استفاده میکند و
در موقعیتهای مختلف، شوهر را به بهانه پائین تر بودن وضعیت اقتصادی تحقیر میکند.
در این بین همان شخصیتی که پدرش ریاکار است از رفت و آمد پدرش با دختر جوانی با خبر میشود.
بعد از چند تعقیب و گریز پی به راز بزرگی در زندگی پدر میبرد.
فضا و لوکیشنهای سریال
کل لوکیشنهای سریال هم برجهای میلیاردی و لوکس تهران و ویلاهای لاکچری شمال است.
شخصیتهای اصلی که سه رفیق هستند و یک شرکت تبلیغاتی دارند برای ساخت فیلم عروسی یک دختر جوان با پیرمردی
میلیاردر به شمال میروند و در این سفر فرزاد فرزین در نقش خودش، به عنوان یک خواننده گران قیمت که
برای فیلم عروسی میخواند وارد کار میشود.
با این اوصاف هنوز معلوم نیست کجای سریال عاشقانه است؟ قصه دختر جوانی که به خاطر پول زن پیرمردی میلیاردر
شده؟ یا قصه زن جوانی که سگش را بیشتر از شوهرش دوست دارد؟ یا داستان زندگی مرد ریاکاری که در
جوانی به همسرش خیانت کرده و هیچ مسئولیتی در قبال دختر جوانی که حاصل ازدواج موقت اوست برای خودش قائل
نیست؟ اصلاً قصه عاشقانه به کنار! کجای این داستان ایرانی است؟ ارتباطش با زندگی و شرایط امروز جامعه ما کجاست؟
در دور هم جمع شدن بچه پولدارهایی که در اتوبانهای شلوغ تهران رالی سرعت با شرط بندی کلان میگذارند؟ کجای
سریال ایرانی است وقتی شخصیتها هنگام خطاب کردن همدیگر عبارت «جان» حتی برای همسر رفیق از دهانشان نمیافتد و پوشش
بازیگران چنان زننده است که شامل انواع ممیزی تصویری شده و باز هم ناشایست است؟ البته شاید عوامل این سریال
در قبال چنین نقدهایی بگویند بررسی یک سریال ۱۵ قسمتی با تماشای فقط ۵ قسمت درست نیست و کارکرد آن
هم بازتاب جامعه ایرانی نیست بلکه فقط یک قشر به خصوص را به تصویر کشیده! اما در ادامه سریال هر
اتفاقی هم بیفتد نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که «عاشقانه» به خاطر کمبودهای داستانش که جذابیت اثری مثل «شهرزاد»
را ندارد، برای جذب مخاطب دست به ترفندهای عجیب زده!
ترفند های جذب مخاطب
از جمله این ترفندها نمایش زندگیهای لوکسی است که حس
کنجکاوی مخاطب را قلقلک میدهد.
شخصیتهای سریال یک شرکت زیانده تبلیغاتی دارند اما خانه و خودروی شان بی نهایت لوکس و در حد قشر متمول
جامعه است.
نوع گریم و روابط آدمها که جای خود دارد.
انتخاب بازیگران هم در راستای همین جذب مخاطب بوده.
از گلزار و مهناز افشار که بگذریم، فرزاد فرزین هم به زور به داستان منگنه شده! داشتن سگ مثل عضوی
از خانواده، گیتار زدن و خواندن یک خانم در حضور چند مرد و…
همه و همه ترفندهایی است برای ایجاد جذابیت کاذبی که معلوم نیست چه تاثیری روی مخاطب دارد؟ آخرین خبر