جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

خاطره جالب مهراب قاسمخانی از اوایل معروفیت و صفحه فیسبوکش!

اشتراک:
گزارش تصویری
فیسبوک مهراب قاسمخانی , مهراب قاسمخانی نویسنده معروف ایرانی ، با انتشار این عکس ، صفحه اینستاگرام خود را به روز رسانی کرد و در این باره نوشت :

فیسبوک مهراب قاسمخانی

فیسبوک مهراب قاسمخانی , مهراب قاسمخانی با انتشار عکس زیر در اینستاگرام نوشت : اوایل دوران فیسبوک، من
کم کم داشتم با جذابیت هاى شناخته شدن آشنا میشدم.
تازه موفق شده بودم که اسمم وارد ویکیپدیا بشه.
البته تنها توضیح جلوى اسمم “همسر شقایق دهقان ” بود…
توى همین دوران شیرین بود که یه روز یه نفر برام توى فیسبوک مسیج فرستاد و نوشت، زشته که صفحه
فیک براى آقاى قاسم خانى درست کردید.
منم جوابش رو دادم که خودم آقاى قاسم خانى هستم و اگه میخواستم صفحه فیک درست کنم به اسم محمدرضا گلزار درست میکردم نه قاسم خانى.
قانع نشد.
گفت مطمئنم خودش نیستید و من سه تا سوال ازتون میپرسم که اگه جواب دادید باور میکنم.
خوشم اومد.
بازى بانمکى بود.
با خیال راحت کفتم باشه بپرس.
پرسید گوشى آقاى مدیرى چیه؟ چه میدونستم؟ مهران هفته اى یه گوشى عوض میکرد.
منم اصلاً اهل گوشى نبودم که اگه دیده بودم هم بدونم چیه.
همین رو بهش گفتم.
یه لبخند فرستاد که معنیش این بود که خر خودتى.
قضیه برام جدى تر شد.
گفتم سوال بعدى رو بپرس.
پرسید تولد آقاى رضویان چه روزیه؟ کلاً حدودش رو هم نمیدونستم.

مهراب قاسمخانی

ارفاق هم کرد.
گفت ماهش رو هم بگى کافیه.
دیگه شاکى شدم.
گفتم اینا چیه میپرسى؟ من تولد خودم رو به زور یادم نگه میدارم.
یه سوال بپرس که مربوط به خودم باشه.
بازم لبخند فرستاد و گفت باشه.
پلاک خونه پدرى خانم دهقان چنده؟….
بلد نبودم…
خب خونه شون ته کوچه بن بست بود و پلاک دونستن لازم نداشت.
اومدم توضیح بدم، گفت خجالت بکش.
زشته.
آدماى عقده اى به اسم بقیه صفحه باز میکنن.
دیگه هر چى هم مسیج دادم جوابم رو نداد…
آخرش نتونستم ثابت کنم خودمم.
قشنگ تحقیر شدم پ.ن اول: این عکسا رو دیروز یکى از دوستان اینستاگرام برام دایرکت کرد و گفت جلوى لوکیشن
شبهاى برره ازمون گرفته.
مررسى ❤️ پ.ن دوم: دخترم قد بچه سوسک بود اون روزا.
بعداً بزرگ شد، توله سگ شد فیسبوک مهراب قاسمخانی

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس