درسی که از راننده تاکسی گرفتم
زندگی ما انسان ها پر از چالش های رفتاری و برخوردهای مختلف است که می توانیم از آنها بهره ببریم و یادبگیریم. برخی افراد با رفتار و اخلاق خود به ما می آموزند و باعث می شوند که انسان های به مراتب بهتری باشیم. درس گرفتن از دیگران را در پرشین وی ببینید.
درس گرفتن از دیگران
وقتی حرف از تاکسی و راننده تاکسی به میان می آید ، راننده تاکسی ها را آدم هایی عبوس و بد اخلاق می شناسیم که بیشتر این بد اخلاقی ها به ترافیک و شلوغی های این شغل بر می گردد اما به عینه مخالف این رفتارها را در یک راننده تاکسی دیدم… داستان از این قرار است…
یه روز کاری، هوای گرم، انتظار در صف سوار شدن در تاکسی در یکی از خیابان ها… سوار یکی از این تاکسی ها شدم…
آقای میانسالی بود، تا آمدم سلام کنم، او پیشدستی کرد… نفر بعدی سوار شد…
به او هم به زیبایی سلام کرد…
نفر بعدی…
یک موج مثبت و انرژی خوبی در ماشینش حکم فرما بود…
با آقایانی که سوار می شدند خوش و بش می کرد…
در طی مسیر یکی از آقایانی که در صندلی پشتی نشسته بود، به شانه ی راننده زد و گفت: آقا
این اخلاق خوب به حقیقت سرمایه ی بزرگی برای شماست…
او هم از بابت تعریف تشکر کرد و گفت : شما لطف دارید…
من کسانی که خداوند آنها را واسطه ی رساندن روزی به من هستند را دوست دارم و برایشان احترام قائلم…
مسافرهای خیلی خوبی هم دارم…
خیلی دوستشان دارم…
ماجرای جالبی از درس گرفتن از دیگران
مسافر گفت: آقا چون خودت خوبی، پر انرژی و مثبتی، همه را خوب می بینی…
راننده گفت: از تعریف شما ممنونم…
من تنها به عنوان یکی از منسوبین به اهل بیت علیهم السلام انجام وظیفه می کنم…
” ای شیعیان، شما به ما منسوب هستید، پس مایه زینت ما باشید نه مایه آبروریزی ما.(مشکاه الأنوار، ص ۶۷)”
اگر خوش خلقى موجود خارجى دیده شدنى بود زیباترین مخلوقات می بود و اگر زشت خوئى هم موجود خارجى دیده شدنى بود در زشت ترین قیافه ها دیده میشد و خداوند بنده را در اثر داشتن حسن خلق به مقام و درجه روزه دار شب زنده دار می رساندکار و عمل من در برابر این اسلام زیبایی که روی موضوع اخلاق بسیار تأکید دارد، خیلی ناچیز است.
.. مگر پیامبر مهربانمان محمد مصطفی صلی الله و علیه وآله رکن اساسی برای تبلیغلشان چه بود؟… اخلاق…. در قرآن مجید می خوانیم: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ… ;
پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى شدند.پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن،… (۱۵۹، آل عمران)
سفارش به داشتن خلق عظیم
خداوند حکیم، پیامبرش را به داشتن خلق عظیم سفارش و مدح فرموده است: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ؛ و تو دارای اخلاق بزرگ و برجسته ای هستی».(قلم: ۴)خودشان فرمودند که من برای اخلاق مبعوث شده ام… إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ؛ براستى که من براى به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام.(کنزالعمال،ج۱۳، ص۱۵۱، ح۳۶۴۷۲)
تاکسیو در بیانی نیز فرموده اند: اگر خوش خلقى موجود خارجى دیده شدنى بود زیباترین مخلوقات می بود و اگر زشت خوئى هم موجود خارجى دیده شدنى بود در زشت ترین قیافه ها دیده میشد و خداوند بنده را در اثر داشتن حسن خلق به مقام و درجه روزه دار شب زنده دار می رساند.(بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج۶۸، ص ۳۹۲،باب ۹)
ایشان یکی از نشانه های تکمیل کننده دین را خوش اخلاقی می دانند: إِنَّ أَکْمَلَ الْمُوْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً (بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج۶۸، ص ۳۸۹، باب ۹۲)
در ادامه ی صحبت های راننده، نکته ی خیلی زیبا و ظریفی را مطرح کرد: من هر روز از اول صبح تا آخر شب برای نان حلال در سرما و گرما در حال کار هستم و خیلی فرصت و حالی برای عبادت های مستحبی ندارم….سعی می کنم با همین اخلاق خوش وزنه ی نامه ی اعمالم را در جهت مثبت زیاد کنم… چرا که باز پیامبر مهربانم محمد مصطفی صلی الله و علیه وآله فرموده اند: ما مِن شَی ءٍ اَثْقَلُ فِی المیزانِ مِنْ خُلْقٍ حَسَنٍ؛ هیچ چیز در ترازوی عدل الهی، سنگین تر از اخلاق نیکو نیست.و مولانا هم به زیبایی در این باب می گوید: من ندیدم در جهان جست وجو هیچ اهلیت به از خلق نکو
وجهه ی خوش خویی و زشت خویی در زندگی انسان
خیلی قشنگ حرف می زد… همه ی مسافران خیلی قشنگ و با سکوتی زیبا در حال گوش دادن به حرف های راننده بودند…
ادامه داد: چهل سال پیش برای خودم قوانینی نوشتم و سعی کردم که به نوشته های خود جامه عمل بپوشانم؛ هر انسانی می تواند با این موارد به آرامش برسد: «خودشناسی، خودسازی، روشن بینی، درک واقعیت ها و پذیرفتن آن ها، از هر کس به اندازه سواد یا شعورش انتظار داشتن، راضی به رضای خدا بودن، قانع بودن، خودخواهی را کنار گذاشتن، گذشت، آب درمانی، شبی ده دقیقه هم امور روزانه را مرور کردن و به اشتباهات خود پی بردن و دانه دانه آن ها را کنار گذاشتن به اضافه سکوت که سکوت واقعاً طلاست که البته در جای خود باید استفاده شود.»
آن کس که با تصمیم و اراده خود اخلاقى را کسب می کند برتر است چون کسى که خوى و اخلاقى در سرشت و طبیعت او است غیر آن روش را نمی تواند داشته باشد ولى آن کس که با اراده خود روش نیکى را اتخاذ می نماید بر خلاف طبع خود مشکلات اطاعت را تحمل می کند و صبر می نماید پس او برتر است***با خودم گفتم: چقدر حرف های یک راننده معمولی می تواند تأثیرگذار باشد؛ چرا که او خود عامل به باورهایش است و شاید از صد تا سخنرانی عالم بی عمل مثل من که فقط ادعا داریم و عملی هم در کارمان نیست، موثرتر: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ : ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی می گویید که عمل نمی کنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید(۲-۳ صف)….
چقدر بعضی از آدم ها اسلام و آیات قرآن را عملاً و به زیبایی اجرا می کنند بدون اینکه ذره ای ادعا داشته باشند: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛ با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد و بترسد».(طه: ۴۴)
درس گرفتن از دیگران از اخلاق و خوش خلقی
چه خوب است که خوش اخلاقی را تمرین کنیم شاید بعضی ها بگویند: خوب ما ذاتاً اخلاقمون این طوریه، چیکار کنیم؟
به این عزیزان هم یک نوید می دهیم … خوش اخلاقی گاهی در طبیعت و سرشت کسی وجود دارد که نعمتی بزرگ است و شکرش واجب اما بسیاری نیز هستند که طبیعت تند و آشفته ای دارند این افراد برای به دست آوردن خوش اخلاقی باید زحمت بکشند.
اسحاق بن عمار از امام ششم علیه السّلام نقل می کند که می فرمود: اخلاق بخششى است از جانب خدا که او را به کسى که می خواهد می دهد بعضى از خوى ها طبیعى و جزء سرشت و بعضى
از آن مربوط به تصمیم و تمرین است.
عرض کردم کدام یک از این دو نوع با ارزش تر است؟ فرمود آن کس که با تصمیم و اراده خود اخلاقى را کسب می کند برتر است چون کسى که خوى و اخلاقى در سرشت و طبیعت او است غیر آن روش را نمی تواند داشته باشد ولى آن کس که با اراده خود روش نیکى را اتخاذ می نماید بر خلاف طبع خود مشکلات اطاعت را تحمل می کند و صبر می نماید پس او برتر است.(بحارالانوار، ترجمه ج ۶۷ و ۶۸، ج۲، ص ۳۸۱)
تبیان