درک کردن و پذیرفتن طرف مقابل
در هر روابط دونفره اعم از دوستی باشد یا زناشویی برای بهبود روابط باید
درک متقابلی از هم داشته باشید این بار ما در این مطلب از پرشین وی به بررسی
درک متقابل و پذیرفتن طرف مقابل خواهیم پرداخت که چه فاکتورهایی سبب می شود
که یک رابطه پایدار بماند و طرفین همدیگر را بپذیرند
پذیرفتن طرف مقابل
گوش دادن، درک کردن و پذیرفتن طرف مقابل آیا احساس میکنید طرف مقابلتان به صحبتهای شما گوش میدهد، آن را
درک میکند و شما را همان گونه که هستید میپذیرد؟ آیا رازهایتان را بدون ترس از داوری برای شریک زندگیتان
مطرح میکنید؟ آیا بدون کنترل طرف مقابل، ترجیح میدهید چیزهای تازهای در مورد همسرتان کشف کنید؟ آیا دوست دارید با
تمام وجود حرفهای او را بشنوید و با او احساس همدردی کنید یا میخواهید مدام او را زیر سوال ببرید
و در مقابل او جبهه بگیرید؟
احساس آزادی کردن آیا از اینکه خودتان باشید نمیترسید و احساس آزادی میکنید؟ آیا
با کمال آرامش میتوانید دنبال کارهای مورد علاقهتان بروید؟ آیا شریک زندگیتان از شادی شما خوشحال میشود؟ همانطور که میدانید
بعضی افراد به طور ناخودآگاه دارای شخصیتی سالم، مهربان، متعهد، عاشق، مسوول و شوخ طبع هستند ولی بعضی دیگر به
دلیل شرایط بد زندگی، فاقد چنین شخصیتی هستند و به مرور زمان باید روی خود کار کنند تا نقاط ضعف
شخصیتشان را ترمیم کنند.
رابطه ی خوب و موفق رابطهای است که طرفین، خود را دوست داشته باشند و همانطور که هستند خود را
بپذیرند، در عین حال عاشق همسرشان باشند و هیچچیزی نتواند رابطه ی بین آنها را خدشهدار کند.
به عشق یکدیگر پایبند بودن آقا فکر میکنید در دشوارترین شرایط باز هم عاشق یکدیگر هستید؟ آیا میتوانید حتی در
صورت اشتباه و خطای طرف مقابل باز هم عاشق او باشید؟ آیا میدانید عشق در مورد خود شخص است نه
در مورد کارهایی که او انجام میدهد؟ برای داشتن یک رابطه ی سالم باید به این سطح از عاشقی رسید.
بیشتر بدانید از روش مفید برای درک خانم ها
۱-می پذیرم که من اول برای کشف سرزمین او پا پیش بگذارم
لازم است که حتما اول یکی پا پیش بگذارد. بنابراین بهتر است در این راه،
من کمی صبر و پشتکار به خرج بدهم. مطمئنا او روزی از این بابت سپاسگزارم خواهد شد.
۲-به تفاوت هایش احترام می گذارم
هدف، نه برتری جویی است و نه تعیین این که کدام یکی “بهتر” است. فقط و فقط درک کردن اوست برای رسیدن به تفاهم پایدار.
۳-می پذیرم که او قلمروهای خاص خودش را دارد
درک دیگری برای برقراری ارتباط بهتر با او و دوست داشتن، به معنی هجوم
به تمامیت ارضی اش نیست. بلکه برعکس، با رها کردن او برای ابراز وجود است که می توان به حقیقت وجودی اش دست یافت و درکش کرد.
۴-قبول می کنم که هرگز او را به طور کامل نخواهم شناخت
ما حتی در شناخت خودمان هم مشکل داریم، چطور می توان تصور کرد
که روزی بتوانیم همسرمان که از جنس ما نیست را به طور کامل بشناسیم؟
۵-از او می خواهم در مورد رفتارهایی که سر درنمی آورم، توضیح دهد
زنان به شدت محتاج تبادل کلامی با نزدیکانشان هستند. وقتی مردی در این
راه پیشقدم می شود، آنها به شدت تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را نثار همسرشان می کنند.
۶-گوش کردن را یاد می گیرم
گوش کردن بزرگترین تفاوت اختلاف آفرین بین زنان و مردان است. مردها بیشتر
روی رفتار و زنان روی گفتار و کلام تمرکز می کنند. خانم ها بیشتر دوست دارند
یک گوش شنوا برای حرف هایشان داشته باشند تا این که صرفا راه حل به آنان پیشنهاد شود.
۷-وقتی از من درخواست کند به او راه حل پیشنهاد می کنم
اگر بپذیریم که اول پای درد دل زنان بنشینیم، همین ابراز علاقه ما به گوش
کردن، آنها را آرام می کند و کمک بزرگی است برای این که وارد مرحله
بعدی یعنی عمل، بشوند. احتمالا در این وقت است که می توانند به توصیه ها و راه حل های پیشنهادی مردها گوش دهند.
۸-با او همدردی می کنم
زنان وقتی مشکلی دارند، پیش از هر چیز نیازمند همدردی هستند. آنان
مایلند که دیگران از ریز به ریز آن چه انجام داده اند مطلع شوند. بنابراین با دادن این فرصت، با او همدردی می کنم.
۹-از گفتن جملاتی مثل: “مهم نیست!” جدا خودداری می کنم
این کار اشتباه محض است! به هیچ وجه نباید مشکل آنان را کوچک و کم
اهمیت به حساب آورد. در عوض بهتر با گفتن: “من هم اگر جای تو بود م،
خسته می شدم”، یا “من هم به نوبه خودم نمی توانم چنین رفتاری را تحمل کنم”. اولین گام های همدلی با آنان را برداشت.
۱۰-می پذیرم که با دوستانش روابط صمیمانه ای داشته باشد
مردها معمولا از این وجه اشتراک زنانه بیمناکند. تبادل کلامی زنان،
آنان را می ترساند. ولی جایی برای هراس نیست. برعکس، بعد از
همین گفتگوهای مفصل است که زنان تسکیل یافته، با خیالی آسوده، بی دغدغه و حتی شکیباتر به خانه برمی گردند.
تبیان / irannaz