قصه کودکانه سه ماهی
قصه کودکانه سه ماهی رنگی
قصه کودکانه سه ماهی , ماهی سبز ، زرنگ و باهوش بود ، ماهی نارنجی ، هوش کمتری داشت و
ماهی قرمز ، کودن و کم عقل بود.
یک روز دو ماهیگیر از کنار آبگیر عبور کردند و قرار گذاشتند که تور خود را بیاورند تا ماهیها را
بگیرند.
سه ماهی حرف های ماهیگیران را شنیدند.
ماهی سبز ، که زرنگ و باهوش بود بدون اینکه وقت را از دست بدهد از راه باریکی که آبگیر
را به جوی آبی وصل می کرد ، فرار کرد.
قصه کودکانه سه ماهی کوچولوی رنگی
فردا ماهیگیران رسیدند و راه آبگیر را بستند.
ماهی نارنجی که تازه متوجه خطر شد ، پیش خودش گفت، اگر زودتر فکر عاقلانه ای نکنم بدست ماهیگیران اسیر
می شوم .
یکی از ماهیگیران که فکر کرد این ماهی مرده است ، او را از داخل آبگیر گرفت و به طرف
جوی آب پرت کرد، و ماهی از این فرصت استفاده کرد و فرار کرد.
ماهی قرمز که از عقل و فکر خود به موقع استفاده نکرد ، آنقدر به این طرف و آنطرف رفت
تا در دام ماهیگیران افتاد.
کودکانه