قاتل پس از ۶ سال دست از فرار برداشت
معرفی کرد.
به گزارش فارس، ظهر ۲۴ تیر ۸۲، مأموران کلانتری در شرق تهران از وقوع یک فقره مرگ مشکوک در بیمارستان
امام حسین با خبر شدند.
مأموران با حضور در بیمارستان و شنیدن اظهارات همراهان مقتول ، متوجه شدند که مقتول به نام محمد ، ساعاتی
قبل با فردی که تعمیرکار موتورسیکلت بوده است، درگیر و مجروح شده است.
تحقیقات برای شناسایی متهم به قتل به نام حمید آغاز شد ولی مشخص شد وی بعد از اطلاع از مرگ
محمد، به نقطه نامعلومی متواری شده است.
بعد از گذشت ۶ سال از وقوع قتل، خانواده متهم موفق به جلب رضایت اولیایدم شدند و متهم نیز سرانجام
به تهران برگشت و خود را به پلیس معرفی کرد.
بعد از اعتراف متهم به ارتکاب قتل، قرار مجرمیت وی از سوی دادسرای جنایی تهران صادر و پرونده به دادگاه
کیفری استان تهران ارجاع داده شد که امروز در شعبه ۷۴ و به ریاست محمدیکشکولی برگزار شد.
یکی از دوستان متهم که در صحنه درگیری حاضر بود، در تشریح حادثه گفت: روز حادثه به وسیله موتور من
مقابل موتورسازی متهم رفتیم، که مقتول و دوستش به محض مشاهده متهم، شروع به فحاشی به او کردند.
وی افزود: دوست محمد، به سمت حمید حمله کرد و با چاقو چند ضربه به او زد.
محمد هم در حالی که لباس خود را در میآورد، یک میله آهنی برداشت و عربدهکشان به سمت حمید رفت.
حمید هم یک لوله اگزوز برداشت و به سر محمد کوبید.
حمید دوباره از سوی دوست محمد مورد حمله قرار گرفت و بیجان روی زمین افتاد.
محمد که به خاطر ضربه به سرش گیج شده بود داخل جوی آب افتاد و ما او را به درمانگاه
رساندیم.
مسئولان درمانگاه بعد از معاینه محمد، با بیان اینکه خونریزی گوش او نشانه خوبی است از ما خواستند او را
به خانه ببریم.
این شاهد گفت: محمد را به خانه رساندیم ولی ۲ ساعت بعد مادرش به من خبر داد که حال محمد
وخیم است و او را به بیمارستان امام حسین بردهاند.
محمد ۲ ساعت بعد در بیمارستان فوت کرد.
بعد از اظهارات شاهد حادثه، متهم در جایگاه قرار گرفت و در تشریح حادثه گفت: من از معتمدین محل بودم
و یکی از جوانان محل که پدر نداشت از من خواست اختلافی که بین او و مقتول بود را حل
کنم.
من هم به مقتول پیغام دادم که طلب آن فرد را بپردازد تا مشکل به صورت مسالمتآمیز حل شود اما
او که از میانجیگری من عصبانی شده بود، به همراه یکی از دوستانش به مغازه من آمد و با چاقو
و میله مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند.
من هم برای نجات خود، خواستم ضربهای با لوله اگزوز به دستش بزنم تا چاقو را رها کند اما لوله
به سرش برخورد کرد.
متهم در خصوص علت متواری شدن گفت: به شدت از این واقعه ترسیده بودم و تصمیم گرفتم خودم را پنهان
کنم.
به تعدادی از شهرهای غربی رفتم و برای امرار معاش مجبور شدم چوپانی کنم.
تا اینکه فهمیدم خانوادهام رضایت اولیایدم را جلب کردهاند و خودم را معرفی کردم.
بعد از اظهارات متهم، قاضی محمدی کشکولی و مستشاران دادگاه وارد شور شدند و در نهایت متهم را به ۱۰
سال حبس محکوم کردند.