رضا رویگری در خانه جدیدش خبر فوتش را تکذیب کرد
شاید هیچ بازیگری را نتوان در تمام سینمای ایران پیدا کرد که بتواند نقش آقای شاپوری در فیلم سینمایی بوتیک را آنقدر هنرمندانه ایفا کند. اما این روزها بیماری باعث شده است بازیگر نقش کیان سریال مختارنامه به شدت لاغر و نحیف شود. تکذیب خبر درگذشت رضا رویگری را توسط خود او را در پرشین وی ببینید.
خبر درگذشت رضا رویگری
متاسفانه ساعاتی قبل خبر فوت استاد رویگری در صفحات زرد منتشر شد، که با پیگیری مربوطه ویدیو تکذیب این خبر را منتشر کردیم، این چندمین شایعه فوتی بود که در این روز ها دیده میشد.
«بوتیک» از منظر بازیگری ترکیبی تازه و جسورانه از بازیگران شناخته شده و جوانِ زمانِ خود را در نقشهای اصلی و فرعی ثبت کرد که هنوز هم جزو نقاط قوت کارنامه آنها محسوب میشود. بعد از گذر دو دهه همچنان بهترین بازی محمدرضا گلزار در نقش کاراکتر جهان/ جهانگیر است. گلشیفته فراهانی در نقش اِتی/ احترام، رضا رویگری در نقش شاپوری و البته بازیگران نقشهای فرعیتر همچون حامد بهداد، افسانه چهرهآزاد، علی علایی و … هنوز خاطرهانگیز و مثالزدنیاند.
مادگرایی در فیلم بوتیک نیز بهنوبه خود درخشان و استفاده از نمادها بهشکلی نوین انجام گرفته است. نمادها در این فیلم بهجای اینکه در همان صحنهای که مطرح میشوند، عمل کنند، بیشتر بهصورت نشانهگذاری و یا عوامل هشداردهنده عمل میکنند که در اینجا به اشاره به دو مورد از آنها اکتفا میکنیم؛ نخست، نگاه کنید به وجود پنکه در نماهای داخلی اول فیلم، در آپارتمان جوانها که چند باری بر وجودش، با حرکت تند و صدای غلوشده تأکید میشود و همانطور که پنکه بهروشنی نمادی از «دور باطل» است، نشاندهنده عدم تغییر در زندگی این جوانان و آینده محتوم آنان نیز هست.
دوم، توجه کنید به عروسک پرزرق و برق و رقصانی که شاپوری به جهانگیر میدهد تا آن را به اِتی هدیه کند. وقتی جهانگیر عروسک را به جای هدیه دادن به اتی، با فندک میسوزاند و ما بهعنوان بیننده ذوبشدن آن را شاهدیم، آیا بعد از دیدن فیلم، به یاد عاقبت خود اِتی نمیافتیم؟
یکی از ارکان موجود در یک فیلمنامه خوب، معرفی جغرافیایی است که حوادث فیلم در آن اتفاق میافتد که کارگردان در فیلم بوتیک از معرفی این حد و حدود نیز بهخوبی برآمده است. فیلم، بیننده را قانع میکند که ماجرا در تهران جاریست، نه تنها بهخاطر لوکیشنهای آشنای خارجیاش، بلکه بهخاطر برخی دیالوگهای آن.
توجه کنید به دیالوگی که در آن مهرداد به جهانگیر میگوید: «از سر صبح داره پای تلفن با شاپوری پچپچ میکنه (منظورش ژاله است)، میم اسلیپ خماری پف پف، سین شین نو، جیم شین اوکی»، یعنیک: مهرداد خواب خماریه، هیچی حالیش نیست، سهشنبه نمیشه ولی جمعه اوکی هست. به نظر شما اینجا با این نحوه حرفزدن، جایی جز تهران است.
اینستاگرام ـ نماوا