قابی نایاب از جشن تولد نوه ناصرالدین شاه قاجار
دوران قاجار یکی از طولانی ترین دوره های حکومتی در ایران است که اتفاقات زیادی در این دوره ها رخ داد. ناصرالدین شاه از پرحاشیه ترین شاه های حکومت بود که زنان بسیاری داشت. امروز در پرشین وی می خواهیم عکسی از تولد نوه ناصرالدین شاه را برای شما قرار دهیم
تولد نوه ناصرالدین شاه
عکس جشن تولد ناصرالدین میرزا ناصرى، کوچکترین فرزند مظفرالدین شاه و اشرف خانم سرور السلطنه حضرت علیا خواهر فرمانفرما که در کنار فرزندش نشسته است را ببینید.
نوه مظفرالدین شاه چرا به ایران بازگشت؟
او دست به قلم است و درباره تاریخ خوب نوشته و مینویسد. دکتر «منصوره اتحادیه» نویسنده، پژوهشگر و استاد بازنشسته دانشگاه تهران متولد سال ۱۳۱۲ است. با وجودی که بخشی از مهمترین دوران زندگیاش را خارج ایران زندگی کرده، خاطرات خوبی از تهران و زندگی در آن دارد و خودش را تهرانی میداند و میگوید این شهر را با همه سختیها، دود و دم و مشکلات بسیارش دوست دارد. با او درباره تهران و هر آنچه که بوی زندگی میدهد گفتوگویی صمیمانه انجام دادهایم :
خانم دکتر سرکی بکشیم به گذشته. کجا به دنیا آمدید و کجا زندگی کردید؟
پدربزرگ من «رحیم اتحادیه» از تاجران بنام تبریز بود که آخرهای دوره ناصرالدین شاه به تهران آمد و اینجا مستقر شدند. بعد از ازدواج پدر و مادر من که کاملاً سنتی بود، در عمارت پدربزرگم که الان به خانه تهران معروف است، مستقر شدند و من در همین خانه به دنیا آمدم.
همان خانه معروفی که یادآور فیلم دایی جان ناپلئون استبله. خانه اتحادیهها. این خانه را پدربزرگ من از ورثه امینالسلطان (صدراعظم ناصرالدین شاه که در دوران مشروطیت کشته شد) خریده بود
چند سال در این خانه زندگی کردید؟
پدربزرگم بعد از ازدواج، خیلی زود فوت و پدرم از این خانه به جای دیگری در خیابان فلسطین که بعدها دانشکده دامپزشکی شد نقل مکان کرده که الان هم سفارت فلسطین است
تهران امروز را چقدر با تهران زمان قاجار و آن سالها متفاوت میدانید؟
شمال تهران، عیاننشین بود و جنوب تهران فقیرنشین. الان تهران یک ابرشهر است که همه چیز همه جای آن هست. آن موقع ما برای خریدهای مهم مثل جهاز به بازار و لالهزار میرفتیم. الان همه جای تهران دکانها و پاساژهای شیک و مدرن وجود دارد. البته بعد از جنگ جهانی یک مغازه به سبک امروزی به نام پیرایش پایین لالهزار نزدیک توپخانه باز شد؛ کت و شلوارهای شیک، نقره، مبلمان و… داشت. صاحب این مغازه آقای پیرایش تحصیلکرده آلمان بود و بیشتر وسایل لوکس و زیبا را از اروپا به ایران میآورد.
شما سالها در غربت بوده و زندگی خوبی هم داشتهاید. چرا به ایران برگشتید و ماندن در اینجا را انتخاب کردید؟
من قبل از پیروزی انقلاب به ایران آمدم و دیگر همینجا ماندم. اینجا را با همه کاستیها و سختیهایش دوست دارم. در خیابان که راه میروم سنگی به پایم میخورد را دوست دارم، چون غریب نیستم و کسی مرا به چشم بیگانه نگاه نمیکند.
به کسی نه توصیه میکنم اینجا بماند نه برود، حتی اگر زمانی نوههایم خواستند جایی دیگر زندگی کنند مانعشان نمیشوم چون تصمیم خودشان است، ولی انتخاب من بعد از سالها ماندن در کشورهای دیگر مثل فرانسه، انگلیس، مصر و… که اتفاقاً در همه آنها هم به من خوش میگذشت و زندگی خوبی هم داشتم، ایران است.
برترین ها و خبرآنلاین