مال حرام در زندگی چه تاثیراتی میگذارد؟

در این مقاله پیامدهای مال حرام بر روی ذریه و نسل، تربیت دینی فرزندان،اخلاق ،همچنین اثر آن بر رزق وعبادت مورد بررسی قرار گرفته است . تاثیر مال حرام در زندگی را دراین مجموعه دنبال کنید و ببینید با ما در پرشین وی همراه باشید .
مال حرام در زندگی
قال الامام الهادی (ع): یا داود! ان الحرام لاینمی، وان نمی لایبارک له فیه؛ و ما انفقه لم یؤجر علیه،و ما خلفه کان زاده الی النار.امام هادی (ع) فرمود: ای داود! (مال) حرام، رشد وفزونی ندارد، و اگر هم داشته باشد برکت ندارد.و آنچه ازحرام انفاق شود، پاداش ندارد، و آنچه از حرام پس از انسان باقی می ماند، توشه آتش او خواهد بود.خداوند حضرت آدم و حوا را خلق کرد، در یک باغ بسیار خوبی، گفت: اینجا خوش باشید. هرچه هم خواستید بخورید، «وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» (بقره/۳۵) هرچه میخواهید بخورید.
فرمود: این یکی را نخورید. «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ» پس ببینید سر لقمه شد. همه چیز بخورید و این یکی را نخورید. آدم و حوا هم وسوسه شدن از طرف شیطان همان که خدا گفت نخورید، خوردند. پس این لقمه که در شکمشان رفت، خداوند فرمود: از این منظره و باغ بیرون بروید، دیگر جای شما اینجا نیست. آدم و حوا را بیرون کردند، ما هم نسلش هستیم بیرون کردند. همه به درد سر افتادیم سر یک لقمه که نباید بخورد، خورد. تازه نگفته بود و تکلیف نبود.
آن باغ جای تکلیف نبود، تکلیف جایش دنیاست. توصیه بود. مثل اینکه آدم میگوید آقا سرما نخوری. یک توصیهای خدا به آدم و حوا کرد، این توصیه را گوش ندادند، خودش و نسلش را بیرون انداختند. ما همه گرفتاریهایمان برای این است که پدر ما این لقمه را خورد. حالا ما چقدر لقمه حرام خوردیم؟ این لقمه حرام که نبوده، تکلیف نبوده، توصیه بوده است. به قول طلبهها میگویند: امر مولوی نبوده امر ارشادی بوده است. امر مولوی مثل اینکه میگویند: بکن و نکن و سفت میگویند.
تأثیر لقمه حلال و حرام
ارشادی مثل اینکه آدم به بچهاش میگوید: لباس بپوش سرما نخوری. پزشک به بیمار میگوید این دارو را نخوری، هرچه من گفتم بخور و هرچه من نگفتم نخور. توصیه، به یک توصیهی شکمی عمل نشد نسل بشر سقوط کرد. احبط، احبطا، بروید از اینجا بیرون. آنها بیرون آمدند آدم و حوا، ما هم نسلش هستیم، همه گرفتاریهای ما سر یک لقمه است. پس ببینید چقدر مسأله مهم است و بشر چطور خواب است.
رزق بندگان، از سوی خداکم فروشها، اختلاسگرها و دزدها چشمهایشان را باز کنند. یک لقمه نان میخواهند بخورند، خدا به سگهای ولگرد روزی میدهد. نهنگ در دریا و اقیانوس زندگی میکند، از این ماهیها هرچه میخواهد میخورد. جرمش لای دندان نهنگ میرود. نهنگ مسواک میخواهد. روی اقیانوس میآید و دهانش را باز میکند. پرندهای است کوچولو دو شاخک دارد مثل کلنگ دو سر است، این پرنده در فضا گرسنه میشود. میآید روی آب میبیند این دهانش باز است، میرود در دهان نهنگ مینشیند.
نهنگ میخواهد این را ببلعد نمیتواند. چون این شاخکها به دهانش فرو میرود. دهانش همینطور باز میگذارد. این پرنده آشغالهای لای دندان نهنگ را میخورد. شکمش سیر میشود و بالا میپرد. نهنگ هم دندانهایش مسواک میشود و در اقیانوس میشود. یعنی چه؟ یعنی خداوند رزق پرنده در هوا را لای دندان نهنگ در اقیانوس قرار داده است. خدایی که اینطور رزاق است، «وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ» (هود/۶) همه را «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ» (زخرف/۳۲) در مورد لقمه میخواهم صحبت کنم. تازه حالا این أکل بود، قرآن چند جا میگوید: «أَکَّالُونَ لِلسُّحْت» (مائده/۴۲) آیهی قرآن است.
یعنی دائماً لقمه حرام میخورد. حضرت آدم یکبار خورد، میگوید: «ذاق» یعنی شکمش هم سیر نشد. ذائقه یعنی چشید. حضرت آدم یکبار خورد، ۱- چشید، ۲- تکلیف هم نبود ۳- ما دائماً بعضیهایمان خلاف میکنیم، أکال، مثل بقال و خراز، أکال از أکل است، أکل یعنی دائماً میخورد. «أَکَّالُونَ لِلسُّحْت» دقت کردید چه گفتم؟ پدر و مادر ما یکبار خورد. ۲- کم خورد. ذاق یعنی فقط چشید. «ذاق الشجره» یعنی چشید. یکبار بود، چشیدن بود نه پرخوری، توصیه بود نه تکلیف، این روزگارش شد. «أَکَّالُونَ لِلسُّحْت»
حالا وارد بحث شویم. در قرآن خیلی گفته «کلوا» از چه چیزهایی بخورید؟ «لا تأکلوا» از چه چیزهایی نخورید؟ مسأله تغذیه مورد مهمی است. غذاهای خطرناک را تکرار کرده است. مثلاً در مورد خمر و میسر، شراب و قمار، در مورد ربا تکرار کرده است.
مصادیق مال حرام در زندگی
در مورد سرقت تکرار کرده است. لقمه حرام پیروی از گامهای شیطان است. «کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً» غذای حلال و طیب بخورید، بعد میگوید: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» گامهای شیطان، در راه شیطان قرار نگیرید. یعنی اگر کسی لقمه حرام خورد در راه شیطان قرار میگیرد.امیرالمؤمنین میفرماید: «لَا تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ الْحَرَام» نهج البلاغه خطبه ۱۵۱، لُعق را معنی کردند جمع لقعه یعنی چند قاشق، یعنی یک مقدار کم. یعنی از مقدار کم هم پرهیز کنید. شما وقتی یک سوزن به یک گوشه توپ فوتبال بزنی بازی لغو میشود. نمیگوید: آقا حالا ما یک سوزن به یک گوشه زدیم، یک سوزن به یک گوشه زدی ولی بازی لغو شد.
گاهی وقتها یک لقمه خراب میکند. من در مسائل اجتماعی نمیتوانم. مثلاً عمامه من اینجاست، حالا اگر عمامهام را بردارم دو سانت جلوتر بیاندازم. دادگاه ویژه روحانیت مرا میگیرد و از تلویزیون بیرون میکنند. حالا من دو سانت عمامه را جلو آوردیم، دو تا مو گیر ندهید. دو تا مو… ما اسلام را قبول داریم، دو تا مو چیزی نیست. این آهنگ طوری نیست. حالا بگذار یک شب خوش باشیم. گاهی وقتها یک سوزن به یک گوشه توپ میخورد اما بازی لغو میشود.
آفتابیر – خبرگزاری مهر