یکشنبه, ۱۵ مهر , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

پوریا فیاضی و همسرش مهتا محمدی ، زوج ملی پوش والیبال ایران از زندگی مشترکشان می گویند!

اشتراک:
پوریا فیاضی و همسرش مهتا محمدی ، زوج ملی پوش والیبال ایران از زندگی مشترکشان می گویند! مهارت های زندگی
پوریا فیاضی سراغ پوریا فیاضی و همسرش مهتا محمدی دو والیبالیست ملی و باشگاهی خوب کشورمان رفتیم تا گپی بزنیم؛ البته پوریا به خاطر مشکل زانو و پارگی مینیسک به تهران آمده بود؛ وگرنه باید در تیم شهرداری ارومیه و برای قهرمانی در لیگ تلاش می‌کرد. ما از این فرصت استفاده کردیم و به خانه […]

پوریا فیاضی

سراغ پوریا فیاضی و همسرش مهتا محمدی دو والیبالیست ملی و باشگاهی خوب کشورمان رفتیم تا گپی بزنیم؛ البته پوریا
به خاطر مشکل زانو و پارگی مینیسک به تهران آمده بود؛ وگرنه باید در تیم شهرداری ارومیه و برای قهرمانی
در لیگ تلاش می‌کرد.

ما از این فرصت استفاده کردیم و به خانه گرم و صمیمی او رفتیم.
جانان، دخترشان هم بود که به‌راحتی آب خوردن از دیوار راست بالا می‌رفت و البته خیلی خوب و اجتماعی رفتار
می‌کرد.
از هر دری سخن گفتیم؛ از رابطه بد با کواچ بگیر تا ازدواج و دعوت به تیم ملی و…

اگرچه دیدن پای مصدوم یک ملی‌پوش با استعداد و جوان خیلی خوشایند نیست اما چهره بشاش و البته تغییر کرده
او نسبت به سابق حال ما را خوب می‌کرد.
امیدواریم این گفت‌وگو و گپ صمیمانه حال شما را هم خوب کند.

عاشقی در سلف غذاخوری

اولین‌بار که مهتا را دیدم در سلف غذاخوری خانه والیبال بود.
۲۰ ساله بودم که او را دیدم.
همانجا از مهتا خوشم آمد و آشنایی‌مان شکل گرفت.
آن موقع‌ها اردوهای همزمان تیم والیبال بانوان و آقایان بود و همین باعث شد که آشنایی ما شکل بگیرد.
بعد از هشت ماه رفتم برای خواستگاری و خیلی سریع هم همه چیز جور شد و ازدواج کردیم.
قبل از مسابقات جهانی ۲۰۱۱ ژاپن بود که ازدواج کردیم و سال‌های خیلی خوب والیبال من و کل کشور بود.

از آنجا بود که استارت غول‌کشی شروع شد و در استارت این کار به نظرم سهم خوبی داشتم.
بعد از آن با حضور آقای ولاسکو تیم ملی بهتر شد و بازیکنان جدیدی را به تیم ملی معرفی کردند.
فکر می‌کنم ازدواج نیز به من کمک کرد و تمرکزم بیشتر شد.

صغر سن والیبالیست‌ها

من که چیزی ندیدم اما به نظرم بستگی دارد که چه کسی این کار را انجام
می‌دهد.
عده‌ای این کار را انجام می‌دهند و یک مقطعی برای تیم ملی نوجوانان بازی می‌کنند و کنار می‌روند.
این کار ناشایستی است و ممکن است باعث سوختن استعدادهای دیگر شود.
ولی به نظرم در این چند سال استعدادهای خاصی پیدا شده است.
بعضی جاها لازم است که این کار برای کسانی که واقعا استعداد دارند، انجام شود که در تیم بزرگسال بازی
کنند.
فکر می‌کنم اگر این‌گونه باشد، مشکلی ایجاد نشود.

تاثیرتورم روی قراردادها

اگر تورم مانند سه سال قبل بود قراردادها هم کمتر بالا می‌رفت و خیلی جلوتر بودیم.
در والیبال همه‌جور دستمزدی وجود دارد.
چند بازیکن معدود هستند که بیشتر از یک میلیارد می‌گیرند؛ البته مالیات هم می‌دهند و گاهی هم تمام پول‌شان را
نمی‌گیرند.
تازه هیچ مزایا و بیمه‌ای هم وجود ندارد.
یک بازیکن حرفه‌ای همه‌چیز را رعایت می‌کند؛ خواب، غذا، تغذیه و …
اگر همه را رعایت کند، نهایت شش یا هفت سال بازی می‌کند.
فکر می‌کنم این قراردادها حق بازیکن‌هاست و هر پولی هم که هر بازیکنی دریافت می‌کند بنا به تورمی که در
جامعه وجود دارد باید سنجیده شود تا بعد بگوییم که این رقم نجومی است یا نه.

حسرت مجرد بودن ندارم

اگر مجرد باشید در اینستاگرام ۵۰ تا ۶۰ هزار فالوئر بیشتر دارید.
کسانی که طرز تفکر این‌ شکلی دارند، ممکن است بگویند که آزادی بیشتری دارند و مسئولیتی هم ندارند اما به
نظرم در یک سنی با کسی که دوستش دارید می‌توانید ازدواج کنید ولی شاید بعد از آن این شانس را
نداشته باشید.
من در اوج کارم ازدواج کردم و الحمدلله زندگی خوبی داشته‌ام.

ازدواج به وقت بی‌پولی

زمانی که ازدواج کردم وضعیت متوسط رو به پایینی داشتم.
پدرم کارمند و مادرم خانه‌دار بود و دو فرزند بودیم.
پدرم برایم کم نگذاشت و در حد توانش زحمت می‌کشید.
وقتی ازدواج کردم خانه‌ای نداشتم ولی می‌دانستم که در آینده خیلی چیزها را به دست خواهم آورد.
تصمیم گرفتم که کسی کنارم باشد و بعد اینها را به دست بیاورم.
خدا را شکر امروز که ۲۵ ساله هستم، یک زندگی خیلی متوسط و آرامی دارم و راضی هستم.

کواچ هنوز بازیکن بود

من خودم با کواچ روزهای خوبی نداشتم ولی همیشه به او احترام می‌گذارم.
او یک آدم جنگجو بود ولی فکر می‌کنم هنوز مثل یک بازیکن رفتار می‌کرد.
بچه‌ها با جنتلمنی مانند ولاسکو کار کرده بودند که تمام موارد و کوچک‌ترین موارد را مد نظر داشت.
او می‌گفت که همین موارد کوچک ممکن است به تیم من ضربه بزند؛ البته ما هیچ‌گاه کم‌کاری نکردیم تا او
یا تیم ملی ضرر کند و همیشه بهترین برخورد را با او داشتیم.

با اینکه او کمتر به من بازی می‌داد، اما من همیشه به نظرش احترام می‌گذاشتم.
همیشه تمام تلاش خودم را می‌کردم که بتوانم در ترکیب حضور داشته باشم؛ البته مشکل من به زمان ولاسکو بازمی‌گردد.
اگر در آن زمان یک مقدار باهوش‌تر بودم هیچ وقت کسی جرأت نمی‌کرد مرا کنار بگذارد چون موقعیتی که من
در پست خود داشتم هیچ‌کدام از بازیکنان نداشتند.

اشتباه بزرگ زندگی من

اشتباه نباشد تجربه به دست نمی‌آید ولی من فکر می‌کنم خیلی جاها می‌توانستم بهتر از این
چیزی که هستم، باشم چون استعداد و جایگاهش را داشتم.
قدر لحظه‌ها را ندانستم.
حداقل باید در تیم ملی شش سال فیکس بازی می‌کردم منتها کمی حواسم پرت شد.
حواسم به رقبای پشت سرم نبود تا نگذارم جایم را در تیم ملی بگیرند و خیال می‌کردم مربی جدید با
همان ترکیب کار خود را ادامه می دهد.

رستوران‌داری را دوست دارم

زندگی ما والیبال است و بیزینس ما این است که در اختیار خانواده هستیم.
دوست دارم کارهای دیگری انجام دهم ولی اینقدر درآمد نداشتم که بتوانم کار تازه‌ای بکنم.
سه سال در ارومیه بازی کردم و با سرمایه مردم ارومیه بود که پول قرارداد‌های‌مان را می‌گرفتیم.

در آنجا با مردم رابطه خوبی داشتیم.
امسال قرار بود با سرمایه مردم رستورانی افتتاح کنیم تا یک‌سری سر کار بیایند ولی مصدومیت غیرمنتظره من باعث شد
که کار در آنجا نیمه‌تمام بماند.
دوست دارم یک رستوران خوب داشته باشم یا یک فست‌فود خوب در ارومیه افتتاح کنم یا اینکه کافه قشنگی در
آنجا داشته باشم.
البته کارها انجام شد و خیلی مصر بودم که این کار را انجام دهم ولی مصدومیت من معادلات را بر
هم زد.

ولاسکو بیشتر از کواچ من را دوست داشت

ولاسکو همیشه حق را به حق‌دار می‌داد و فکر می‌کنم فرصت خیلی
خوبی را در اختیار من گذاشت.
از او به نحو احسن در شروع کار استفاده کردم ولی در ادامه کار اینقدر که او مرا باور داشت،
من او را باور نداشتم.
در کشور ما استعدادهای خیلی خوبی در والیبال به‌ویژه در پست من وجود دارد.
در آن چند سال در لیگ ایران بهترین پیشنهادها را داشتم و بهترین بازی‌ها را انجام ‌دادم.

ولاسکو یک‌بار به من گفت که آمار توپ‌های برگشتی تو فوق‌العاده است.
خیلی به من روحیه می‌داد ولی من تمرکز لازم را در والیبال نداشتم.
یک سال و نیم فوق‌العاده در تیم ملی بازی کردم ولی بعد افت کردم و فکر می‌کنم مقصر خودم هستم.
ولاسکو به من میدان می‌داد و به من ایمان داشت.
بعد از مدتی کمی حواسم پرت شد و از تیم ملی بزرگسال دور شدم اما دوباره دعوت شدم.
با کواچ در مسابقات جام‌جهانی مقام چهارم را کسب کردیم و لیگ جهانی ششم شدیم و آقای کواچ هم از
من راضی بود اما به یکباره تصمیم گرفت از بازیکن دیگری در پست من استفاده کند.

آمدن جانان به زندگی

درست است که جانان خیلی شیطنت می‌کند و همه جا را بهم می ریزد اما شیرینی
خاصی به زندگی ما داده است.
کارمان سخت‌تر شده ولی لازم بود که خانواده ما سه نفری شود.
امسال خیلی کم کنار او بودم.
اما از این مصدومیت استفاده می‌کنم و در کنارش می‌مانم.
شرایط در این چهار سال خیلی تغییر کرده بود و من بیشتر در تمرین و اردو بودم.
هر چند ماه یک بار سفر داشتم و الان باید در خدمت خانواده باشم.

تفریحات متفاوت ما

تازه پایان خدمتم را گرفتم و اهل سفر خارج هم نیستیم.
شمال زیاد می‌رویم.
همسر من خیلی اهل تفریح، گردش و رفت و آمد با خانواده است ولی من یک آدم گوشه‌گیر هستم و
دوست دارم فیلمی که علاقه دارم را دو بار یا بیشتر نگاه کنم.
دوست دارم در خانه باشم و اجتماعی نیستم؛ حتی همسرم از این قضیه گله دارد.
بیشتر دوست دارم در خانه و در فضای آرام باشم و فیلم ببینم.
شاید کمی هم منزوی هستم.
کلش آف ک لنز هم بازی می‌کنم؛ البته میان والیبالیست‌ها شهرام از بقیه جلوتر است چون پول داده و الماس خریده
اما ما روی پای خود ایستادیم.

سیاست با ورزش یکی است

انرژی هسته‌ای ۱۳ سال طول کشید که به ثمر برسد و کار بزرگی بود اما
ما هم همان کار را انجام دادیم.
وقتی پرچم کشور بالا می‌رود دیگر فرقی نمی‌کند در چه زمانی باشد و چه مکانی.
ما هم سال‌هاست کار کرده‌ایم تا پرچم کشورمان را بالا نگه داریم.
آن هم درست در زمانی که تمام دنیا علیه ما بود و فکر می‌کردند ایران قفل است.
اما تصویری که ما با موفقیت‌های والیبال نشان دادیم چیز دیگری بود و من فکر می‌کنم که این قهرمانی‌ها و
افتخارآفرینی‌ها در توافق هسته‌ای تأثیرگذار بود.
شاید بگویید که سیاست از ورزش جداست ولی سیاست با ورزش یکی است.

حالا آقای احمدی‌نژاد بهتر پاداش می‌داد یا آقای روحانی؟

آقای احمدی‌نژاد خیلی خوب پاداش داد ولی قیمت‌ها هم خیلی بالا
رفت.
به همین خاطر پاداش‌ها نمی‌صرفید.

——————————————————————————–

سختی‌های ورزش بانوان

ورزش خانم‌ها از لحاظ مسیر بسیار متفاوت با ورزش آقایان است.
در ایران یک‌سری محدودیت‌ها وجود دارد.
حدود هفت سال در لیگ بانوان بازی می‌کردم و جزو بازیکنان خوب بودم(dot) البته کار خودم را انجام می‌دادم و
چهار سال نیز در تیم ملی بازی کردم و در اولین سال حضورم مقام هشتم را کسب کردیم.
امروز هم بعد از هشت سال خانم‌ها مقام هشتم را کسب می‌کنند.
یک افتخار است که در تیم ملی بازی کنم ولی مسیری که باید می‌رفتم طی کرده و آن حس خوب
و انرژی را دریافت کردم.

پس از ازدواجم آن حس را نداشتم که بخواهم چیزی تازه‌ای به دست بیاورم.
اینکه در سالن باشم و دوستانم را ببینم و یک توپی بزنم حالم را خوب می‌کند و همین برایم کافی
است.
در ورزش بانوان هم همه‌چیز دلی است، نه پولی دارد و نه رسیدگی‌ای می‌کنند و باید با عشق کار کرد.
بیشترین قرارداد در بخش بانوان ۲۵ میلیون تومان است.
این عشق در من هم وجود دارد چون از ۱۳ سالگی در والیبال بودم و خاله من هم والیبالیست بود.

جانان هم والیبالیست می‌شود

تا آن زمان که جانان بزرگ شود حتما شرایط والیبال زنان بهتر می‌شود و شرایط تغییر
می‌کند.
کسی هم او را وادار به انجام کاری یا ورزشی نخواهد کرد ولی چون در خانواده ورزشی بزرگ می‌شود خیلی
احتمال دارد که به این سمت سوق پیدا کند.
سعی‌مان در درجه اول این است که او خیلی خوب تربیت شود تا بتواند بهترین راه را برای آینده‌اش انتخاب
کند.
او را آزاد می‌گذاریم تا به علاقه‌اش برسد.

چرا جواب بله را گفتم؟

بله را گفتم چون قد بلندی داشت.(خنده) جدای از شوخی پوریا در این چند سال
زندگی مشترک واقعا در این بالا و پایین‌ها راه خود را رفت.
هیچ‌وقت بد کسی را نمی‌گوید و بد کسی را نمی‌خواهد.

با اینکه می داند کواچ در حق او کم لطفی کرده اما باز هم بد او را نمی‌گوید.
مسائل مالی هم اصلا دخیل نبود چون آن وقت که ازدواج کردیم یک خانه کوچک اجاره‌ای داشتیم.
به نظرم او خیلی انسان است و همین دلیل ازدواج ما بود.

به بانوان رسیدگی نمی‌شود

باید برنامه‌ریزی‌های بهتری در قسمت بانوان صورت بگیرد.
آقای ولاسکو که به ایران آمدند، گفته شد که می‌خواهند از ایشان برای بانوان نیز استفاده کنند.
ولی واقعا هیچ اتفاقی نیفتاد و از آقای ولاسکو استفاده نشد.
حتی در این حد که سر تمرینات بانوان بروند هم اتفاق نیفتاد.
تیم ملی بانوان ایران براساس مربیانی که در لیگ هستند چیده شده و همان‌ها به تیم ملی کمک می‌کنند و
این به نظرم درجا زدن است؛ نه اینکه ما مربیان بدی داشته باشیم اما والیبال بانوان مستلزم رسیدگی است.
مربی بدنساز خوب وجود ندارد و خیلی کاستی‌های دیگر هم وجود دارد.

حجاب کار ما را سخت نمی‌کند

داشتن حجاب در سال‌های اول خیلی سخت بود و ما در کشور تایلند
بین گیم اول و دوم سریع به رختکن می‌رفتیم چون هوا شرجی بود و ما باید لباس‌مان را عوض می‌کردیم
ولی این جاافتاده است چون بازی‌های لیگ هم با پوشش است و تمرینات با پوشش انجام می‌شود.

جانان مرا خانه نشین نکرد

جانان از دو ماهگی با من به باشگاه آمده است.
او به من و کارم هیچ ضربه‌ای نزد.
من پایم به خاطر یک مصدومیت قدیمی یاری نمی‌دهد و آن‌طور که باید نمی‌توانم تمرین کرده ، بدنسازی کنم.
در تمرین توپی والیبال جانان را با خودم می‌برم و او هیچ‌گاه مانع نشده است؛ فقط در مدتی که دو،
سه ماه داشت، کمی کار سخت بود ولی الان بزرگ‌تر شده و خانواده پوریا خیلی کمک می‌کنند، جانان را نگه
می‌دارند و مهد می‌برند و گاهی هم همسرم نگهش می‌دارد ولی اینکه بگوییم که به خاطر جانان باید خانه‌نشین شوم
این با شخصیت من هم‌ساز نیست.

منتقد بازی همسرم هستم

به نظرم پوریا در بازی‌های لیگ در این چند سال که کنارش بودم جایی برای حرف
زدن باقی نگذاشته است اما در بازی‌های تیم ملی انتقادهایی به او کردم.
در بازی‌های لیگ معتقدم یکی از بهترین بازیکنان ایران است.
کسانی که واقعا والیبال را می‌فهمند حرف مرا تایید می‌کنند.

مجله زندگی ایده آل

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
مهارت های زندگی
بیشتر >
ترک اعتیاد