زیر پای مادر، سریال است یا کوره آجرپزی؟!
سریال زیر پای مادر
سریال زیر پای مادر , زوج نعمتالله و توفیقی اسیر این شدند که اثری دارای قوتهای متنی ارائه کنند و
تمام تلاششان روی دیالوگ و گفتار بوده است.
شخصیتها اساساً دارای شناسنامه خوبی نیستند و دیالوگهایی برای آنها نوشته شده است که در حد دهان و شخصیتشان نیست
و پرگویی زیادی وجود دارد که در خیلی جاها نباید باشد، برای مثال آتنه در خیلی از مواقع نباید حرف
بزند و نیمی از دیالوگهای او اضافه است، اما اینجا برای بازیگر فقط متن نوشتهاند و اینها دائماً در حال
حرف زدن هستند و حرفهایی میزنند که در حدشان نیست و همین موضوع مخاطب را کلافه میکند، برای مثال بازیگران
در کنار منقل کبابپزی ایستاده و بدون اینکه به آنها ربطی داشته باشد، مدام حرف میزنند و با هم بدهبستان
دیالوگی دارند و خیلی از جاها یکدیگر را نقض میکنند و تکرار همدیگر هستند.
ما در این سریال بیش از پیش با سریال و متن رادیویی مواجهیم تا یک سریال تلویزیونی.
در مجموع این سریال ضعف نمایشی و دراماتیک دارد و ما شاهد پیچشهای دراماتیک نیستیم و شخصیتها هم پرداخت نشدهاند.
آدمها خیلی تخت و کلیشه هستند.
قرار است ما یک مادر بد، پسری خوب، پسری بدت ر و…
در این سریال ببینیم و اینطور قالببندی کردن آدمها اساساً به درد کوره آجرپزی میخورد .
درام با کوره آجرپزی فرق دارد.
ما نمیتوانیم با آتنه همذاتپنداری کنیم چراکه آنقدر بار گناهان روی دوشش هست که این اجازه را به ما نمیدهد
تا درباره او فکر دیگر کنیم.
عنصر همذاتپنداری در کار محوریت ندارد، پراکنده بوده و مرتب جابهجا میشود.
در «زیر پای مادر» نسبت به مادرها ظلم شده است.
مادرها در شرایطی در درام پذیرفتنی هستند که مادرانی ایثارگر باشند و با ایثارگریهایشان زیباییشناسی خلق کنند.
مادرانی که در چنین کارهایی بدون داشتن بار حسی مادرانه روایت میشوند، حتی اگر واقعی هم باشند از سمت مخاطب
پذیرفته نخواهند شد، چراکه قالب نیستند و ما باید در درام آنچه را که قالب است بیاوریم.
روزنامه جوان