از شرط بندی برای سرقت خانه خانم دکتر تا آزار و اذیت مدیر گردشگری به دختر ۱۷ ساله
سرقت یکی از جرائم رایج در سطح جامعه است که به طرق مختلف انجام می شود. امروز در پرشین وی می خواهیم ماجرای شرط بندی برای سرقت خانه را برای شما قرار دهیم که توسط مباشر خانم دکتر و دوستانش برنامه ریزی شده بود
ماجرای شرط بندی برای سرقت خانه
مدتی قبل زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از سرقت خانهاش خبر داد.
او گفت:من و همسرم هر دو دکتر هستیم و وضع مالی خوبی داریم. برای انجام کارهای مالی و ملکی، مرد جوانی را بهعنوان مباشر استخدام کردیم. همسرم برای انجام کاری به خارج از کشور رفته بود و روز حادثه از مباشرم خواستم برای انجام یک سری کارهای اداری به دنبالم بیاید تا به دماوند برویم.
خانهام در غرب تهران است و ساعتی پس از این تماس، بهنام، مباشرم به مقابل خانهمان آمد و من سوار خودرواش شده و راهی دماوند شدیم اما وقتی چند ساعت بعد به تهران رسیدیم، از دیدن خانه بهم ریخته و سرقت طلاها و وسایل با ارزش خانه شوکه شدم. با شکایت خانم دکتر، تحقیقات برای رسیدگی به این موضوع آغاز شد و مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته خانه شاکی پرداختند. دوربینها نشان میداد که دقایقی بعد از خروج خانم دکتر و مباشرش از خانه دو مرد که داخل خودرویی در انتظار بودند وارد ساختمان شده و سرقت را انجام دادهاند.
گرچه سارقان صورتهایشان را پوشانده بودند، اما باتوجه به اینکه آنها در کمین زن جوان بوده و خانهاش را بهصورت نامحسوس زیر نظر گرفته بودند، این احتمال مطرح شد که سرقت کار یک آشنا باشد. بنابراین تحقیقات آغاز شد و در نخستین گام بهنام برای تحقیق و بازجویی به اداره آگاهی رفت.
وی در تحقیقات اولیه، زمانی که در مقابل مدارک پلیسی قرار گرفت خیلی زود لب به اعتراف گشود و گفت: من فوق لیسانس دارم و کار و زندگی خوبی داشتم تا اینکه یکی از دوستانم مرا با قمار و شرطبندی آشنا کرد و من معتاد شدم کم کم اعتیاد به قمار و کراک مرا بدبخت کرد کارم را از دست دادم و حتی خانهام را فروختم.
شرط بندی برای سرقت خانه خانم دکتر
او ادامه داد: یکی از آشناهایم وقتی وضع مرا دید خانم دکتر را به من معرفی کرد. قرار بود مباشرش باشم اما یک شب پای میز قمار بودم که برای دوستانم تعریف کردم برای خانمی کار میکنم که وضع مالی خوبی دارد. همین حرف باعث شد که دوستم سهیل پیشنهاد سرقت را مطرح کند. او گفت شما عرضه سرقت ندارید بعد هم سر سرقت شرط بستیم.
قرار شد من چند روز قبل از سرقت، کلید یدکی خانه را بسازم و منتظر فرصتی بودم تا خانم دکتر از من بخواهد که او را بیرون ببرم. زمانی که تماس گرفت و خواست باهم به دماوند برویم، سریع به همدستانم خبر دادم و آنها که زودتر از من به محل رسیده بودند پس از اینکه ما خانه را ترک کردیم، با کلید وارد شده و سرقت را انجام دادند.
با دستگیری بهنام، دو همدست او نیز بازداشت شده و به جرم خود اعتراف کردند. در بازرسی از مخفیگاه آنان، مقداری از اموال سرقتی کشف شد و مقداری از وسایل نیز توسط سارقان فروخته شده بود که تحقیقات در این باره ادامه دارد.
تجاوز مدیرشرکت گردشگری به دختر۱۷ساله بعد از بیهوش کردنش
زنی میان سال به همراه دختر ۱۷ ساله اش برای شکایت از یک مدیر شرکت مسافرتی هوایی به کلانتری امام رضا (ع) مشهد مراجعه کرد.
او به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: دخترم در هنرستان گردشگری تحصیل می کند به همین دلیل قرار بود برای گذراندن یکی از واحدهای درسی اش مدتی را به عنوان کارآموز در یک شرکت مسافرتی آموزش ببیند ولی پدرش نمی توانست به هر شرکت خصوصی اعتماد کند به همین دلیل تلاش کرد با کمک اطرافیان فردی مورد اعتماد را برای کارورزی دخترم بیابد. بالاخره یکی از آشنایان شرکتی را در هسته مرکزی شهر معرفی کرد و همسرم به همراه دخترم به آن شرکت رفتند و با مدیر شرکت که چهره ای موجه داشت گفت و گو کردند.
به بهانه شرط بندی برای سرقت خانه ماجرای تجاوز یک مدیر شرکت به دختر جوان را مشاهده می کنید
طولی نکشید که با موافقت مدیر شرکت دخترم برای کارورزی مشغول کار شد اما چند ماه بعد حرکات و رفتارهای معنادار مدیر دخترم را نگران کرده بود و او می ترسید چنین موضوعی را با من یا پدرش در میان بگذارد تا این که در نزدیکی تعطیلات نوروز مدیر آن شرکت مسافرتی هوایی کارکنان را به بهانه شلوغی و افزایش مسافرت ها به دو شیفت کاری صبح و بعد از ظهر تقسیم کرد که دخترم در شیفت بعد از ظهر قرار گرفت.
هنوز مدت زیادی از تغییر ساعت کاری دخترم نگذشته بود که یک روز مدیر شرکت در پایان ساعت کاری برای دخترم چای می آورد تا خستگی اش برطرف شود اما دخترم بعد از نوشیدن چای دچار سرگیجه می شود و توسط مدیر شرکت مورد تعرض قرار می گیرد.
تجاوز مدیرشرکت به دختر جوان
دخترم زمانی که متوجه موضوع می شود به صاحبکارش اعتراض می کند اما او با این ادعا که از دخترم فیلم وعکس تهیه کرده ، تهدیدش می کند که نباید در این باره حرفی بزند. از سوی دیگر دخترم که نمی توانست این بی آبرویی را تحمل کند با خوردن مقداری قرص و در یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زد تا به قول خودش این لکه ننگ را از دامن خانواده اش پاک کند.
من هم که از هیچ چیزی خبر نداشتم آن روز صبح وقتی دیدم دخترم از خواب بیدار نمی شود و هرچه صدایش می کنم پاسخی نمی دهد به طرف اتاقش رفتم اما ناگهان او را در وضعیت وحشتناکی مشاهده کردم که روی رختخواب افتاده و کف از دهانش بیرون زده بود.
هراسان با اورژانس تماس گرفتم و دخترم را به بیمارستان امدادی بردیم ولی پزشکان اعلام کردند او به کما رفته است و احتمال این که به هوش بیاید خیلی اندک است. آن روز من فقط اشک می ریختم و نمی دانستم چرا دخترم دست به خودکشی زده است ولی مدتی بعد و به طرز معجزه آسایی دخترم به هوش آمد و از مرگ نجات یافت ولی یک ماه در بیمارستان بستری بود تا به بهبودی کامل رسید.
بعد از این ماجرا بود که با اصرار من بالاخره حادثه وحشتناکی را که برایش رخ داده بود بازگو کرد و من هم بلافاصله دستش را گرفتم و به قانون پناه آوردم تا این فرد شیطان صفت به سزای اعمالش برسد.
ایران و خبرآنلاین