اصول زندگی را از طبیعت بیاموزیم
اصول زندگی
زندگیمان همواره در حال چرخش خواهد بود، زیرا این قانون کاینات است.
ما نیز همانند تمام موجودات زنده دیگر، برای استراحت و تجدید قوا، به زمان نیاز داریم.
صرف وقت و زمان
طبیعت، همواره وقت صرف میکند.
درختان بلوط عظیم و بزرگ، به طور سریع و ناگهانی بزرگ نمیشوند.
آنها نیز، برگها، شاخهها و پوست خود را در مراحل بزرگ شدن از دست میدهند.
الماسها نیز در طول یک هفته تشکیل نمیشوند.
هر چیز ارزشمند، زیبا و باشکوهی در کاینات، برای این چنین شدن، نیاز به زمان دارد.
بنابراین باید زمانی که به ارزیابی پیشرفتهای خود میپردازیم، با خود مهربانتر باشیم.
ایجاد اعتمادبهنفس، ساختن یک بدن سالم و تندرست و یا طرز فکر و نگرشی مثبت، زمان میبرد.
ایجاد یک تجارت و کسب و کار ارزشمند و یا رسیدن به استقلال مالی، نیاز به زمان دارد.
در جهان واقعی، موفقیتهای لحظهای و ناگهانی، بسیار کم به وجود میآیند.
چرخشها
همانطور که زمین به دور خورشید میچرخد و فصلها میآیند، زندگی ما نیز باید در چرخش باشد.
پس همواره اوقات آرام و راحت و دوران سخت و دشوار وجود دارد، همانطور که فصلی به دنبال فصلی دیگر
میآید.
یکی از مبارزههای بزرگ در زندگی، برخورد کردن با زمستان و از پس آن برآمدن در زمانی است که شما
انتظار بهتر شدن دارید.
همه چیز بهتر خواهد شد و همواره بهتر میشود.
مسئله این است که بسیاری از افراد، صحنه را ترک میکنند و تحمل گذشت زمان را ندارند و بسیار زود
مایوس و ناامید میشوند.
استراحت و آسودگی
طبیعت، گاهی در استراحت به سر میبرد.
خاک به استراحت نیاز دارد، خرسها و مارها به خواب زمستانی فرو میروند، حتی ماهیها با چشمان باز به خواب
میروند.
ما میتوانیم از این شیوه و رویکرد، درس بگیریم.
ما به زمانی برای استراحت و تنفس، تجدیدقوا، بررسی و بازنگری مجدد، تفکر و تعمق نیاز داریم.
اگر تصور میکنید باید همیشه سخت کار کنید، در این صورت، میتوانید به همان شیوه زندگی کنید.
اعتقاد و باور شما به اینکه هرگز نمیتوانید استراحت کنید، حقیقت وجودی شما خواهد بود، مگر تا زمانی که به
گونهای دیگر و متفاوت تصمیم بگیرید.
هنگامی که استراحت را بخشی از شیوه زندگیمان قرار دهیم، در این صورت، مانند خاک، در زمان کار کردن، بسیار
مفیدتر و موثرتر خواهیم شد.
این عبارت را بگویید و تکرار کنید: “من باور دارم که ما همه به عنوان انسان، برای کار و عمل
و فعالیت ساخته شدهایم.”استراحت را به عنوان یک نیاز و ضرورت قرار دهید و نه به عنوان یک مقصود و
هدف!”
عشق و محبت
کمی در خصوص عشق و محبت، فکر کنید.
چگونه یک فرد، در چند جمله، میتواند حق مطلب را در بیان عشق ادا میکند؟
آیا تا به حال متعجب
شدهاید و از خود پرسیدهاید که چرا نوزادان را بسیار دوست داریم؟ ما نوزادان را دوست داریم، چون آنها بیغل
و غش و ضعیف و حساس هستند.
هنگامی که آنها آغوششان را باز میکنند و به چشمان ما نگاه میکنند، به ما میگویند: “ما را دوست داشته
باشید.
ما به شما نیاز داریم و نمیتوانیم این عشق و محبت را به تنهایی به وجود آوریم.”
همانطور که بزرگتر
میشویم، بسیاری از ما تظاهر کنیم.
تظاهر میکنیم و میگوییم: “حال من بسیار خوب است، من فردی محکم و پرطاقت هستم و از عهده همه کارها
برمیآیم”، در حالی که ممکن است از درون، احساس ترس و وحشت و تنهایی کنیم و نیازمند فردی باشیم که
به حرفهای ما گوش کند.
دیگران زمانی که ما صادق و راستگو و بیغل و غش هستیم، متوجه میشوند، به همین علت ما را دوست
دارند.
تنها در زمانی که تظاهر میکنیم که حال بسیار خوبی داریم، دچار مشکل میشویم.
عشق، چیزی رمانتیک و ناشی از احساسات و عواطف نیست.
عشق، قدرت و توانایی و تعهد است.
عشق، جرات و شجاعت است، و بیان این عبارات که “من میترسم” یا “من تو را دوست دارم”، به شجاعت
بیشتری نیاز دارد تا کشیده زدن در گوش کسی.
عشق، احترام و توجه نسبت به خود و دیگران است.
لحظهای که میگوییم “تو این کار را انجام بده، آنگاه من تو را دوست خواهم داشت” این، عشق نیست، بلکه
زیرکی و زرنگی است.
عشق، جستوجوی خوبیها و نیکیها در افراد است.
اگر ما بتوانیم دایم این کار را انجام دهیم، در این صورت، سعادت و خوشبختی ما تضمین میشود.
چون زندگی ما، بازتابی از اعمال خود ماست، هر چه بیشتر، عشق و زیبایی را درک کنیم، به همان نسبت
نیز، رشد و تکامل بیشتری مییابیم و شایستگی بیشتری پیدا میکنیم.
موفقیت