مفهوم حضانت در فقه
حضانت
شکی نیست که قانون مدنی ایران بویژه در بخش احوال شخصیه از فقه امامیه الهام گرفته است و
تردیدی وجود ندارد که علوم اهل بیت علیهم السلام با تلاشهای پی گیر و مجدانه فقهای شیعه همچون چراغی پر
فروغ در میان نظامهای حقوقی جهان نور افشانی می کند.
با این حال، در اثر روند زمان و پیدایش فن آوری و موضوعات جدید که سست شدن بنیان خانواده ها
و سرانجام جدایی بین زن و مرد را به دنبال داشته است، مساله سرپرستی کودکان اهمیت ویژه ایی پیدا می
کند .
در این مقاله، سعی شده است تا « حضانت » در نظام حقوقی ایران و اسلام مورد بررسی قرار گیرد
و احیانا اشکالاتی که در زمینه مقررات مربوط به حضانت از جمله مقررات موجود در باب دوم از کتاب
هشتم قانون مدنی به چشم می خورد استخراج گردد .
مفهوم لغوی حضانت
حضانت به فتح و کسر حاء از «حِضن» گرفته شده است.
«حِضن» در زبان عربی به مابین زیر بغل تا پهلو و جانب و کنار چیزی معنا شده است «الحِضن؛ مادون
الإبط الی الکشح».
وجه تسمیهی حضانت هم به این دلیل است، به عبارت دیگر حضن همان آغوش و دامن میباشد و چون مادر
طفل را بین بازوان و آغوش خود قرار میدهد لذا گفته میشود که حضانت نموده است و «حضَنَ الصبیّ حضناً»
یعنی کودک را در آغوش گرفت.
و حضانت مصدر است و در معنای: پروردن،پرستاری کردن، تربیت کردن، به سینه چسباندن (کسی را)، ولایت بر طفل برای
تربیت و تدبیر شئون او به کار رفته است
مادهی ۱۱۷۳ ق.م: هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط
اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد دادگاه
میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای رئیس حوزهی قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت فرزند مقتضی بداند
اتخاذ کند.
مفهوم اصطلاحی حضانت در فقه
در اصطلاح فقه حضانت عبارتست از: «ولایت و سلطنت بر طفل و مجنون با هدف تربیت کردن و آنچه که
با هدف تربیت به مصلحت طفل تعلق دارد از قبیل حفظ و نگهداری از او و قرار دادن او در
تختخواب و بلند کردنش و نظافت کردنش و روغن مالیدنش و شستن لباسهایش و مانند آن».
این اموری که گفته شد فرقی ندارد که مادر انجام دادن آنها را بر عهده بگیرد و یا کس دیگری
غیر از او.
اکثر فقهای شیعه در تعریف حضانت، ولایت و سلطنت بر طفل و مجنون جهت نگهداری و تربیت از او را
آوردهاند.
صاحب جواهر در این باره میگوید: «تعبیری که فقها از حضانت به ولایت و سلطنت نمودهاند، اگر منظور از این
نوع ولایت، ولایتی همانند سایر ولایات باشد که بر مادر رعایت و انجام آن واجب است و با اسقاط کردن
هم ساقط نمیشود و مادر هم در انجام دادن آن مستحق اجرت نیست، چیزی از ادلّه بر این امر دلالت
ندارد، بلکه ادلّه تعبیر به احقیت مادر را بیان نمودهاند و احقیت در حضانت هم مانند احقیت در رضاع است
و لذا بر مادر انجام آن واجب نیست و میتواند آن را ساقط کند و مطالبهی اجرت نماید.»
مفهوم اصطلاحی
حضانت در حقوق : قانون مدنی ایران تعریفی از حضانت ارائه ننموده است اما از باب دوم در جلد دوم
آن که آمده است: «در نگهداری و تربیت اطفال» و ذکر کلمهی حضانت در برخی از موارد معلوم میشود که
حضانت عبارت است از پرداختن به امور جسمی و معنوی (تربیت) طفل.
مادهی ۱۱۶۸ ق.م فقط حق و تکلیف پدر و مادر را بیان نموده و تعریفی از حضانت به دست نداده
است.
بنابراین بهتر است در مورد مادهی ۱۱۶۸ ق.م بگوییم: «حضانت عبارت است از پرداختن به امور جسمی و معنوی (تربیت
روحی و اخلاقی) طفل به قدر متعارف، مطابق مصلحت وی و آن حق و تکلیف ابوین است».
بدین ترتیب در این تعریف هم حضانت طفل تعریف شده و هم مصلحت وی در نظر گرفته شده است.مادهی ۱۱۶۸
ق.م فقط حق و تکلیف پدر و مادر را بیان نموده و تعریفی از حضانت به دست نداده است.
بنابراین بهتر است در مورد مادهی ۱۱۶۸ ق.م بگوییم: حضانت عبارت است از پرداختن به امور جسمی و معنوی (تربیت
روحی و اخلاقی) طفل به قدر متعارف، مطابق مصلحت وی و آن حق و تکلیف ابوین است.
نویسندگان کتب حقوقی، تعاریفی از حضانت نمودهاند که در اینجا به بیان برخی از آنها میپردازیم: «حضانت یا نگهداری اطفال
حق و تکلیفی است که پدر یا مادر نسبت به طفل خود دارند».
این تعریف از جهاتی قابل اشکال است: اولاً صرفاً ماهیت حقوقی حضانت را بیان نموده است و ثانیاً مصادیق حضانت
را بیان ننموده است.
برخی دیگر در تعریف حضانت گفتهاند: «حضانت عبارت است از اقتداری که قانون به منظور نگهداری و تربیت اطفال به
پدر و مادر آنان اعطا کرده است».
از آنجایی که بر محیط خانواده روابط بر مبنای عاطفه است اولاً بهتر است در تعریف حضانت کلمهی اقتدار را
که تداعی نامطلوبی در ذهن ایجاد میکند بکار نبریم و ثانیاً در تعریف بالا حدود و دامنهی اختیارات والدین بیان
نشده است.تعاریف دیگری در مورد حضانت آمده است من جمله: «الف: حضانت عبارتست از نگهداری مادی و معنوی توسط کسانیکه
قانون مقرر داشته است ب: حفظ مادی (جسم) و تربیت اخلاقی و معنوی طفل مناسب شئون او».«حضانت نگاه داشتن طفل
و مراقبت او و تنظیم روابط او با خارج است با رعایت حق ملاقات که برای خویشان نزدیک طفل شناخته
شده است».
به موجب این دو تعریف، حضانت مخصوص خویشان نزدیک طفل و پدر و مادر بیان شده است در حالیکه بنا
بر مادهی ۱۱۷۳ ق.م: «هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت
اوست، صحت جسمانی و تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد دادگاه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای
رئیس حوزهی قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت فرزند مقتضی بداند اتخاذ کند.» و همچنین با توجه به مادهی
۱۲ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۵ بهمن ۱۳۵۳ که اظهار داشته: «در کلیه مواردی که گواهی عدم امکان سازش صادر
میشود دادگاه ترتیب نگهداری اطفال و میزان نفقهی ایام عده را با توجه به وضع اخلاقی و مالی طرفین و
مصلحت اطفال معین میکند و اگر قرار شود فرزندان نزد مادر یا شخص دیگری بمانند ترتیب نگهداری و میزان هزینه
آنان را مشخص مینماید…» ملاحظه میشود که افراد دیگری غیر از پدر و مادر و خویشان نزدیک طفل نیز میتوانند
عهدهدار امر حضانت گردند.
با مراجعه به مواد قانون مدنی مربوط به حضانت و قانون حمایت خانواده میتوان حضانت را اینگونه تعریف کرد: «حضانت
عبارت است از نمایندگی که از طرف قانون جهت پرداختن به امور مادی (جسمی) و معنوی (تربیت روحی و اخلاقی)
طفل به قدر متعارف، مطابق مصلحت وی به دارندگان حضانت اعطا شده است».
با توجه به این تعریف اولاً حضانت نوعی نمایندگی است که از طرف قانون به دارندگان حضانت داده شده است
نه اینکه اقتدار و سلطهای باشد که پدر و مادر بر فرزند خود داشته باشند ثانیاً حضانت طفل مخصوص کسانی
است که قانون معین نموده است ثالثاً مصلحت طفل در نظر گرفته شده است و حضانت کننده دارای اختیار مطلق
نیست یعنی باید به گونهای عمل کند که صحت جسمانی و تربیت اخلاقی و روحی طفل در معرض خطر نباشد
چنانکه از مفهوم مادهی ۱۱۷۳ ق.م این نکته به خوبی برمیآید.
رابعاً: شیوهی نگهداری طفل به قدر متعارف و متناسب با موقعیت و امکانات دارنده حضانت میباشد چنانکه مادهی ۱۱۷۸ق.م
در این باره میگوید: «ابوین مکلف هستند که در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام
کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند».
یک جنبهی تکلیفی پدر و مادر که در این ماده بیان شده این است که آنها اگر در تربیت طفل
خویش کوتاهی کنند و از این حیث خسارتی به دیگران وارد شود، پدر و مادر مسئول جبران این خسارت هستند.
سایت حوزه